ترس درک یک خطر واقعی و فوری است؛ یعنی ما با دیدن یک حیوان وحشی که به ما نزدیک می شود، می ترسیم. این حس ما به خاطر وجود یک خطر واقعی است؛ در واقع همه موجودات زنده ترس را تجربه می کنند.
در صورتی که موجود زنده در برابر خطر ترسی نداشته باشد، بقای خود را به خطر انداخته است؛ این مساله برای تکامل خوشایند نیست. بنابراین تمام موجودات زنده برای تکامل و بقا به ترس نیاز دارند.
ترسها واکنش طبیعی بدن به عوامل خطر آفرین هستند. در این حالت ترسها مفید بوده و باعث نجات جان فرد می شود. اما زمانی که این ترسها آن قدر شدید و غیرواقعی می شوند که زندگی فرد را مختل می کنند و به این نوع ترسها فوبیا گفته می شود.
فوبیا انواع مختلفی دارد، از جمله فوبیای حیوانات، فوبیای ارتفاع، فوبیای فضای بسته، فوبیای بیمار شدن و… که به کمک درمانگر قابل درمان هستند.
بیم، متمرکزترین نوع از ترس است. بیم، ترسی است که کاملا به یک مرکز دقیق و محور متمرکز است. مفهوم بیمه نیز به همین امر اشاره دارد. زمانی که فردی خانه خود را در برابر آتش سوزی بیمه می کند، در واقع راهکاری برای مقابله با یک ترس کاملا متمرکز پیدا کرده است.
اضطراب، درک یک خطر غیرواقعی و غیر فوری است. یعنی اینکه ممکن است شما با تصویر خیالی یا یک خواب دچار اضطراب شوید. همچنین ممکن است با فکر کردن به آینده و امتحانی که در آینده دارید، دچار اضطراب شوید.
در واقع اضطراب پاسخ به محرک تنش زا، با منشا نامعلوم است که به صورت دلشوره و نگرانی بروز پیدا می کند. در اضطراب فرد به طور دقیق نمی داند چه چیزی باعث نگرانی او شده است.
استرس، یک واکنش فیزیولوژیک در مقابل یک عامل واقعی و حقیقی بیرونی است. به عنوان مثال استرس امتحان یا ازدواج، در بین اغلب مردم شایع است.
استرس می تواند باعث ایجاد اضطراب شود. به بیان ساده تر، استرس پاسخی است به فشارهای بیرونی که تحت کنترل ما نیستند. استرس هیجانی با منشا مشخص است.
استرس و اضطراب بالا نیز می تواند باعث ایجاد مشکلات فیزیولوژیک و روانی برای فرد باشد. این در حالی است که ترس برای بقای سیستم موجود زنده بسیار موثر است.
ترس در مقابل یک خطر واقعی اتفاق می افتد و استرس در مقابل یک خطر حقیقی! تفاوت این دو در واقعی و حقیقی بودن عامل محرک است.
مثلا زمانی که دزد به خانه فرد آمده است؛ فرد دچار ترس می شود. دزد به صورت واقعی وجود دارد و فرد می تواند به او حمله کند یا خود را در گوشه ای پنهان کرده و با پلیس تماس بگیرد.
اما زمانی که فرد تصمیم به ازدواج می گیرد، دچار استرس می شود؛ چون خطری به صورت واقعی وجود ندارد و فرد استرس دارد که تصمیمی که گرفته است تا چه حد می تواند موفقیت آمیز باشد یا نباشد؟
ترس، درک یک خطر واقعی است و اضطراب، درک خطر غیرواقعی!
از دیگر تفاوت های این دو می توان به موارد زیر اشاره کرد:
عواملی که موجب اضطراب می شوند، مشخص نیستند؛ اما عواملی که ترس را ایجاد می کنند، کاملا معلوم و آشکار هستند.
ترس، محرک شناخته شده ای دارد؛ اما اضطراب محرک ناشناخته ای دارد.
ترس، واکنش مشخصی دارد (در صورت مواجه با خطر، فرد یا حمله می کند یا عقب نشینی)؛ اما در اضطراب فرد نمی داند که چه باید بکند.
میزان ترس به وضعیت محیط و عامل محرک بستگی دارد؛ اما میزان اضطراب مبهم است.
ترس، موقعیتی معلوم است که به زمان حال متکی است؛ اما اضطراب به گذشته یا آینده توجه دارد.
ترس، ناامنی بیرونی و اضطراب ناامنی درونی است.
در زمان ترس، فرد می داند که چه اتفاقی می افتد؛ اما در زمان اضطراب فرد نمی داند که چه اتفاقی خواهد افتاد. در نتیجه فرد دچار لرزش، سردرد، تپش قلب و… خواهد شد.
در استرس و اضطراب، تغییرات فیزیولوژیکی یکسانی مانند ضربان قلب، نفس های تند و کوتاه و تنش عضلانی وجود دارد. اما این دو تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند.