انیمیشن سینمایی "لوکا" در سبک فانتزی-کمدی-ماجراجویی به کارگردانی انریکو کاساروسا ، محصول کشور آمریکاست که در سال 2021 منتشر شد. انریکو کاساروسا برای ساخت این انیمیشن سینمایی از دوران کودکی خودش در شهر جنوا ( ششمین شهر بزرگ کشور ایتالیا ) الهام گرفته و چندین هنرمند و انیماتور کمپانی پیکسار برای جمع آوری اطلاعات و تحقیق در مورد فرهنگ و محیط این منطقه به کشور ایتالیا اعزام شدند.
این انیمیشن بسیار زیبا توسط کمپانی تصاویر والت دیزنی - والت دیزنی پیکچرز Walt Disney Pictures و کمپانی و استودیو انیمیشن سازی پیکسار Pixar Animation Studios تولید و توسط استودیو تصاویر متحرک کمپانی والت دیزنی Walt Disney Studios Motion Pictures در کشورهای آمریکا ، روسیه و 5 کشور دیگر و توسط سرویس ویدیویی دیزنی پلاس Disney+ در کشور سنگاپور و 3 کشور دیگر منتشر و اکران شد. انریکو کاساروسا در یک نشست خبری انیمیشن خود را این چنین توصیف کرد:" انیمیشن من یک ادای احترام به "فدریکو فلینی" ( کارگردان و فیلمنامه نویس معروف ایتالیایی ) و دیگر فیلمسازان ایتالیایی ست که در طراحی انیمیشن از انیمیشن های دستی و استاپ-موشن و کارهای "هایائو میازاکی" ( انیماتور و کارگردان معروف ژاپنی ) الهام گرفته ام." هیولاهای دریا در افسانه های محلی و عامیانه مردم ایتالیا ، استعاره ای از احساس متفاوت بودن است. این انیمیشن زیبا نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد و بسیاری از منتقدان معروف ، تجسم و احساس نوستالژیک این انیمیشن را ستایش کردند.
انیمیشن luca در سال 2021 نامزد دریافت جایزه میان فصل برای بهترین تصویر در جشنواره انجمن منتقدان هالیوود Hollywood Critics Association شده است. در خلاصه داستان این انیمیشن فانتزی ماجراجویی آمده است ؛ "لوکا پاگورو" یک هیولای دریایی ترسو و نوجوان است که در دهه 1960-1950 میلادی ، به همراه پدر و مادر و خانواده خود در نزدیکی ساحل شهر پورتوروسو در کشور ایتالیا زندگی می کند. این هیولای دریایی نوجوان وظیفه دارد هر روز گله ای از بزماهی ها را برای خوردن علف های دریایی به قسمت های مختلف دریا برده و از آنها مراقبت کند. والدین لوکا همیشه به او هشدار می دهند که از نزدیک شدن به ساحل دریا خودداری کند ، زیرا عقیده دارند انسان ها در صورت مشاهده هیولاهای دریایی آنها را شکار می کنند. لوکا برخلاف هشدارهای مکرر پدر و مادرش برای نزدیک نشدن به ساحل ، نمی تواند بر کنجکاوی خود برای مشاهده دنیای انسان ها غلبه کند و گاهی اوقات مخفیانه در اطراف ساحل پرسه می زند.
روزی از روزها لوکا با یک هیولای دریایی به نام "آلبرتو.اسکورفانو" ، که همسن و سال خودش است ، ملاقات کرده و با او رابطه ای دوستانه و صمیمانه برقرار می کند. آلبرتو ادعا می کند که همیشه در سطح دریا مشغول گردش و زندگی کردن است و از هیچ چیزی ترسی ندارد ، زیرا پدر و مادر و خانواده اش از او دور هستند ، به همین دلیل در مورد کارهای خود احساس نگرانی نمی کند. هنگامی که لوکا نگرانی خود را در مورد مشاهده شدن توسط انسان ها با آلبرتو در میان می گذارد ، این هیولای دریایی جسور و ماجراجو ، یک راز و حقیقت بزرگ را برای لوکا آشکار کرده و او را با دنیای شگفت انگیز بیرون از آب آشنا می کند. لوکا به کمک آلبرتو کشف می کند که هیولاهای دریایی تا وقتی که در آب قرار دارند به شکل واقعی خود هستند ، اما هنگامی که از آب خارج می شوند مانند انسان ها شده و از نظر شکل و ظاهر هیچ تفاوتی با انسان ها ندارند.
لوکا و آلبرتو به طرف ساحل می روند و لوکا مشاهده می کند که آلبرتو با خارج شدن از آب ، تغییر شکل داده و به یک انسان تبدیل می شود. لوکا به دنبال آلبرتو از آب خارج شده و همراه با این نوجوان ماجراجو به مخفیگاهش رفته و در مخفیگاه آلبرتو با وسایل عجیب و شگفت انگیز انسان ها آشنا می شود. لوکا با مشاهده تصویر و پوستر یک "موتورسیکلت وِسپا" به شدت هیجان زده شده و در رویا و خیال خود با این موتورسیکلت به ماجراجویی می پردازد. آلبرتو و لوکا تصمیم می گیرند از روی این تصویر ، یک موتورسیکلت وسپا درست کرده و با آن در مناطق دوردست دنیای انسان ها به تفریح و ماجراجویی بپردازند.
لوکا و آلبرتو در روزهای آینده چندین بار از دریا خارج شده و در این مدت از روی تصویر موتور وسپا شروع به ساختن آن کرده و از سنگ و چوب برای ساخت موتور وسپای خود استفاده می کنند! این دو دوست صمیمی پس از ساخت موتور وسپا آن را آزمایش می کنند ، اما نتیجه آزمایش رضایت بخش نیست و موتور آنها در ابتدای آزمایش نابود می شود. لوکا و آلبرتو پس از آزمایش بامزه و خنده دار خود متوجه می شوند که نمی توانند یک موتور بسازند و باید آن را خریداری کنند و این موضوع تا حدودی باعث ناامیدی آنها می شود. لوکا هر روز به همراه آلبرتو از دریا خارج شده و به تفریح و گردش در خشکی می پردازد و از کشف این دنیای جدید بسیار خوشحال و هیجان زده است.
تغییر رفتار لوکا باعث تعجب پدر و مادر او می شود و آنها هنگام تحقیق و بررسی در مورد علت تغییر رفتارهای لوکا متوجه این موضوع شده و از اینکه پسرشان دریا را ترک کرده به شدت مضطرب و نگران می شوند. آنها با "اوگو" عموی لوکا که در اعماق دریا زندگی می کند ، مشورت می کنند و تصمیم می گیرند که لوکا را همراه با اوگو به اعماق دریا بفرستند تا برای همیشه در آنجا زندگی کند. لوکا پس از آگاهی از این موضوع غمگین و ناامید شده و در مورد آن با آلبرتو صحبت می کند و پس از گفتگو با آلبرتو تصمیم می گیرد که از دریا فرار کرده و پس از خرید یک موتور وسپا به کمک آلبرتو ، به مسافرت و ماجراجویی در سرتاسر دنیا بپردازد. این دو هیولای دریایی نوجوان تصمیم می گیرند راهی برای تامین هزینه خرید یک موتور وسپا پیدا کرده و پس از خرید آن به دور دنیا مسافرت کنند و از اینجاست که ماجراجویی هیجان انگیز و پرحادثه لوکا و آلبرتو برای سفر به دور دنیا با یک موتور وسپا آغاز می شود...