دانلود رمان نم شب (جلد دوم) _ حتی از زیباترین احساسها هم تنها شبنمی کوچک باقی میماند. پشت گریههای آسمان، رنگین کمانی نحفهست و در آسمان سیاه زندگی هم، امید کوچکی چشمک میزند.
داستان نم شب راجب انسانهاییست که خود واقعیشان را گم کردهاند.
دختری که پس از مدتها هنوز تکه پوسیده عشق قدیمی را دور نینداخته، به کشور خودش باز میگردد. تصویر چهره معشوق او را برای دوباره گرفتن دستان مرد خسته داستان تشویق میکند.
همه میگویند گذشتهها گذشته؛ اما چرا حال او تغییری نکرده است؟ او هنوز هم امیدوار است تک درخت پوسیده درون قلبش با آب محبت، رشد کند.
حس تنهایی هیچگاه دست از سر او برنمیدارد؛ شاید او در قلبش را به روی همه بسته و اعتماد دوباره به آدمهای جدید، راهی هموار برای زدودن این حس باشد.
قسمتی از رمان
نیمنگاهی به نوید انداختم و شالم رو از روی صندلی برداشتم. به سمت نگار و رایان رفتم و شالم رو روی سرم قراردادم. ندا و توسکا تور رنگی رو بالای سر نگار و رایان گرفتن. من هم آروم از پلهها بالا رفتم و کنارشون ایستادم. نگاهی به نگار کردم که اون هم نگاهم کرد. استرس از توی چشمهاش معلوم بود. نفسی کشیدم و دوتا دسته قند رو از روی سفرهی عقد توی دست گرفتم.
مامان رایان: بهتر نبود خواهر داماد تور رو میگرفت یا قند؟
مامان نگار: ما که رسم نداریم دختری که ازدواج کرده بایسته بالای سر عروس و داماد. گفتیم یکی از دخترعمو یا خالههاش بگیره شما گفتید نه.
مامان رایان: ما هم رسم نداریم به جز خواهر داماد دختر دیگهای بایسته. رمان عاشقانه نم شب (جلد دوم)
حاج آقا: سهتا دخترخانم زیبا ایستادن و دعا میکنن برای خوشبختیشون. این رسم و رسوم رو کنار بذارید.