یکی از محبوبترین ژانرهای سینما و ادبیات، رُمَنس یا عاشقانه است که روایت یک رابطه احساسی را محور درام قرار میدهد. برخلاف تصور کلیشهای رایج، فقط خانمها نیستند که فیلم های عاشقانه و رمانتیک تماشا میکنند و شاهد این ادعا، آمار استقبال از فیلم های عاشقانه و کمدی – رمانتیک در عمر طولانی سینماست.
کریسمس پیشین
کریسمس پیشین با عنوان اصلی Last Christmas، یک فیلم کمدی- رمانتیک به کارگردانی پال فیگ که داستان دختری ناراضی را روایت میکند. کیت (با بازی امیلیا کلارک) در یک فروشگاه کار میکند و از تمام جنبههای زندگی خود ناراضی است… با ورود تام (با بازی هنری گلدینگ) به زندگی کیت، فصل جدیدی در زندگی این دختر جوان آغاز میشود.
فیالواقع عشق
بعضی وقتها فیلمها میتوانند به فراتر از آن چیزی تبدیل شوند که حتی خود سازندگانش هم انتظار دارند. نمونهاش همین فیلم فیالواقع، عشق است که به رسم رایج و پرطرفدار در سینمای دو دهه پیش قرار بوده فیلمی شامل چند داستان عاشقانه مختلف با تم کریسمس باشد و با نمایش در تعطیلات سال نو حال تماشاگرانش را خوب کند. اما فیلم آنقدر حال تماشاگرانش را خوب کرد که تبدیل شد به یکی از محبوبترین فیلمهای قرن و شاید موفقترین اثر کارنامه ریچارد کرتیس.
کرتیس یکی از فیلمنامهنویسان مهم معاصر است که معمولا نامش از کارگردانهای فیلمها وزن بیشتری پیدا میکند یا حداقل به همان اندازه مورد توجه قرار میگیرد. آخرین کارش دیروز ساخته دنی بویل بود که سال پیش اکران شد و آخرین فیلمی هم که خودش کارگردانی کرده درباره زمان است که چند سال قبل ساخته شده.
وقتی هری با سالی ملاقات کرد
اگر آنی هال وودی آلن بعد از چند دهه همچنان بهعنوان بهترین فیلمی شناخته میشود که درباره ذات یک رابطه عاطفی و نقاط پیدا و پنهان آن ساخته شده، When Harry Met Sally هم میتواند مدعی عنوان بهترین کمدی-رمانتیک تاریخ باشد که در عین شیرینی و جذابیت در روایت قصه دوستی پرفرازونشیبی که به یک عشق ختم میشود، نگاهی پخته و بالغانه به رابطه عاطفی و این نیاز ناگزیر انسانی دارد.
قصه درباره دختر و پسری با نقشآفرینی بیلی کریستال و مگ رایان است که برای سالها دوست نزدیک هم هستند بدون آن که با هم وارد رابطه شوند. و برای حفاظت از این دوستی، در برابر کششی که میانشان احساس میشود با تمام وجود مقاومت میکنند. اما…؛ برای فهمیدن آن اما حتما باید فیلم را ببینید.
لالالند
دیمین شزل پس از موفقیت ویپلش به فکر گامی بزرگتر افتاد اما باز روی همان چیزی دست گذاشت که ظاهراً دغدغه همیشگیاش بوده و هست: عشق و موسیقی. لالالند خیلی زود تبدیل شد به یک پدیده و جوایز مهم سال را درو کرد، چرا که به شیوهای غیرمنتظره سعی در بازآفرینی حال و هوای موزیکالهای عصر طلایی هالیوود و پیوند زدن آن به دنیای معاصر را داشت و حاصل آن برای نسلهای گذشته خاطرهانگیز و برای نسل جدید شگفتانگیز بود.
در عین تصویر تلخ از تسلیم ناخواسته عشق در برابر جبر زمانه، لالالند فیلمی شیرین و گرم در ستایش رویا و باور داشتن به آن است و قصهاش را در نسخهای خیالانگیز از شهر همیشه بیدار لسآنجلس روایت میکند.