سریال لوکی و آینده ای جدید برای مارول

چگونه سریال Loki تبدیل به یک قطعه فتنه‌انگیز می‌شود؟ اینگونه که شما یک شخصیت بسیار محبوب، که چندین‌بار در صفحه‌نمایش مرده، را برمی‌دارید و سپس نسخه‌ای از یک جهان را خلق می‌کنید که حیات در آن مستقل از زمان و مکان ادامه دارد؛ سپس شخصیت مورد نظر را پی سفری مکاشفه‌ای و ماجراجویانه، راهی این جهان نو می‌کنید! فقط برای اینکه به او اجازه دهید که ماهیت اصلی حماسه پیش‌رونده شما را به‌طور اساسی تغییر دهد. از آنجایی که لوکی (با بازی تام هیدلستون) ظاهرا سرانجام در انتقام‌جویان: جنگ ابدیت (Avengers: Infinity War)، برای آخرین‌بار به شکل قطعی مُرد، منصفانه بود که تصور کنیم سریال لوکی شبکه دیزنی‌پلاس چیزی شبیه یک داستان علمی‌تخیلی، با مفاهیم کتاب مقدس باشد. یک بازگشت سرگرم‌کننده برای شخصیت موردعلاقه طرفداران، که در نهایت تاثیری در دنیای سینمایی مارول نخواهد داشت. اما لوکی پیغامی وسوسه‌انگیز در خود دارد؛ بخش پایانی لوکی به نظر می‌رسد که چراغ آینده قریب‌الوقوع دنیای سینمایی مارول را روشن می‌کند. نویدی بزرگ برای آنچه که در آینده می‌آید؛ یعنی جنگ چندجهانی. از این جهت، لوکی شروعی بر داستان‌های چندجهانی است. در ادامه با فیلیمو شات همراه باشید تا ببینیم چگونه لوکی بر آینده دنیای سینمایی مارول تاثیر می‌گذارد.


با چهار داستان به نظر می‌رسد سرانجام فاز چهارم دنیای سینمایی مارول (ام‌سی‌یو MCU) اوج گرفته است. البته این به معنای انتقاد به آنچه پیش از این بوده، نیست. پس از سال ۲۰۲۰ بدون مارول، با هجوم وانداویژن (WandaVision)، فالکون و سرباز زمستان (The Falcon And The Winter Soldier)، بیوه سیاه (BlackWidow) و سریال Loki ، طرفداران مارول یک بازه شش‌ماهه رویایی را پشت‌سر گذاشته‌اند. سه سریال تلویزیونی و یک فیلم سینمایی که داستان‌های غیرعادی و جالب خود را با چهره‌های آشنا و همچنین معرفی چهره‌های جدید روایت می‌کنند. اما وانداویژن، فالکون و سرباز زمستان و بیوه سیاه، هرکدام از مسیر ویژه خود، به نوعی نتیجه انتقام‌جویان: پایان بازی (Avengers: Endgame) بودند. آثاری که کم‌تر به معنای شروع یک مرحله جدید نسبت به داستان‌های قبلی هستند. اگرچه در ابتدا به نظر می‌رسد که لوکی نیز از الگوی مشابهی پیروی می‌کند (از پایان بازی با سفری به گذشته به حوادث انتقام‌جویان سال ۲۰۱۲ منتهی می‌شود)، اما خیلی زود مشخص شد که سریال Loki در واقع شروع چیز جدیدی است. مارول پس از سال‌ها وقت‌گذاشتن برای گسترش انتقام‌جویان، معرفی تانوس و متفرق ساختن سنگ‌های ابدیت (Infinity Stones)، شروع به ساخت جهان تازه‌ای می‌کند.

البته از مدت‌ها قبل این حس وجود داشت که همه این آثار به سمت الگوی چندجهانی پیش می‌روند. سال‌هاست که می‌دانیم عنوان دنباله دکتر استرنج، دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی (Doctor Strange In The Multiverse Of Madness) خواهد بود. نامی که نوید می‌دهد این استاد هنرهای عرفانی با چندین واقعیت درگیر می‌شود. مرد عنکبوتی: دور از خانه (Spider-Man: Far From Home)، هنگامی که شخصیت شرور کوینتین بک با بازی جیک جیلنهال به دروغ خود را به‌عنوان بازدیدکننده‌‌ای از یک بُعد موازی معرفی می‌کند، احتمال یک چندجهانی را آشکار می‌سازد. در حالی‌که درباره دنباله قریب‌الوقوع آن، مرد عنکبوتی:‌ راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home)، شایعاتی درباره اینکه یک لایو اکشن از مرد عنکبوتی: سفر به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into The Spider-Verse) است، به گوش می‌رسد. با کاراکترهایی که از فیلم‌های قبلی غیر ام‌سی‌یو دنیای عنکبوتی می‌آیند. اما با همه این‌ها، این لوکی بود که در دنیای سینمایی مارول شکافی به وجود آورد و آن را به چندجهانی سینمایی مارول تبدیل کرد.

سریال Loki یکی دیگر از شاهکارهای کوین فایگی است، که در آن از محبوب‌ترین شخصیت دنیای سینمایی مارول بهره برده است. فایگی در اینجا از ماجراجویی انفرادی این کاراکتر به‌عنوان راهی برای آموزش قوانین آینده به مخاطبان استفاده می‌کند. همان‌طور که فاز اول، ایده یک دنیای سینمایی مشترک را با شخصیت‌هایی با ماجراجویی‌های متفاوت معرفی کرد، که در نهایت با فیلم‌های حادثه‌ای بزرگ به اوج می‌رسد، لوکی همه اطلاعات اساسی‌ای که در داستان‌های بعدی اهمیت خواهند داشت را ارائه می‌دهد. اکنون واقعیت‌های منشعب وجود دارد. چندین تجسم یکسان از شخصیت‌های مشابه را می‌بینیم. کاراکترهایی که برخی از آن‌ها شبیه یک‌دیگر هستند و برخی دیگر چهره‌ها، داستان‌ها و شخصیت‌های خاص خود را دارند. همچنین، یک تهدید جدید کاملا قدرتمند برای ترسیدن وجود دارد؛ اینکه لوکی همه این‌ها را رقم زده، در عین حال که سریال یک مطالعه شخصیت خنده‌دار، باطراوت و پراکنده – یک جلسه ۶ ساعته لوکی درمانی – قابل‌توجه است.

بنابراین در آینده چه پیش خواهد آمد؟ به نظر می‌رسد که پاسخ این سوال ابرشرور چندجهانی کانگ فاتح باشد. شخصیت عجیب‌وغریب و دیوانه‌ای که با عنوان «او باقی می‌ماند» شناخته می‌شود. کاراکتری که در بخش پایانی سریال Loki به‌عنوان قدرت بالاتر پشت سازمان TVA از او رونمایی شد. همان‌طور که لوکی در انتقام‌جویان کاراکتر تانوس را وارد ام‌سی‌یو کرد، انتظاری بجاست که او اولین شخصیت ام‌سی‌یو باشد که با (نسخه‌ای از)‌ کانگ روبه‌رو می‌شود. کانگ به‌عنوان یک دانشمند آینده زمین، که به یک موجود مستبد خطرناک تبدیل می‌شود، در سریال Loki حضور دارد. کسی که به نظر می‌رسد مدل‌های شرورتر او در چند فیلم دیگر به قصد انتقام گرفتن می‌خواهند همه‌چیز را ویران کنند. جاناتان میجرز با نقشی در مرد مورچه‌ای و زنبورک: شیدایی کوانتومی (Ant-Man: And The Wasp: Quantumania) بازخواهد گشت و همچنین از حالا شایعاتی مبنی بر اینکه او می‌تواند در چندجهانی دیوانگی نقشی داشته باشد، به گوشی می‌رسد. اینکه فقط یک کانگ وجود ندارد و کانگ‌های دیوانه زیادی هستند که در نقاط مختلفی از زمان و فضا می‌جنگند، نکته‌ای جذاب است که از طرف مارول تقویت می‌شود. چگونه می‌توان تانوس، کاراکتر شروری که موفق شده نیمی از زندگی در جهان را از بین ببرد را کنار گذاشت؟ چگونه در مورد شروری که همیشه در همه جا، آماده و مشتاق جنگیدن است می‌توان به چنین اقدامی دست زد؟

منبع: فیلیمو شات