«صبحانه در تیفانی» از آثار ترومن کاپوتی، نویسنده آمریکایی رمان «در کمال خونسردی» است.
«صبحانه در تیفانی» در ۱۹۵۸ منتشر شد . این رمان کوتاه درباره دختر جوانی به نام هالی گولایتلی است که ساکن نیویورک است. او نه شغلی دارد و نه خانوادهای و زندگیاش را از طریق معاشرت با مردان در کافهها، بارها و رستورانها میگذراند.
هالی گولایتلی معروفترین شخصیتی است که ترومن کاپوتی خلق کرده است و در تاریخ ادبیات امریکا هم جزو معروفترین شخصیتها محسوب میشود.
کاپوتی در این اثر نثری پخته دارد تا آنجا که این رمان کوتاه موجب شد نورمن میلر، نویسندهی همنسل کاپوتی، او را «کاملترین نویسندهی نسلش» بنامد.
بلیک ادواردز در ۱۹۶۱ فیلمی با بازی آدری هپبورن در نقش هالی، از روی این رمان ساخت.
کتاب صبحانه در تیفانی نوشتهی ترومن کاپوتی، شما را با شخصیت بینظیر و دوستداشتنی «هالی» آشنا میکند. هالی زنی سرخوش است که خرج زندگی خود را از طریق وقتگذرانی با مردان به دست میآورد. او برای زندگی به نیویورک آمده و شخصیت عجیبش در این شهر داستانهای شگرفی را رقم میزند.
هالی دختر جوانی است که برای زندگی بهتر و فرار از گذشتهی مبهم خود به نیویورک آمده و راوی داستان، مرد جوانی است که در همسایگی او زندگی میکند و به تدریج با او آشنا میشود و از طریق همین مرد جوان، شما هم به مرور هالی را بیشتر میشناسید. در ابتدای داستان شما این دختر را صرفاً زنی خوشگذران میبینید اما هر چه داستان پیش میرود شناخت شما نیز از او کاملتر میشود و به درک عمیقتری نسبت به این شخصیت دست پیدا میکنید. شخصیت اصلی داستان هر چه هالی را بیشتر میشناسد به او بیشتر علاقهمند میشود اما در ادامهی داستان مرد میانسالی به آپارتمان هالی میآید و ادعا میکند که شوهر او است...
جایگاه کتاب صبحانه در تیفانی:
کتاب صبحانه در تیفانی (Breakfast at Tiffany's) نخستینبار در سال 1958 منتشر شد. این اثر رمان کوتاهی است اما به رغم حجم کمی که دارد در ادبیات قرن بیستم از جایگاه ویژهای برخوردار است و بهترین کتاب ترومن کاپوتی (Truman Capote) محسوب میشود و شخصیت هالی نیز در گروه تأثیرگذارترین شخصیتهای ادبی تاریخ آمریکا قرار دارد. به دلیل محبوبیت رمان، فیلم سینمایی جذابی هم با اقتباس از آن ساخته شده است که امروزه شهرت این فیلم از رمانِ آن هم بیشتر است. فیلم صبحانه در تیفانی در سال 1961 به کارگردانی بلیک ادواردز و بازی آدری هپبورن ساخته شد. محبوبیت این فیلم به حدی است که شخصیت هالی، دیالوگهای شخصیتهای داستان و موسیقی معروف آن همچنان در میان مردم از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار است.
ترومن کاپوتی را بیشتر بشناسیم:
ترومن کاپوتی در سال 1924 در شهر نیواورلئان در ایالت لوئیزیانای آمریکا به دنیا آمد. نام واقعی او ترومن استرکفاس پرسنز بود. وقتی چهارساله بود پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و مجبور شد تا نه سالگی در آلاباما نزد خویشان مادرش زندگی کند. در جوار خانهی آنها در شهر مونروویل، خانوادهی نلی هارپر لی زندگی میکردند. به زودی آن دو دوستان نزدیکی شدند، طوریکه هارپر لی شخصیت «دیل هریس» را، در داستان معروف و تحسین شدهاش «کشتن مرغ مقلد» بر اساس شخصیت ترومن آفرید و کاپوتی در ترسیم شخصیت آیدابل تامپکینز در داستان «صداهای دیگر، اتاقهای دیگر» از عادات و خصوصیات نلی بهره برد. جوزف کاپوتی او را به پسر خواندگی قبول کرد. نام ترومن گارسیا کاپوتی را بر او نهاد و وی را به دبیرستان فرستاد. ترومن در هفدهسالگی به جمع نویسندگان مجلهی نیویورکر پیوست و دو سال به عنوان کارمند دفتری با هیئت تحریریهی نشریه همکاری کرد. پس از اینکه باعث شکایت رابرت فراست، شاعر معروف آمریکایی، از مجله شد، او را اخراج کردند. نگارش نخستین رمانش را با عنوان تقاطع تابستانی، آغاز کرد. اما چون دستنویس نهایی کتاب از نظر او راضی کننده نبود، آن را پاره کرد و در سطل زبالهی اتاقش انداخت. (بیست سال پس از مرگ کاپوتی، این دستنویس نزد سرایدار منزلی که کاپوتی در سال 1943 آنجا زندگی میکرد پیدا شد و تقاطع تابستانی در سال 2006 توسط انتشارات رندوم هاوس به چاپ رسید.) نورمن میلر که معاصر او است پس از خواندن آثارش او را «بینقصترین نویسندهی نسل خود» اعلام کرد. میلر در مقالهای اذعان کرد تکتک کلمات شاهکار کاپوتی در جای خود قرار گرفتهاند و حتی نمیتوان دو کلمه از آن را جابهجا کرد. سرانجام، ترومن کاپوتی در سال 1984 در لسآنجلس درگذشت.
تیفانی به چه معنا است؟
مرکز فروش جواهر و اشیای نقرهای است و در سال 1837 توسط تدی یانگ و چارلز لوئیس تیفانی بنا شد و خیلی زود به شهرتی افسانهای دست یافت. این فروشگاه از سال 1940 در تقاطع خیابانهای پنجم و پنجاهوهفتم منهتن در شهر نیویورک دایر است و از همان زمان افراد مشهور و سرشناسی مانند ورزشکاران، ستارههای هالیوود و حتی افراد خانوادههای سلطنتی اروپایی از فروشگاه تیفانی خرید میکنند، به خصوص که طرحهای تیفانی برای جواهرات، زیورآلات تزیینی و ظروف نقرهای منحصربهفرد و کاملاً متمایز است. در سال 2007 تعداد شعب تیفانی در سراسر جهان به 167 فروشگاه رسید که از این تعداد 65 فروشگاه در شهرهای مختلف ایالات متحده قرار دارند.
در بخشی از کتاب صبحانه در تیفانی میخوانیم:
سرنوشت همیشه مرا به جاهایی که قبلاً در آنها زندگی کردهام، به خانهها و نواحی اطرافشان، باز میگرداند. مثلاً به خانهای در خیابان هفتادم شرقی که نمایی از سنگ قهوهای داشت و در نخستین سالهای جنگ، اولین محل اقامتم در نیویورک به شمار میرفت. آپارتمان من که فقط از یک اتاق تشکیل میشد، پر از اثاثیهی اسقاطی بود؛ یک کاناپه و چندتا صندلی بزرگ که روکشی از مخمل زبر قرمز داشتند و آدم را یاد صندلیهای قطار در روزهای گرم تابستان میانداختند. دیوارهای گچبری شدهی اتاق به رنگ تفالهی جویده شدهی توتون بودند و همهجا، حتی حمام، با تصاویر باسمهای از ویرانههای روم باستان، که بر اثر گذشت ایام قهوهای رنگ و لکوپیس شده بودند، تزیین شده بود. تنها پنجرهی اتاق هم به پلکان اضطراری پشت ساختمان مشرف بود. با این حال، هر وقت کلید آپارتمانم را در جیب لمس میکردم، موجی از رضایت وجودم را فرا میگرفت. این آپارتمان با وجود وضعیت دلتنگ کنندهاش نخستین جایی بود که به خودم تعلق داشت. کتابهایم، چند ظرف پر از مداد نتراشیده و هر آنچه فکر میکردم برای نویسنده شدن لازم است، در آنجا جمع کرده بودم، چون میخواستم نویسنده بشوم.
کتاب صبحانه در تیفانی، رمانی نوشته ی ترومن کاپوتی است که نخستین بار در سال 1958 به انتشار رسید. راوی بی نام و نشان این رمان جذاب، در پاییز سال 1943 با هالی گولایتلی دوست می شود. این دو شخصیت، هر دو مستأجران آپارتمانی در بخش شمال شرقی منهتن هستند. هالی که هجده نوزده ساله به نظر می رسد، دختری از مناطق روستایی است که زندگی اش در نیویورک کاملاً با گذشته متفاوت شده است. او شغلی ندارد و زندگی اش را با دوستی با مردان ثروتمند سپری می کند؛ مردانی که او را به باشگاه ها و رستوران های مختلف می برند و به او پول و هدیه های گران قیمت می دهند. هالی در طول یک سال، به تدریج شخصیت خود را برای راوی آشکار می کند و راوی در طول این زمان، شیفته ی سبک زندگی عجیب هالی می شود. هالی اما آرزویی بزرگ در سر دارد: پیدا کردن جایی واقعی مثل تیفانی که در آن احساس کنی در خانه هستی...
«من نمی خوام صاحب چیزی باشم، تا وقتی مطمئن بشم جایی دارم که دارایی ام رو کنار خودم نگه دارم. هنوز مطمئن نیستم که چنین جایی رو پیدا کرده باشم، اما می دونم باید چطوری باشه.»
این جمله از کتاب صبحانه در تیفانی نوشتهی نویسندهی آمریکایی ترومن کاپوت کافی است تا به ما بگوید قرار است داستانی از تضادها، خندهها، رازها و شگفتیهایی که هالی شخصیت اول داستان رقم میزند را بخوانیم. کتاب صبحانه در تیفانی داستانی اغوا کننده و وسوسهانگیز دارد که موفقیت آن به قدری بوده که در هالیوود فیلمی معروف از همین کتاب هم ساخته شده است.
خلاصه داستان صبحانه در تیفانی
در اواخر جنگ جهانی دوم دختر جوان، سرخوش و آزادی به نام هالی گولایتلی به آپارتمانی در نیویورک نقل مکان میکند. هالی به راحتی با افراد مختلف از جمله همسایه ها و مستاجرها ارتباط برقرار می کند اما دوست ندارد کسی از راز و رمزهای زندگی اش بداند. اما خیلی زود بعضی از ساکنان این ساختمان از رفت و امدهای پر سر و صدا به آپارتمان هالی شکایت میکنند. یکی از همسایه های هالی که راوی این داستان است بعد از مدتی با او رو به رو میشود و به هالی و رفتارهای او علاقه مند میشود. اما هالی دختر عجیبی است و دوست ندارد کسی در زندگی او کنجکاوی کند، او تا انتهای داستان شگفتی های زیادی را رقم میزند.
درباره کتاب صبحانه در تیفانی
کتاب «صبحانه در تیفانی» breakfast at tiffany's نوشته ترومن کاپوتی نویسنده آمریکایی است که اولین بار در سال 1958 منتشر شد. داستان این کتاب از زبان مرد جوانی است که ماجراهایی را درباره ی دختر همسایه پایینی اش یعنی هالی روایت میکند. از زمانی که راوی داستان بهطور تصادفی با هالی ملاقات میکند آشنایی مخاطب هم به شکل تدریجی با شخصیت هالی شروع میشود. بعد از آشنایی راوی با هالی سرو کله ی مرد میانسالی پیدا می شود که ادعا می کند شوهر هالی بوده است و داستان از این لحظه برای مخاطب جذاب تر می شود.
این رمان کوتاه 144 صفحه دارد و در ادبیات قرن بیستم جایگاه ویژه ای دارد. صبحانه در تیفانی شاهکار ترومن محسوب میشود. و شخصیت هالی که شخصیت اصلی این رمان است جزو تاثیرگذارترین شخصیت های ادبی تاریخ ادبیات امریکا قرار گرفته است و مقاله ها و کتابهای زیادی درباره ی او نوشته شده است. شخصیتی که ترومن در این اثر خلق کرده دختری ست شبیه همه ی دخترهایی که میخواهند رها باشند اما همیشه رنجی با خود در دل دارند در این کتاب هالی دختر رها و آزادی است که از محدودیت خوشش نمیآید و همیشه سعی می کند آزادانه زندگی کند. هالی خانواده و شغل مشخصی ندارد. در تمام طول داستان میبینیم که او با معاشرت و خوش گذرانی با مردان در کافه ها، بارها و رستوران ها زندگی خود را میگذراند. ترومن در این داستان، هالی را دختری سرزنده و شاد معرفی میکند اما رفته رفته که مخاطب بیشتر با او آشنا میشود. پی به گذشته ی مبهم او میبرد گذشته ای که هالی سعی در مخفی کردن او دارد و به کسی هم اجازه ی کنجکاوی نمیدهد. شاید همین موضوع باعث نزدیک شدن بیشتر مخاطب به عمق داستان شده تا بلاخره متوجه شود چرا هالی نمی خواهد کسی از زندگی او چیزی بداند. حس حسادت، شوخ طبعی و ساده لوحی در شخصیت هالی وجود دارد که باعث شده تا شخصیت او شود.
نثر داستان صبحانه در تیفانی به قدری پخته و روان است که نورمن مِیلر نویسنده ی مشهور هم دوره ی کاپوتی، او را « کامل ترین نویسنده ی نسل من » نامیده است این رمان در ایران با دو ترجمه منتشر شده است. « بهمن دارالشفایی» این کتاب را ترجمه کرده و نشر ماهی آن را در سال 1395 منتشر کرد. عکس جلد این کتاب صحنه ای از فیلمی با همین عنوان است. این اثر در ایران با استقبال خوبی رو به رو شد و توانست نوبت چاپ ششم را هم پشت هم بگذارد.
رامین آذربهرام مترجم دیگری است که این کتاب را از سوی نشر مروارید منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب صبحانه در تیفانی میخوانیم
من همیشه کشش عجیبی به خانه ها و محله هایی دارم که قبلا در آن ها زندگی کرده ام. مثلا ساختمانی سنگی درخیابان هفتاد و چندم شرقی هست که در سال های اول جنگ جهانی دوم اولین آپارتمانم در نیویورک را آن جا گرفتم. کلا یک اتاق بود پر از اسباب و اثاثه ی معمول اتاق های زیر شیروانی، یک کاناپه و صندلی های پت و پهنی که روکش مخمل زبری به رنگ قرمز تند داشتند و آدم را یاد روزهای داغ در تراموا می انداختند. دیوارها گچی بودند و به رنگی شبیه تفاله ی توتون. همه ی دیوارهای خانه، حتی دیوار دستشویی، پر بود از عکس های ویرانه های روم باستان که گذر زمان بر گوشه گوشه شان لکه های قهوه ای به جا گذاشته بود. تنها پنجره ی خانه به راه پله ی اضطراری باز می شد.
با این همه، هر وقت کلید این آپارتمان را در جیبم لمس می کردم، حس خوبی بهم دست می داد. با وجود تاریکی و ملالش، مکانی بود از آن خودم، اولین مکان از آن خودم. کتاب هایم هم آن جا بودند و شیشه هایی پر از مداد در انتظارتراشیده شدن. خلاصه آن جا همه چیز فراهم بود، هرچه آن زمان به خیالم لازم داشتم تا نویسنده ای شوم که دلم میخواست.
آن روزها هیچ به ذهنم نرسیده بود که درباره ی هالی گولایتلی بنویسم. شاید اگر آن گفت وگو با جو بل پیش نمی آمد و همه ی خاطره هایم از نو زنده نمی شد، حالا هم به صرافتش نمی افتادم.
هالی گولایتلی مستأجر یکی از واحدهای ساختمان سنگی قدیمی بود، درست زیر واحد من. جو بل صاحب باری نبش خیابان لکزینگتون بود و هنوز هم هست. هم من و هم هالی روزی شش هفت مرتبه می رفتیم آن جا. البته همیشه به قصد نوشیدن نمی رفتیم، بلکه گاهی می خواستیم تلفنی بزنیم؛ زمان جنگ کم تر کسی تلفن خصوصی داشت. به علاوہ، جو بل پیغامگیر خوبی بود و این برای هالی موهبت بزرگی به حساب می آمد، چون هر روز کلی پیغام داشت.
البته که همه ی این ها مال مدت ها پیش است و من تا همین هفته ی پیش سال ها می شد که جو بل را ندیده بودم.
درباره نویسنده کتاب صبحانه در تیفانی
ترومن کاپوتی، که نام اصلی او ترومن پرسونز است در سال ۱۹۲۴ در شهر جنوبی نیواورلئان امریکا به دنیا آمد. ترومن وقتی کودک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و مادرش که سنی نداشت او را به یکی از بستگانش در شهر کوچک مونروویل در ایالت آلاباما سپرد تا بزرگش کند. هارپر لی ، که بعدها با کتاب کشتن مرغ مقلد یکی از مشهورترین نویسندگان امریکا شد، همسایه ی ترومن بود و از همان کودکی دوستی ترومن و هارپر شروع شد و تا سی سال ادامه پیدا کرد.
ترومن از همان کودکی با کتاب و نوشتن عیاق شده بود. و زمانی که 9 سال داشت به نیویورک برگشت تا با مادرش و همس دوم او زندگی کند و از این زمان نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی همسر مادرش تغییر داد و کاپوتی گذاشت.
ترومن از زمانی که 8 سال داشت به شکل جدی نوشتن را شروع کرد و اولین داستان خود را در یازده سالگی در مجله ای محلی منتشر کرد. اما از از نوزده سالگی به بعد، داستان های کوتاهش هم در مجله های ادبی معتبر و هم در مجله های پرمخاطب چاپ می شد. در همین سال ها بود که چندین جایزه از جمله جایزه ی اُهنری در سال ۱۹۴۸ را از آن خود کرد.
از سال 1948 دیگر همه چیز جدی شد و اولین رمان کاپوتی با عنوان صداهای دیگر اتاقهای دیگر منتشر شد. این رمان که باعث شهرت نویسنده شد ابتدای راهی بود که ترومن شروع کرده بود. او در دهه پنجاه چند رمان، فیلمنامع و نمایشنامه هم نوشت.
سال 1958 را به نوعی می توان نقطه عطفی در زندگی ترومن محسوب کرد. او با انتشار رمان کوتاه صبحانه در تیفانی بیش از قبل مشهور شد و این اثر او تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار ادبیات آمریکا شد.
کاپوتی در سال 1966 با انتشار کتاب «در کمال خونسردی» توانست عنوان دومین کتاب جنایی غیرداستانی پرفروش تاریخ را به خود اختصاص دهد. داستانی که خبری سیصدکلمه ای در روزنامه ی نیویورک تایمز الهام بخش آن بوده است.
در نهایت در سال ۱۹۸۴ ترومن کاپوتی در سن پنجاه و نُه سالگی از دنیا رفت.
فیلم صبحانه در تیفانی
سه سال بعد از انتشار و موفقیت کتاب صبحانه در تیفانی بلیک ادواردز کارگردان معوف آمریکایی فیلمی بر اساس این کتاب با همین عنوان ساخت. آدری هپبورن هنرپیشه معروف آمریکایی در این فیلم نقش هالی را ایفا کرد که یکی از به یادماندنی ترین نقش آفرینی های اوست. خود هپبورن در مصاحبه ای گفته است که این فیلم یکی از سخت ترین کارهای دوران حرفه ای اش بوده است. این فیلم در جشنواره اسکار سال 1961 در چهاررشته از جمله بهترین بازیگرر نقش اول زن نامزد شد. اما در نهایت موفق به دریافت جایزه بهترین موسیقی و بهترین صدا شد.
منبع: https://nashremahi.com