دعوت
نیمه دوم دهه هشتاد و همزمان با ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، ابراهیم حاتمیکیا از نظر فیلمسازی و همچنین جهتگیری، روند متفاوتی را در پیش گرفت. حاتمیکیا در دهه هفتاد نگاهی انتقادی به جریان سازندگی داشت و مهمترین آثارش را در نقد همین جریان نیست. اما رفته رفته به جریان اصلاحات نزدیکی بیشتری پیدا کرد. اختلافات پیش آمده بر سر موج مرده و بعد هم توقیف به رنگ ارغوان در دولت اصلاحات، چیزی به جز سرگشتگی برای حاتمیکیا به همراه نداشت؛ به ویژه که به نام پدر نیز همزمان با تغییرات سیاسی روز و احیای جریانهای تندرو، نگاهی نسبتا منتقدانه به تندرویهای سیاسی و دستاورد آن برای نسلهای بعدی داشت.
نهایتا کار به جایی رسید که در آن سالها حاتمیکیا به سراغ دو پروژه متفاوت و دور از سینمای همیشگی خودش رفت: سریال حلقه سبز و فیلم دعوت؛ دو اثر دور از جنگ، دعواهای سیاسی و بحثهای روز و متکی بر احساسات و با رویکردی آشتیجویانه.
حاتمیکیا در دعوت به سراغ موضوع سقط جنین رفت، با چیستا یثربی برای نگارش فیلمنامه همکاری کرد و ستارگان جوانی را برای ایفای نقشهای فیلم انتخاب کرد. برخلاف اکثر فیلمهای اجتماعی تند و ملتهب دهه هفتاد، دعوت بحث سقط جنین را از منظر یک معضل اجتماعی و با نگاهی نقادانه دنبال نمیکند. آنچه که امروز شاید محافظهکارانه به نظر برسد، در فیلم حاتمیکیا بیشتر نوعی از اخلاقگرایی و مصلحتاندیشی در ستایش زندگی است.
از کرخه تا راین
حاتمیکیا خیلی زود به یک نخبه و الگوی سینمایی برای سینمای دفاع مقدس تبدیل شد؛ پختگی و تسلط تکنیکی او در «از کرخه تا راین» چشمگیر بود اما فراتر از آن، نگاه انسانی درباره باور و تردیدهای یک جانباز شیمیایی است. فیلم، با واکنشهای تندی مواجه شد؛ تا جایی که با جمعآوری طومار، خواستار توقیف فیلم شدند و عنوان کردند که حاتمیکیا دچار انحراف عقیدتی شده! بهمرورزمان، فیلم محبوبیت بیشتری پیدا کرد و بعد از این بود که حاتمیکیا شمایل یک سینماگر دردسرساز را به خود گرفت. البته که در یازدهمین دوره جشنواره باز هم سیمرغ بهترین فیلم را به «از کرخه تا راین» اهدا کردند.
آژانس شیشهای
واکنشها به فیلمهای بعدی ضدونقیض بود؛ فیلمهای با بار احساساتی و ملودرام پررنگتر. نکته مهم درباره فیلم های حاتمی کیا در نیمه اول دهه هفتاد، پررنگتر شدن نقش زنان جلوی دوربین بود؛ از جمله همکاری با نیکی کریمی در «بوی پیراهن یوسف» و «برج مینو». اتفاق بزرگ در دوره شانزدهم افتاد. برای اولین بار بود که چنین روایت جسورانهای از منظر امنیت ملی در سینمای ایران مطرح میشد. باز هم واکنشهای فرامتنی ضدونقیض بود اما «آژانس شیشهای» موفقیتی همهجانبه را به همراه داشت و به پرافتخارترین فیلم در تمامی ادوار جشنواره فجر تبدیل شد. همچنین خود حاتمیکیا برای اولین بار سیمرغ برد، هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی. در آن دوران، حاتمیکیا چهرهای محبوب بین سلایق و جریانهای سینمایی مختلف بود؛ همچنان در بین اصولگرایان بیشتر.
ارتفاع پست
از چند جهت، اتفاق مهمی در کارنامه حاتمیکیا بهحساب میآمد؛ همکاری با یک نویسنده جوان که بعد از کسب شهرت در کارهای تلویزیونی تازه داشت به سینما میآمد، دور شدن از فضای جنگ و بازگشت به الگوی محدودیت زمانی و مکانی مانند «آژانس شیشهای». فیلم که موضع اجتماعی منتقدانهای داشت، در جشنواره با استقبال مردمی مواجه شد اما از سوی داوران مورد لطف قرار نگرفت. همکاری با حمید فرخنژاد هم بهاندازهای موفقیتآمیز بود که در سریال «حلقه سبز» و «به رنگ ارغوان» ادامه پیدا کرد؛ فیلمی که به شکل عجیبوغریبی چند سال را در توقیف گذراند. در ضمن، آن نویسنده جوان «ارتفاع پست» هم اصغر فرهادی بود.
به نام پدر
بعد از توقیف «به رنگ ارغوان»، حاتمیکیا بلافاصله به سراغ فیلم بعدیاش رفت؛ دوباره با پرستویی. ایده فیلم جسورانه، مرتبط با بحثهای معاصر و درمجموع غالب بر کلیت فیلم بود: پدری متوجه میشود که پای دخترش روی مینی رفته که سالها قبل خودش برای مقابله با پیشروی نیروهای دشمن کاشته بوده است. «به نام پدر» در جشنواره جوایز زیادی، از جمله بهترین فیلم را بهدست آورد. در آن دوره، هیئتداوران در اقدامی عجیب اعلام کردند که هیچ فیلمنامهای را شایسته جایزه نمیدانند و همین امر، اعتراض حاتمیکیا (که برای فیلمنامه دیپلم افتخار گرفت) را در پی داشت. نکته قابلتوجه دیگر، رقابت نزدیک آن با «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی بود که جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم و کارگردانی را کسب کرد.
بهوقت شام
مسیر «بادیگارد» ادامه پیدا کرد؛ چه از نظر جهانبینی و تفکر سیاسی و چه از نظر تلاش برای ساخت اکشن، این بار با حجمی بیشتر از همیشه. کسانی که قبلا خواستار توقیف فیلمی چون «موج مرده» بودند یا با موضع انتقادی «به رنگ ارغوان» مشکل داشتند، از فیلم جدید حاتمیکیا بهشدت حمایت کردند. پیش از این، برای «از کرخه تا راین» و «خاکستر سبز» از کشور خارج شده بود که درنهایت هر دو فیلمهای احساساتگرایانه و تأثیرگذاری بودند اما «بهوقت شام» یک اکشن خشن و عصبانی درباره داعش بود. جشنواره، این بار سعی کرد تا اهدای جایزه بهترین کارگردانی از او دلجویی کند. در اقدامی غیرمنتظره، حاتمیکیا که از واکنشهای منفی منتقدان نسبت به فیلمش بهشدت عصبانی بود، پشت تریبون رفت و سخنرانی معروف و پرحاشیهای را ادا کرد. موضع تند حاتمیکیا که واکنشهای متفاوتی را نیز به همراه داشت، یادآور دوران فیلمسازی آرمانگرایانه او در دهه شصت بود.
ادامه دارد....
منبع: فیلیمو شات