فیلم گورکن بهتازگی در سینمای آنلاین فیلیمو اکران و با استقبال خوبی مواجه شده است. پیش از این، فیلم کوپال بهعنوان اولین تجربه کارگردانی کاظم ملایی، با ایدهای جالب و پرداختی جذاب، توجه منتقدان را به خود جلب کرده بود. ملایی در دومین اثر بلند سینماییاش به سراغ ایدهای تکراری رفته اما شیوه منحصربهفردش در پرداخت به موضوع، حاصل کار را جالب توجه کرده.
اتفاق خودش نمیافتد
خانهای که به دیوارهایش سم میزنند تا موریانههایش را از بین ببرند، خانهای قدیمی که مانند بنایی کهنه و از بین رفته نیاز به کندن دارد تا دوباره از نو فرصت زندگی را به ساکنان آن بدهد، خانهای که هم عطر شیرینی میدهد و هم بوی نفت، خانهای تاریک و تیره که صدای شادی و خنده در آن نیست و هرلحظه اخبار روزمره خستهکننده از تلویزیونش پخش میشود. این همان خانه فیلم گورکن است که سوده و ماتیار (فرزندش) در آن زندگی میکنند. مادر و پسری که رفتارشان آنقدر شبیه به مادر و پسرهای اطرافمان نیست. پسر ۱۱سالش است و آنقدر باهوش است که گویی ذهنی ۳۰ ساله دارد و مادر درگیر و تنها، نگران است که نکند برای فرزندش با این ویژگیها و رفتار متفاوتی که دارد اتفاقی بیافتد.
نشانهها در فیلم گورکن
فیلم گورکن در دقایق ابتدایی با معرفی شخصیتها، روابط و روایت داستانی ساده به مخاطب این فرصت را میدهد تا با دقت به تمام آنچه در قاب تصویر نمایش داده میشود، نگاه کند. فضاسازی فیلم نه شبیه به فیلمهای رئال است و نه فیلمهای فانتزی. گویی وهم و ترسی عجیب بر آن حاکم شده. کارگردان برای هریک از رفتارهای شخصیتها، که مهمترین آنها ماتیار است، چندین نشانه میگذارد تا او را بهتر به مخاطب معرفی کند: دوربینش، طراحی دکور اتاقش، تماشای فیلم Her، علاقهاش به اینترنت، شبکههای ماهوارهای و فستفود. هر کدام از اینها شاید در نگاه اول آنقدر مهم نباشند، اما قطعاً در ادامه زمینهساز اتفاقهای عجیب و حیرتانگیزی خواهند شد. در واقع، مقدمه فیلم به شکلی دقیق طراحی شده تا از نیمه دوم، بیننده را با رجوع به آنچه قبلاً تماشا کرده به شک بیندازد.
شاید برایتان جالب باشد: نقد فیلم گورکن
آینههای شکسته
فرآیند تماشای فیلم گورکن به مانند تماشای یک قسمت از سریال آینه سیاه (Black Mirror) است. زمانی که در دنیای امروز متوجه میشویم با پیشرفت تکنولوژی ممکن است چه تغییرات عمدهای در زندگیمان رخ دهد و در کنار مزایای آن، چه اتفاقات فاجعهباری گریبانمان را بگیرد. حال تصور کنید که دانش این تکنولوژی به دست بچهها بیفتد و از آن در جهت ترسناکی برای رسیدن به خواستههایشان استفاده کنند. بچههایی که چیز زیادی جز آرامش و خانواده نمیخواهند. بچههایی که گمان میکنند کار عجیبی انجام نمیدهند و عواقب خاصی ندارد. چنین موضوعی گرچه پتانسیل این را داشت که با اطلاعات و جزئیات بهتری در فیلم پرداخته شود و پیشزمینهای قاطعانهتر از رابطه مادر و پدر ماتیار و خانواده سوده به ما بدهد، اما با توجه به آنچه در یک سوم پایانی و همچنین پایان شوکه کننده فیلم میبینیم، میتوانیم این برداشت را داشته باشیم که چرا این اتفاق برای این خانواده افتاد. شاید بزرگترین ضعف قصه همین عدم آگاهی دقیق مخاطب از پیشینه برخی از شخصیتها مانند پدر (با بازی رضا بهبودی) و پیمان (با بازی حسن معجونی) باشد. فیلم گورکن میتواند به نوعی فیلم شکار (The Hunt) و جنجالی که در آن فیلم اتفاق افتاد را به بیننده یادآوری کند. کودکان بر اساس پیشینه ذهنی خود و یا هر اتفاق کوچک اطرافشان ممکن است تبعات روانی سنگینی را متحمل شوند و احساسات وحشتناکی را تجربه کنند.
قربانیان اصلی
فیلم گورکن دومین ساخته کاظم مولایی است که پیشتر با ساخت فیلم متفاوت کوپال، نوید این را به سینمای ایران داد که فیلمهایی از این کارگردان خواهیم دید که ایدههایی جذاب و ساختاری عجیب دارند. فیلم گورکن از آن دسته فیلمهایی است که از مخاطب جلوترند و با طراحی قصهای شک برانگیز، میتواند او را بهشدت غافلگیر کند. حدس و گمانهایی که بیننده در طول فیلم دارد باعث میشود تا پایان با داستان همراه شود. کارگردان در این فیلم به سراغ سوژهای تکراری و بارها گفته شده در سینما رفته، اما با خلق فضایی متمایز و استفاده از عنصر غافلگیری توانسته راه خود را از فیلمهایی با ایده مشابه جدا کند. بازی ویشکا آسایش و نمایش سردرگمی، ترس و فروپاشی این مادر وقتی در موقعیتی تکاندهنده قرار میگیرد، به طرز کاملا درست و کنترل شدهای تماشایی است. نام ماتیار به معنای یار مادر است. در این فیلم هم هر آنچه بر این مادر میگذرد، هر نوع خوشی، امید، ناراحتی، رنج، سختی و ناباوریای که دچارش میشود بهخاطر تنها پناه و همراهش در زندگی یعنی ماتیار است. آنها هر دو قربانیهای یک اتفاقند.
منبع: فیلیمو شات