دانلود رمان خیط مات _ خیط مات روایتگر کسانیست که کتاب روزگارشان با خطی ناهموار نوشتهاند. مشکلاتی که روزگار این مردانِ مرد را پیچ و تاب داده و سرنوشتشان را در جادهی خاکی راهی کرده. حال این سرنوشتها هستند که میخواهند راه و رسم را بر این خانوادهی پر مشغله بسازند. خانوادهای که هر عضوش یک سر دارد و هزار سودا و هر کس باری سنگین را به دوش میکشد…اما هیچ مشکلی به راحتی حل نمیشود و گاه این سرنوشت است که راهش به ناکجا آباد میافتد و میبیند سخت است زندگی کردن… .
دانلود رمان اجتماعی خیط مات _ پاهای سبک و همچون هوای خود را روی شنهای سرد جزیره گذاشت. از سردیاش، مو به تن بی رمقاش سیخ شد. ناگفته نماند، سرنوشت در هیچجا، به جز سر مویی ندارد که همان مو هم نشاندهنده سناش میبود. موی پر پشتی داشت، ولی به هر حال جوان و هنوز خام بود.
به پشت سرش نگاه کرد. جزیره، هزاران کیلومتر از کشور روسیه دور بود. یک خط صاف از او آشکار بود و اگر کمی دقت به خرج داده نشود، همان خط هم نمیشود که دید.
دریای روبهروی خود را دید که وسعت دل آن از هر کسی، گستردهتر است. زلالی و پاکدامنیاش، صداقت و همراهیاش. مگر میشد که آنهمه پاکی را که به اشاره خدا، برای بدکاران طوفانی میشد را نادیده گرفت؟ نمیتوان حدس زد این مایع سفید و آبی چه کارهایی میتواند بکند و چه چیزهایی را در عمق قلب خود، پنهان کرده است.
شانه بالا انداخت و همانطور که شنلاش را از رقص با باد محروم میکرد، گفت:
– به هر حال زیباست.
و فکر کرد که خداوند چقدر مهربان است که هنوز به گناهکاران داخل زندان رحم میکند، به هر حال باید تا به حال غرق میشدند، امواج روان و خطرناک بیخگوششان است.