در عرف مردم، به ویرانه ای که اثری از آبادی در آن نیست، خرابات گفته می شود. اهل عرفان و تصوف نیز میخانه را خرابات نامیده اند؛ علت این نامگذاری، خراب شدن آثار تعیّن از وجود انسان است. بنابراین، خرابات جا و مقامی است که سالک در آن از شراب محبت یا جذبات و تجلیات الهی از خود بیخود شده و خراب میگردد. خرابات که اغلب در مقابل مسجد قرار میگیرد و نماد مکانی است که در آن انسان به فقر و عبودیت خود اعتراف کرده و کمالی را به خود نسبت نمیدهد.
بی نام و نشان شو که در این کوی خرابات **** بی نام و نشان هر که شود نیک به نام است
می نوش می عشق که پاک است و حلال است **** این می نه شرابی است که در شرع حرام است
شاه نعمت الله ولی
در خرابات مغان نور خدا میبینم **** این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
حافظ
در کل به کسی که از صفات بشریت و وجود جسمانی فانی شده است خراب گفته می شود؛ فانی مطلقی که وجود اضافی او در وجود مطلق خدا و ذات حق فنا شده باشد.
خراباتی شدن از خود رهایی است **** خودی کفر است ور خود پارسایی است
نشانی دادهاندت از خرابات **** که «التوحید اسقاط الاضافات»
خرابات از جهان بیمثالی است **** مقام عاشقان لاابالی است
خرابات آشیان مرغ جان است **** خرابات آستان لامکان است
خراباتی خراب اندر خراب است **** که در صحرای او عالم سراب است
شیخ محمود شبستری