بیشتر ما با این باور ذهنی بزرگ شدهایم که سیاستمداران معتمد نیستند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. بخش اعظم این پیشداوری عمومی به دلیل فساد گسترده، طمعورزی بیحدوحصر و سوءاستفاده مفرط از قدرت است که در دنیای مردان سیاست سابقهای طولانی دارد. حتی بدبینی برخی مردم به دولتمردان بیش از سایر سیاستمداران است. در این بین، حتی اگر افرادی خوشنیت و خیرخواه پیدا شوند، عامه مردم سوءظن بیشتری به آنها و نیات اصلیشان پیدا میکنند. اما در سریال تلویزیونی تلفات جاده ای در این باره نباید چندان نگران بود؛ زیرا پیتر لورنس (با بازی هیو لوری) از آن دست سیاستمداران نیست که خیرخواه جامعه و مردم باشد. ایفای نقش اصلی مینی سریال تلویزیونی تلفات جادهای بر عهده هیو لوری است. این داستان جذاب، ماجرایی با مضمون سیاست و سیاستمداران را روایت میکند که از شبکه PBS پخش میشود. پس بهتر است به حس ششم بدبینانه خود اعتماد کنید و به تماشای این سریال بنشنید. سریال تلفات جاده ای مستقیم و بدون حاشیه رفتن به روایت داستان خود میپردازد و کمکم به مجموعهای پیوسته از اتفاقات روزمره تبدیل میشود. با وجود این، داستان سریال یک درام خانوادگی نیست و نمیتوان هر شب ضمن نوشیدن یک فنجان چای و خوردن تکهای کیک خانگی با آرامش به تماشای آن نشست.
در همان ابتدا، لورنس در نقش سیاستمداری مشهور به مخاطب معرفی میشود. بهتازگی اتهامی به او وارد شده و او از دادگاه این پرونده، برنده خارج میشود. لبخندی از رضایت چهرهاش را پوشانده است و به برنامه رادیویی نهچندان وزینی میرود که بهصورت هفتگی در آن شرکت میکند. نام این برنامه Mike the Mouth on Alltalk است و لورنس قصد دارد درباره دادگاه و پیروزی حقوقیاش در آن صحبت کند. این روزها برخلاف عرف رایج در گذشته، چندان دور از انتظار نیست که شخصیتهای سیاسی که زمانی همواره تحت محافظت شدید امنیتی بودند، از امواج رادیویی یا رسانههای اجتماعی استفاده کنند و با مردم در ارتباط مستقیم باشند. لورنس سرمست از پیروزی در دادگاه عالی است و در این برنامه میگوید: مردم مرا دوست دارند؛ چون قوانین را میشکنم. و در واقع، این حرف حقیقت دارد.
دیوید هر، نویسنده و کارگردان سریال، داستان لورنس را در برهه زمانی پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و قبل از شیوع و همهگیری جهانی بیماری کرونا دنبال میکند. در این دوران هیچ مسئله جدی و سختی وجود ندارد که لورنس مجبور باشد با آن مواجه شود؛ بنابراین خودش برای خودش چالش میآفریند. او سیاستمداری پرمشغله است که پایبند نبودنش به اخلاقیات و بیوفاییاش و البته ارتباطات گرم و صمیمانهاش با صاحبان قدرت، ورود او را به هرکجا که لازم باشد ممکن میسازد. از داستان چنین برمیآید که زندگی خصوصی لورنس از استحکام و پایداری چندانی برخوردار نیست، هرچند که هرگز کاملاً از هم نمیپاشد؛ زیرا شخصیتی که هر خلق کرده بسیار قدرتمند و از طرفی بیشازحد تصنعی است. در واقع این لورنس است که اجازه نمیدهد زندگی زناشوییاش به پایان برسد.
همانطور که در بیست دقیقه ابتدایی داستان میتوان حدس زد، در ادامه مشخص میشود که لورنس در دادگاه سوگند دروغ یاد کرده است و با این سوگند دروغ دادگاه را برده است. حال او باهوشتر از آن است که نفهمد اگر با سوگند دروغ توانسته دادگاه را به سود خود پایان دهد، با دروغهای بیشتر میتواند هر مشکل دیگری را هم سروسامان دهد؛ حتی اگر آن مشکل افشای یک رسوایی یا حتی ازدواج ازهمپاشیده خودش باشد.
سریال با تمرکز بر شخصیت لارنس و بیشتر بر دو خط داستانی استوار است که به موازات یکدیگر به پیش میروند و شیوه در هم تنیدهشدن آنها محتوای سریال را جالب و جذاب کرده است. در واقع، سوژه اصلی سریال این است که لورنس به چه افرادی صدمه زده است و آنها چگونه انتقام خود را از او خواهند گرفت.
منبع: فیلیمو شات