من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
مولوی
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم اگر از خمر بهشت است و گر از باده مست
حافظ
در شعر عرفانی «باده» به معنی شرابی که از انگور گرفته میشود نیست؛ بلکه اکسیری است که مس وجود انسان زمینی را به طلای انسان آسمانی تبدیل میکند. شراب طهوری است که طینت آدمی بدان مخمر شده است. مستی، نوعی تقرب است که در آن، حقایق عالم غیب، برای عارف مکشوف ومشهود میگردد و او در این حال غیرخدا را نمیبیند.
اگر چه نتیجه و اثر نوشیدن باده عرفانی هم، مستی و بیخودی است و لیکن مستی آن با مستی باده انگور فرق میکند؛ همانگونه که ساقی آن با ساقی این فرق میکند. ساقی بادة حقیقی، ذات اقدس حق تعالی است و شراب هم از عالم دیگری است. این همان شراب پاکیزه است که جلوهای از آن در بهشت، نوشیدنی سعادتمندان خواهد شد: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی وَ لَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ...؛ مثل بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است در آن نهرهایی است از جنس آبی که بدبو شدنی نیست و نهرهایی از شیر که طعمش تغییر نمیکند و نهرهایی از شراب که برای نوشندگان مایه لذت است و نهرهایی از عسل خالص و در آن از هرگونه میوهای برای آنان مهیاست...» (محمد(ص)، آیه 15)