میخانه


میکده، شراب فروشی، جایی که در آن باده می ­فروشند و می ­خورند:

شبی در خرقه رندآسا گذر کردم به میخانه ز عشرت می­ پرستان را منور گشت کاشانه

سعدی

حالیا مصلحت وقت در آن می ­بینم که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم

حافظ

در بیان عارفان منظور از میخانه، جای نوشیدن شراب تجلیات الهی می ­باشد که انوارش به عارفان حقیقی می‌تابد. از مصادیق آن می توان به عالم لاهوت، خانه پیر و مرشد، خانقاه و باطن عارف کامل اشاره نمود. در اصل میخانه مکانی است که انسان در آن می‌تواند از شراب عشق بنوشد و مصداق مشخصی ندارد. هر جا انسان در آن جلوه‌ای از یار بیند و محو جمال و جلال او گردد، حکم میخانه را دارد.

منم که گوشه میخانه خانقاه من است دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

حافظ

ما از این خلوت میخانه به جایی نرویم که از این جنت جاوید چرا باید رفت

شاه نعمت الله ولی