گفتیم که انسان به لوث خیانت آلوده شده است و باید تطهیر شود. بدیهی است برای تطهیر آلودگی نمی توان از آب قلیل(مکتب های مادی) و مضاف (مکتب های التقاطی) استفاده نمود. آب پاک، کر و جاری لازم است. برای اطمینان از پاک بودن آب باید سراغ چشمه ای رفت که صاحب آن بر پاکیش مهر تأیید بزند. آن چنان که از آیات قرآن استنباط می شود تنها چشمه زلال تطهیر شده که هم مطهَّر است و هم مطهِّر، چشمه ولایت می باشد که در خانه اهل بیت(ع) جاری است: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّه الأُولَی وَ أَقِمْنَ الصَّلاه وَ آتِینَ الزَّکَاه وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت های خود را آشکار نکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده اش را فرمان برید خدا می خواهد آلودگی را فقط از شما اهل بیت[پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»(سوره احزاب، آیه33)
برای دانستن اینکه اهل بیت چه کسانی هستند باید سراغ کسی رفت که این آیه را نازل فرموده است. خداوند در ماجرای حدیث کسا آنها چنین معرفی فرمود: «...یا مَلاَّئِکَتی وَ یا سُکّانَ سَماواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَ لا فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْری وَ لا فُلْکاً یَسْری اِلاّ فی مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ، الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ. فَقالَ الاْمینُ جِبْراَّئیلُ: یا رَبِّ وَ مَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ؟ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ: هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَ اَبُوها وَبَعْلُها وَ بَنُوها؛ ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهایم به راستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی این پنج تن، اینان که در زیر کسایند. پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالت هستند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش...»(فروع کافی، ج8، ص53 و بحار الانوار، ج75، ص359) اگرچه حضرت زهرا(س) محور اهل بیت(ع) می باشند ولی در رأس این هرم، پیامبر گرامی اسلام(ص) قرار دارند که در طول عمر شریفشان مجری احکام الهی بوده به عنوان اسوه و انسان کامل به ما معرفی گردیده اند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ قطعا برای شما در رسول خدا سرمشقی نیکوست برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند.»(سوره احزاب، آیه21)
بدیهی است مطالعه دهها کتاب تاریخی و سیره برای آشنایی با اخلاق آن بزرگوار و استنباط وظایف خود به عنوان خلیفه خدا در روی زمین کار آسانی نیست، بنابر این با چنگ زدن به فرهنگ ناب علوی به عنوان باب علم النبی از سرچشمه زلال اولین مومن به آیین محمدی(ص) جرعه های شیرین مکتب پیامبر را می چشیم.
کتاب وزین نهج البلاغه مشحون از مطالبی است که ما برای تطهیر نفس به آنها احتیاج داریم ولی با کمال تأسف در جامعه ما محجور مانده است. شرح و توضیح همه آنها از توان حقیر خارج است؛ لذا در این سلسله یادداشتها با یاری خداوند به شرح یک خطبه (خطبه متقین) و یک نامه (نامه سی و یک) بسنده می کنیم.