نظر شاهین شجری کهن درباره فیلم خون شد

تجربه تماشای فیلمی از مسعود کیمیایی، تجربه‌ای منحصربه‌فرد است. ربطی به کیفیت فیلم ندارد. خوب یا بد، فیلمی که کیمیایی ساخته باشد رنگ‌وبویی از جهان اختصاصی او دارد که از نیم‌قرن حوادث اجتماعی و احساسات و دریافت‌های فردی ریشه می‌گیرد. فیلم خون شد هم مثل همه فیلم‌های دیگر کیمیایی، یا دست‌کم اغلب فیلم‌هایش، نماینده نگرش کارگردان به جهان و مفاهیم پیرامونش است و برداشت او از عشق و رفاقت و مسئولیت و عواطف انسانی را بازتاب می‌دهد. به دلیل همین اصالت در سرچشمه فکری و عقیدتی فیلم است که فارغ از ارزش سینمایی و کیفیت فیلم، خون شد تجربه تماشای فیلمی از مسعود کیمیایی را مکرر می‌کند و برای دوستدارانش ادامه یک سنت پنجاه‌ساله است که فیلم به فیلم و دوران به دوران تداوم یافته است.


درباره فیلم خون شد

فیلم خون شد به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۹۸ ساخته شده است. این فیلم محصول کشور ایران و در ژانر خانوادگی و اجتماعی می‌باشد. در این فیلم سعید آقاخانی، نسرین مقانلو، سیامک صفری، لیلا زارع، هومن برق نورد، اکبر معززی، سیامک انصاری، مریم عباس زاده , اردشیر احمدی به هنرمندی پرداخته‌اند.

کیمیایی فیلم خون شد را با همان ذهنیت و عاطفه‌ای ساخته که سال‌ها پیش فیلم قیصر و غزل و رد پای گرگ را ساخته بود. چهارچوب کلی فکر کارگردان، در گذر از تلاطم دوران تغییری نکرده و همچنان بر همان پا ایستاده که پنجاه‌سال تکیه‌گاه بینش هنری و نگرش اجتماعی و تاریخی‌اش بوده است. فیلم خون شد بدون توجه به مُدها و جریان‌های سینمایی، راه خودش را می‌رود و مثل فیلم قاتل اهلی، داعیه‌دار حرف روز نیست. شاید به همین دلیل، چفت‌وبست فیلم محکم‌تر از ساخته قبلی کارگردان به نظر می‌رسد؛ به‌خصوص که در این‌جا اصراری برای توقف روند داستان و معطوف کردن انرژی فیلم به صدور مانیفست‌های اخلاقی در نکوهش ثروت‌اندوزی و فرصت‌طلبی رجاله‌های نوکیسه وجود ندارد و رویکرد محوری فیلم این نیست که به رانت و اختلاس و نوکیسگی و دلالی طعنه بزند. در فیلم خون شد، کیمیایی حرف خودش را می‌زند و شخصیت‌های آشنایش را در جهانی که خود با شش گوشه‌اش آشناست می‌چیند.

فیلم خون شد تجدید خاطره‌ای‌ است با جهان آشنای فیلم قیصر و رضا موتوری، و جا به جا در مسیر شکل‌گیری و تکامل داستان، به آن فیلم‌های ارجاع می‌دهد و تصویرهای قدیمی را بازمی‌سازد. قطعه‌های آشنایی که به مثابه شناسه‌های امضایی سینمای کیمیایی بازشناخته می‌شوند، در این فیلم تجسمی دوباره پیدا کرده‌اند: از بازارچه تا پهلوان خانه‌نشین، و از دختری که بعد از تجاوز سربه‌نیست شده تا حمام عمومی، و البته اعتیاد و خشونت و فضای مخوف، وقت‌گذرانی مردهایی با خنجرهای غلاف‌شده و عواطف مرده.

مفاهیم بنیادی فیلم همان چیزهایی است که از فیلمی با امضای مسعود کیمیایی انتظار می‌رود. خشونت و فروپاشی اخلاقی جامعه در شرایطی که قهرمان‌هایش به جنون یا استیصال رسیده‌اند و آدم‌های شرورش چاقو به دست در کوچه و بازار جولان می‌دهند. خانواده یک نهاد ورشکسته و تمام‌شده است و آخرین نشانه‌های معصومیت در قالب دختری که سرنوشتش با تعرض و قتل رقم می‌خورد بر باد رفته. در همان نمای افتتاحیه، که سایه لرزان قهرمان بر روی دیوار و کرکره مغازه‌های تعطیل می‌افتد و بازارچه در سیاهی شب قاب گرفته می‌شود، معلوم است که با جهانی مرده و تاریک مواجهیم که دیگر هیچ قیصری نمی‌تواند تعادلش را برگرداند؛ نه با چاقو و نه با حرف و نه با سکوت.

خانه قدیمی و خانواده فروپاشیده، هنوز یادگارهای زمانه‌ای خوش‌تر و زیباتر را در خود حفظ کرده‌اند، اما همه‌چیز زیر غباری از غم و وحشت پنهان است. در طول فیلم، قهرمان به دنبال اعاده ارزش‌های خانوادگی‌اش از محله‌ای به محله دیگر می‌رود و به هر دری می‌زند که اوضاع را درست کند، اما در هر قدم فقط سیاهی گسترده‌تر می‌شود و رد خون پررنگ‌تر.

کیمیایی این‌بار هیچ روزنه نفس تازه کردنی در فیلم باقی نگذاشته و جهانی سراسر تیرگی و خشونت را تصویر می‌کند که مجرمانش همگی آدم‌های معمولی‌اند. مردم کوچه و بازار، که دست‌شان به خون و خشونت آلوده است و در پی انتقام و تسکین، چرخه عصبیت و خشونت را تکرار می‌کنند. فیلم به‌مراتب معترض‌تر و خشمگین‌تر از آثار قدیمی کیمیایی است. سعید آقاخانی و سیامک انصاری و لیلا زارع، ساکنان جدید سرزمینی خیالی هستند که شخصیت‌های آثار کیمیایی در آن زندگی می‌کنند و بازی خوب‌شان مُهر تأییدی است بر شایستگی‌شان برای سکونت در این سرزمین؛ امتیازی که با همین یک فیلم برای‌شان تثبیت شده. فیلم‌برداری علیرضا زرین‌دست علاوه‌بر امتیازهای تکنیکی‌اش، این ویژگی مثبت را هم دارد که در لحظاتی یادآور میراث بصری مازیار پرتو و نعمت حقیقی در آثار قدیمی کیمیایی است و قواعد قاب‌بندی و نورپردازی آن فیلم‌ها را در سکانس‌های موازی رعایت کرده است. فضاسازی فیلم فکرشده و پرکار است و شیوه استفاده کارگردان از نور و رنگ و سایه، نشان از وسواس او در خلق موقعیت‌های حسی پیچیده دارد. فیلم خون شد سندی از زمانه و محیط ماست، به روایت کارگردانی که بغض و اندوهش از همیشه سنگین‌تر است.