قیاس


اندازه گیری، سنجش، برابر گرفتن کسی یا چیزی را با کسی یا چیزی:

قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق چو شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی

حافظ

کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر

مولوی

قیاس، در علم اصول به معنای جاری‌کردن حکم شرعیِ یک موضوع بر موضوعی مشابه که حکمی درباره آن در متون دینی نیست. مانند حکم به حرمت «آب جو» به علت شباهت به «شراب» در مست کردن؛ برای اینکه حکم حرمت شراب در شرع بیان شده است ولی در مورد آب جو، متنی که بر حرمت و یا عدم آن دلالت کند، وجود ندارد.

ارکان قیاس عبارتند از:

اصل: موضوعی که حکم شرعی‌اش در متون دینی بیان شده است؛ مانند شراب.

فرع: موضوعی مشابه با اصل که حکم شرعی‌اش در متون دینی بیان نشده است؛ مانند آب جو.

علت یا جامع: شباهتی که بین اصل و فرع وجود دارد؛ مانند مست‌کردن.

حکم: حکمی شرعی اصل که می‌خواهیم آن را برای فرع هم جاری کنیم؛ مانند حرام‌بودن.

قیاس از مسایلی است که از دیرباز مورد اختلاف شیعه و اهل سنت بوده و مخالفت با آن، از شعارهای شیعه است. شیعیان با تکیه بر روایات ائمه، آن را معتبر نمی‌دانند؛ اما اهل سنت از آن استفاده می ­کنند. اولین کسی که به قیاس اهمیت داد و به نفع حجیت قیاس موضع گیری کرد، ابوحنیفه بود. بعد از حنفی‌ها، فرقه‌های مالکی و شافعی نیز آن را حجت دانستند؛ حنبلی‌ها ارزش چندانی برای قیاس قایل نیستند.

در نکوهش تمسک به قیاس برای به دست آوردن احکام، احادیثی از حضرات معصومین(ع) نقل شده است؛ به عنوان مثال، امام صادق(ع) ‌فرمودند: «ان الدین اذا قیست محقت؛ زمانی که در احکام دین قیاس شود دین از بین می‌رود.» (وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۲۵)

یادآوری این نکته لازم است که شیعه قیاس فقهی و سرایت دادن حکمی از موضوعی به موضوع دیگر به خاطر تشابه آن دو را نمی ­پذیرد و قیاس منطقی به معنای استدلال از کلی به جزیی در قالب یکی از اشکال منطقی برای رسیدن از معلوم به مجهول را پذیرفته است.

از انواع قیاس می ­توان به قیاس استثنایی، اصولی، اقترانی، خطابی، خلف و... اشاره نمود که هیچ یک از آنها در مورد خداوند کاربردی ندارد خداوند از هیچ لحاظ با کسی یا چیزی قابل قیاس نمی ­باشد و شبیه هیچ کس و هیچ چیزی نیست. اگر در موردی با مادر قیاس شده و گفته شود خداوند از مادر مهربانتر می­ باشد برای فهم مخاطبان است وگرنه هیچ مادری قابل قیاس با خداوند نمی ­باشد.

در روایتی نقل شده است: قدم علی رسول الله(ص) بسبی، فإذا امراة من السبی تسعی، إذا وجدت صبیا فی السبی أخذته فالصقته ببطنها و أرضعته، فقال لنا رسول الله(ص): أترون هذه المراة طارحة ولدها فی النار؟ قلنا: لا والله و هی تقدر علی أن لاتطرحه، فقال رسول الله(ص): الله أرحم بعباده من هذه المراة بولدها؛ اسیرانی را حضور پیامبر(ص) آوردند، زنی از بین اسرا دوید، کودکی را در آغوش گرفت و شیر داد. رسول خدا(ص) به ما فرمودند: آیا به نظر شما این زن، هیچ گاه حاضر می‌شود کودک خود را در آتش افکند؟ گفتیم: نه به خدا او قادر به این کار نیست. رسول اکرم(ص) فرمودند: خداوند نسبت به بندگانش، از این مادر مهربانتر است.»(میزان الحکمه، ج۴، ص۳۸۸؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج1، ص۳۲۲)

بدیهی است محبت و زحمات بی ­منت مادر نسبت به فرزندش ناشی از عشق و برای تسلای دلش می ­باشد؛ بعید نیست با گذشت زمان و رشد فرزند و احیانا نافرمانی او کاهش می یابد ولی رحمت و بخشش خداوند نسبت به بندگان خود و هدایت آنها از روی کرم و کمال بی منتهی اوست و با گذشت زمان و رشد و نمو آنها از دره­ای رحمت او نمی ­کاهد و...