فیلم لاتاری با داستان عشق دو جوان بیست و یک ساله شروع می شود. امیرعلی (با بازی ساعد سهیلی) و نوشین(زیبا کرمعلی) قرار می گذارند تا با هم ازدواج کنند هر دونفر یک وجه مشترک دارند؛ رویای برنده شدن در لاتاری و گرین کارت آمریکا.
خانواده نوشین ورشکست شده اند و برادر نوشین، نیما(جواد عزتی) که پسربزرگ خانواده است 300 میلیون تومان بدهکار هست و به همین دلیل در زندان افتاده. پدر نوشین(علیرضا استادی) با ازدواج امیر علی و نوشین مخالفت هست. در همین زمان ها فردی بنام سامی(مهدی زمان پرداز) سر وکله اش پیدا می شود و به نوشین پیشنهاد کار در یک شرکت حسابداری در دوبی را می دهد. پدر نوشین با این موضوع هیچ مخالفتی نمی کند و نوشین همجهت رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی خانواده راضی به این سفر می شود و سامی او را به دوبی ترانسفر میکند. بعدها معلوم می شود که سامی، نوشین را برای کار بعنوان مدلینگ به دوبی برده است و چند روز پس از عزامت نوشین به دوبی خبر خودکشی او به ایران می رسد.
فاز دوم این سریال
در این زمان امیرعلی که عاشق سینه چاک نوشین هست(اینجا کمی رنگ و بوی فیلم های پیش از انقلاب را دارد) به دوبی می رود و تصمیم به کشف حقیقت می گیرد. بعد از اینکه معلوم می شود نوشین خودکشی نکرده امیرعلی تصمیم به انتقام میگیرد. در این راه شخصی بنام موسی(هادی حجازی فر) هم بنا به شخصیتی که برای او در فیلم درنظر گرفته شده، شخصی با انگیزهها و دغدغههای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی) تصمیم می گیرد به امیر علی کمک کند (در اینجا ذهن مخاطب وارد مسیر ذهنی فیلم Taken می شود). موسی در فیلم لاتاری در اصل نقش یک ناموس پرست بازی میکند و در پایان فیلم تصمیم به کشتن فردی عرب بنام هلال بن حمد (شاهزاده ای که از نوشین بخاطر باکره بودن این دختر از او خوشش آمده) می گیرد.
لحظات پایانی فیلم لاتاری
موسی یک کتانی و لباسی ژولیده، فردعرب، که از نفوذگران سیاسی امارات بوده و در فیلم فردی عیاش معرفی میشود، را کشته و به لابی هتل می کشد و با صدای بلند اعلام فریاد می زند که: "هر کس کخ به ناموسی ایرانی چشم طمع داشته باشد در خانه خودش کشته خواهد شد"
پس او قاضی میشود و حکمیکه سیستمهای دست و پاگیر حکومتی قادر به اجرای آن نیست را اجرا میکند.