هر آدمی یک قصه است؛ اما هر سربازی که در جنگ کشته میشود یک قصه قهرمانانه کوتاه و غم انگیز است. سریال آزادی بخش (با عنوان اصلی The Liberator) هم یک داستان قهرمانانه است.
کتاب الکس کرشاو درباره مبارزات ۵۰۰ روزه و زندگی واقعی سربازی به نام فلیکس اسپارکس در سراسر اروپاست. این اثر را شبکه نتفلیکس در قالب یک روتوسکوپی (ترسیم پشت سر هم تصاویر به صورت انیمیشن) در چهار قسمت، به نمایش گذاشته است.
روز کهنهسربازان تعطیلاتی پرطرفدار نیست که بخواهیم به مناسبتش مجموعه تلویزیونی خاصی ترتیب دهیم. بهغیراز چند ویژهبرنامه غیرداستانی و چند برنامه از شبکههایی بهجز نتفلیکس کار چندانی برای این روز تولید نشده است؛ اما آزادی بخش مناسبترین برنامه تلویزیونی است که شبکه نتفلیکس به مناسبت جشن روز کهنهسربازان و جانبازان در قالب چهار قسمت پخش کرده است؛ مینی سریالی که به دلیل استفاده از شیوه روتوسکوپی و نشان دادن تصاویر فیلم زنده روی پردهای مات، بسیار دیدنی و جذاب است. اما همین مجموعه به دلیل تمرکز نادرست و صحنههایی خشونتآمیز، فضایی مبهم و عصبیکننده به مخاطب ارائه میکند.
این سریال از کتاب الکس کرشاو و دقیقاً با همان عنوان اقتباسشده است. آزادیبخش با تهیهکنندگی جب استوارت و کارگردانی گرگ جانکانتیس، بیشتر درباره زندگی واقعی فلیکس اسپارکس (با بازی برادلی جیمز)، فرمانده صد و پنجاه و هفتمین دسته پیادهنظامها، از سومین گردان در جنگ جهانی دوم است که جنگی ۵۰۰ روزه را در سراسر اروپا پشت سر گذاشت؛ از نبرد آنزیو گرفته تا عملیات اژدها در نبرد آشافنبرگ و آزادی اردوگاه کار اجباری در داخل.
عنوان کتاب کرشاو در درجه اول به مردی مجرد اشاره دارد و آزادی بخش هم بهعنوان مینی سریالی که بهطور عمده روی اسپارکس متمرکزشده است. در حقیقت، بهتر است تبلیغات نتفلیکس را نادیده بگیریم که مدعی است تمرکز سریال بین شخصیت اسپارکس و فرمانده گردان به نسبتی مساوی تقسیمشده است. بعید بود سربازان ملقب به تاندربرد ترکیبی از آمریکاییهای مکزیکی، بومیان آمریکا و گاوچرانهای اُکلاهما باشند؛ اما شما میتوانید ببینید که چطور این گروه کسی را که میخواهد داستانی جامع درباره جبهه اروپا در جنگ تعریف کند، فریب میدهد. در ابتدا قرار بود آزادی بخش مینی سریالی هشتقسمتی باشد و به عقیده من این ایده فوقالعاده بود.
ادامه دارد...
منبع: فیلیمو شات