مسائل سیاسی و اجتماعی از دیرباز در شعر فارسی مجال ظهور و بروز یافته اند. این مسائل گاه به صراحت و گاه در پرده ای از رمز و اشاره بیان شده است. وقتی حافظ می گوید:
اگرچه باده فرحبخش و باد گل بیز است به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است
بی شک در پوشش این غزل ناب، گوشه چشمی به مسائل روزگار خویش دارد و یا آنجا که می فرماید:
بود آیا که در میکده ها بگشایند گره از کار فرو بسته ما بگشایند
در حقیقت تظلم و دادخواهی از مظالم حاکمان زورمدار آن عصر را زمزمه کرده است. تأثیر مسائل سیاسی، اجتماعی در عصر مشروطیت و پس از آن که نسیم آزادی در کشور وزیدن گرفته بود نسبت به دوره های قبل نمود بیشتری داشته است .
در دوران قبل از پیروزی انقلاب (دهه های 40 و 50) نیز شعر سرشار از مضامین سیاسی است که گاهی از آن با عنوان «شعر مقاومت» یاد می شود ؛ غزل زیبای دکتر شفیعی کدکنی با مطلع:
موج های خزر از سوگ سیه پوشانند بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموشانند
از این نوع شعرهاست که دو بیت زیبای آن هنوز هم ورد زبان عام و خاص است:
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیم شب مستان باد تا نگویند که از یــــاد فراموشانند
موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده و مهرداد اوستا از شاعرانی هستندکه نمونه های ارزشمندی از شعر مقاومت را در آثار خود به عرضه کرده اند. با توجه به اینکه انقلاب اسلامی شگفت انگیزترین پدیده سیاسی، اجتماعی چند قرن اخیر جهان بشمار می رود، پیوند خاصی با مسائل سیاسی، اجتماعی دارد. مضامین سیاسی، اجتماعی در شعر انقلاب از چنان گستردگی و تنوعی برخوردار است که اشاره فهرست وار به این گونه مضمون ها نیز فرصت گسترده ای می طلبد، به چند عنوان بسنده می شود:
ـ یاد شهیدان و اندوه و حسرت از ماندن خود و عروج شهیدان
ـ نکوهش ریاکاران و صاحبان زر و زور و تزویر و خروش علیه مرفهین بی درد
ـ بیان رنج طبقات محروم جامعه
ـ بازتاب شهادت یاران انقلاب و ارتحال جانسوز حضرت امام خمینی (ره)
ـ انعکاس فرهنگ جهاد و شهادت