مطلب مرتبط: خرید سالنامه 1401 راه مستقیم موفقیت
من هر روز خاطراتم رو می نویسم. یادمه یه روز که برادرم از شرکت برگشت خونه دستش یه دفتر با یه جلد رنگی و خاص بود. من اونجا کلاس پنجم بودم و در سرم سودای نویسندگی و نوشتن خاطرات و شعر موج می زد. لحظه ای که به طرفم حرکت کرد و سررسید رو توی دستام گذاشت کاملا به خاطر میارم. انگار به عنوان هدیه تبلیغاتی بهش سالنامه داده بودن. برگه های گلاسه صفحات اولش بعد از گذشت این همه سال هنوز هم سالم و دست نخورده است. تصاویر رنگی روی اون برگه های گلاسه و رنگیش رو با چه عشق و ذوقی نگاه می کردم. طوری که محصولات و تبلیغاتی که اونجا بود مثل یه نوار هنوز جلو چشمامه.
خلاصه اون سررسید رو توی دستام گرفتم و از ذوق سر از پا نمی شناختم. فکر می کردم حالا دیگه من بزرگ شدم که سررسید گاموت رو توی دستام دارم و قراره توش نویسندگی کنم. با گذشت هر روز و توی تاریخ روزی که توی هر یک صفحه سررسید بود منم رویداد های اون روز رو می نوشتم. تا اینکه سال تموم شد و خاطرات یک سال من هم تکمیل شد. حتی توی بعضی صفحات شکلک های عصبانی یا خنده یا شیطانی کشیدم که قشنگ حال و هوای اون روزمو نشون می ده.
مطلب مرتبط: تقویم و مناسبت های سال1401 به صورت رسمی
الان از اون روزها 20 سال می گذره و من سی ساله هستم. سالنامه گاموت جزو اموالیه که هنوز برام پر ارزش ترینه و با احتیاط جا به جاش می کنم. در واقع پشت کتاب هام گذاشتم تا دست هرکسی بهش نرسه. هم خاطراتمو کسی نخونه و هم اینکه سررسید گاموت خراب نشه. این دفتر خاطرات بخشی از شخصیت منو شکل داد و روح من درون اون نهفته است.
بخاطر این اتفاقات چاپ گاموت که به تولید سررسید/تقویم رومیزی/سالنامه مشغوله بعد از گذشت دهه ها هنوز شرکت محبوب منه و برای سال 1401 تصمیم دارم که تقویم رومیزی 1401 رو برای بچه های شرکت از اونجا تهیه کنم. این سررسید که حاوی بخشی از خاطرات منه رو هنوز هیچکسی نخونده و تصمیم دارم فقط و فقط به نوه ام اجازه بدم که اونو بخونه و اگه دوست داشت چاپش کنه و منتشرش کنه.