شعر و ادبیات فارسی - شعر و انواع سبک های شعر


شعر و انواع سبک های شعر
شعر و انواع سبک های شعر

شعر چیست ؟

شعر در معنای لغت به معنای فهم و ادراک است . چامه، سرود، سخن و چکامه نیز خوانده می شود. درواقع یکی ازقدیمی ترین حوزه های ادبی و شاخه ای از هنر است. شعر، سخن و بیانی موزون و آهنگین است. اشعار برای به اشتراک گذاشتن ایده ها، بیان احساسات و خلق تصویر؛ هنرمندانه نوشته می شود. شعر از طریق ساختار کلمات و قافیه ای که خوانندگان را با آن پیوند می دهد، به برانگیختن قوه تخیل خوانندگان می انجامد.( برای دیدن کتاب های زمینه ی اشعار روی این لینک کلیک کنید)

با همه این تفسیرها تعریف کامل و جامع از شعر کار سختی است، به طوری که می توان ادعا داشت که شاعران و بزرگان زیادی آن را تعریف ناپذیر عنوان کرده اند. بنابراین نمی توان یک تعریف یکسان برای آن بیان کرد.

شعر خوب از احساسات ، حالات ، افکار و هیجانات سراینده ی آن برخاسته است. شعر از جهت کلام بودنش نیازمند به این است که بتواند در روح انسان تاثیر بگذارد. از حدود حرفهای عادی خارج باشد. شعر وقتی به هدف خود می رسد که در نفوس تصرف کند و تاثیر، یعنی عاطفه و خیالی را که در شعر هست، به دیگران انتقال دهد.

کتاب فروشی کتاب طلا: تعاریف بزرگان از شعر

رضا براهنی در کتاب “طلا در مس ” می نویسد:

تعریف شعر کار بسیار مشکلی است، اصولاً یکی از مشکل ترین کارها در این زمینه است، شاید بشود گفت که شعر تعریف ناپذیر ترین چیزی است که وجود دارد.

افلاطون:

علم نیست زیرا نه می توان آن را به تعلم کسب کرد و نه می توان به دیگران آموخت، بکه امری است الهی و یکی از اسرار خدایان است.

ابن سینا:

کلامی خیال انگیز است. باید از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد.

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی:

شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت گوینده ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند.

انواع قالب شعری :

1- قصیده ، 2-غزل ، 3-مثنوی ، 4-قطعه ، 5-ترجیع بند ، 6-ترکیب بند ، 7-رباعی ، 8-دوبیتی ، 9-چهار پاره ، 10-مسمط ، 11-مستزاد ، 12-تنصیف ، 13مفرد

قالب های شعر نو

1- نیمایی

2- آزاد

3- سپید

4- موج نو

انواع سبک های شعر:

سبک در کلمه به معنی روش و شیوه است. در اصطلاح ادبی، روش خاصی است که شاعر یا نویسنده برای گفتن اندیشه ها و مفاهیم خود انتخاب می کند. در واقع، سبک جهت دهنده و تنظیم کننده ی وحدت بافت و ساختار یک اثر ادبی است.

سبک اشعار به هر شاعر بستگی دارد و سبک شاعر ها شیوه ای می باشد که آن ها برای بیان مطالب خود به کار می برند.

شعر فارسی را به صورت عمومی به چند سبک تقسیم کرده اند که عبارتند از:

سبک خراسانی

سبک عراقی

سبک هندی

سبک بازگشت ادبی

سبک شعر نو یا شعر معاصر

سبک شعر خراسانی :

سبک شاعران زمانه ی سامانی و غزنوی به سبک خراسانی معروف می باشد . از شاعر های این سبک : رودکی، شهید بلخی، دقیقی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی و ناصر خسرو را می توان نام برد.

شعر های این سبک از نظر نوع ، ترکیب عمده ای از قصیده دارد و از لحاظ لفظ ، روان است به طوری که ناشی از ترکیب های سخت می باشد . در این سبک واژه های عربی اندکی وجود دارد . نکته های تخصصی سبک خراسانی شامل : شرایط معنایی ، صداقت و صراحت لهجه ، تعبیرات و تشبیه های ساده و قابل لمس است.

موضوعاتی که در این نوع سبک های شعری مطرح می شود غالباً یا مدح است و یا هجور وهزل که هر دو ملایم، معتدل و دور از اغراق است. تغزلات عاشقانه و پند و اندرز و حکمت با شیوه ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات شعر این دوره به شمار می رود. از قالبهای مهم در این عصر میتوان به قصیده و مثنوی را نام برد. در قصیده معمولاً موضوع مدح و هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل و داستان و حماسه بیان می شود.

سبک عراقی :

سبک عراقی از نظر تاریخی مربوط به دوره ی مغولان، ایلخانان و تیموری است .از قرن هفتم تا اواخر قرن نهم ادامه دارد .دلیل نام گذاری آن هم، این است که بعد از مغول، کانون­های فرهنگی از خراسان به عراق منتقل شد و شاعران و نویسندگان بزرگ آن بیشتر از شهرهای عراق عجم(شهرهای ری، اصفهان، همدان و…) هستند.

ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی، انوری، جمال الدین اصفهانی، ظهیرالدین فاریابی، نظامی و خاقانی از بنیانگذاران و کمال الدین اصفهانی، سعدی، مولوی، عراقی، حافظ و عده ای دیگر از نمایندگان این سبک به شمار می روند.

در سبک عراقی قصیده بیشتر جای خود را به غزل و سادگی و روانی ، و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیه ها و تعبیر هد و کنایه های زیبا و تازه و دقیق و باریک داده است. کلمه های تازی نیز در این سبک کاربرد داشته است . با ظهور این سبک مضامین اخلاقی ،تربیتی ، پند و اندرز جایگاه مدایح مبالغه آمیز را گرفت.

سبک هندی :

در اواخر قرن نهم با ظهور حکومت صفوی و مهاجرت برخی از شاعران به هند ، شیوه و زبان تازه ای در شعر به وجود آمد. آن شیوه و روش شعری به سبک هندی معروف شد. اما به دلیل اینکه خیلی زود در اصفهان ، شاعران محبوبی چون صائب تبریزی پیدا شدند و اصفهان مرکز این سبک شد ، به سبک اصفهانی هم شهرت دارد .

صائب تبریزی یکی از پر آوازه ترین شاعران سبک هندی در قرن یازدهم است ، همچنین عرفی شیرازی در قرن دهم و کلیم کاشانی در قرن یازدهم از شاعران این سبک بوده اند.

شاعر سبک هندی جهان خیالی خود را با دقت در امور جزئی می سازد. نگاه شاعر بیش از آنکه به روایتهای بزرگ و انتزاع های کلان هستی شناسی مشغول باشد، به ساختن جهان های خرد خیالی دلبسته است.

تصویرها در سبک هندی، اشاره به جهان های بزرگ و بی انتها ندارد. به همین دلیل این سبک از رازهای ناگشوده و رمزهای عوالم غیب خالی است. بنابراین دنیای معنی نه در جهان بیکرانه مابعدالطبیعی، بلکه در خیال شاعر است. شعر سبک هندی کمتر بر آگاهی جمعی و ناخودآگاه قومی و اسطوره، و بیشتر بر حافظه فردی و تجربه شخصی اتکا دارد.

خرید کتاب دیوان حافظ نفیس…

قالب شعر

قالب شعر در سبک هندی غزل است. شاعر خلاقیت خود را در محدوده یک بیت اجرا می کند. غزل سبک هندی مجموعه ای است از تک بیت های مستقل که با رشته قافیه و ردیف به هم وصل شده است. نازک کاری و مضمون بندی و معنی تراشی شاعر در محدوده یک بیت کامل می شود .شاعر در خلق «معنی بیگانه» باید تمام هنر خود را در یک مصرع یا بیت اجرا کند. بنابراین ابیات غزل ارتباط معنایی استواری با هم ندارند.

تأکید بر اصطلاحات «مصرع برجسته» و «پیش مصرع رسانیدن»، «مصرع به مصرع رسانیدن» در دیوان های شعر و تذکره های این دوره نشان از آن دارد که «مصرع» خانه اندیشه شاعر و محدوده عمل اوست. گاه شاعر یک غزل را برای یک مصرع می سازد، به قول محسن تأثیر، «مصرعی زمین غزل شود».

سبک بازگشت ادبی :

زمانی که شاعران از اسلوب شاعران بزرگ پیش ازخود یعنی: سعدی،حافظ،منوچهری،خاقانی و…به طور کلی دور شده بودند. رو به سقوط و انحراف از شعر و ادب بودند،در قرن دوازدهم هجری،گروهی از شاعران،در اصفهان با تشکیل انجمنی به نام”انجمن ادبی مشتاق”تحولی عظیم در شعرپارسی به وجود آوردند. سبک بازگشت را وارد زبان پارسی نمودند. پیشگامان اولیه ی این انجمن سه شاعر با نام های:”میرسید محمد مشتاق”،”سید محمد شعله”و” آذر بیگدلی” بودند.

آنچه که باعث حمایت از سبک بازگشت شد،حمایت های بی دریغ فتحعلیشاه قاجار بود که به تقلید از دربار سامانی،درباری پر از شاعر و ادیب تشکیل داده بود،به علاوه خود فتحعلیشاه،انجمنی ادبی به نام”انجمن خاقان”تشکیل داده بود که شامل شاعرانی چون خود فتحعلیشاه،نشاط اصفهانی،ملک الشعرای صبا(صبای کاشانی)،مجمراصفهانی و سحاب اصفهانی بود.

این شاعر ها در سرودن قصیده ، از سبک خراسانی تقلید برداری کردند و در سرودن غزل، از سبک عراقی کمک گرفتند. بیشتر شاعران این دوره به علت ابتذالی که در سبک هندی راه یافته بود، از آن شیوه خسته شده و به شعر گذشته ایران(سبک خراسانی و عراقی) روی آوردند و به احیای آن پرداختند، از این رو، آن را نهضت «بازگشت» گویند.( کتاب های زمینه ادبیات فارسی….)

شعر نو یا سبک معاصر :

انقلاب مشروطیت یکی از مهمترین عوامل تغییرات اجتماعی و سیاسی و خصوصا فرهنگی در تاریخ ایران است .از این جهت، مهمترین تغییر سبکی را در پی داشت که سبک نو در شعر و نثر است. به این معنی که ادبیات هم از نظر فکری و هم از نظر شیوه ی نگارش، به دو بخش کهن و نو تقسیم شد. هیچ­ زمانی بین سبک­ های ادبی تا این اندازه تفاوت نبوده است.

اعتراضی که بر شعر سنتی بود، این بود که شعر خیالی و غیرواقع­ گرا است و با اوضاع اجتماعی- سیاسی آشوب­ زده ایران آن روزگار، فاصله بسیار دارد .شاعران باید به زبانی شعربنویسند که از مبارزات و مشکلات مردم سخن می­ گوید. از توصیف و معشوق های خیالی خالی باشد. با خوابیدن سر و صدای مشروطه و تغییر حکومت و تثبیت نظام جدید(دوره پهلوی) شعر دوره مشروطه به­ شکل شعر نو متجلی شد.

ویژگیهای شعر نو:

کلام و سخنی فراتر از عادیات . از حرف های عادی و هجو دوری می شود.

ایجاز در سخن و دوری از اطناب و درازگویی. یعنی اندیشهای را که میتوان به کوتاهی بیان کرد، نباید به تفصیل گفت.

از ویژگیهای ضروری شعر، استفاده از تشبیه، استعاره و تصویرهای هنرمندانه است . امتیاز شاعر را بر غیر شاعر را در به کار بردن این هنرها بخوبی میتوان دریافت.

واژههای شعر باید خوش تراش و دلچسب باشند و با مشکل پسندی برگزیده شود.

شاعر نوپرداز باید خود کاشف جهان خود باشد. حس و دید و شعور خود را به کار گیرد و اجاره کننده فکر و حس و شعور شاعران سلف نباشد، زیرا اگر بخواهیم حرف گذشتگان را تکرار کنیم چه نیازی به شاعر امروز داریم؟!

دوام فکر و ادامه منطقی اندیشه، که متأسفانه خیلی از شاعران مدعی شعر نو امروز فاقد این نوع ویژگی هستند. به این معنی که خط سیر و اندیشه شاعر خط سیر واحد باشد و در یک قطعه شعر از تداوم مطلب و سیر منطقی نگریزد و ناگهان فکر شاعر از فضایی به فضای نامناسب دیگر پرواز نکند.

برقرار کردن رابطه منطقی و عاقلانه میان موصوف و صفت و نسبت دادن صفتهای مناسب به اشیاء است.

فدا کردن قافیه و ردیف در پای معنا و اندیشه به هنگام ضرورت. یعنی وقتی قافیه و ردیف در برابر معنا تسلیم نمیشود، شاعر آگاه (نه هر مبتدی) باید قافیه و ردیف را پای اندیشه قربانی کند!

به کار بردن حتمی وزن و آهنگ. وزن و ریتم به شعر جان میبخشد و به منزله خونیست که در رگهای کلمات و اندیشه میدوانیم و مدد آن شعر را از نثر ممتاز میسازیم.