صنایع دستی اصفهان
تاریخچهی مینا
تزیین و زیباسازی ظروف فلزی را باید همزمان با کشف فلزات دانست و در ادامهی آن حکاکی،قلمزنی و نقاشی با رنگهای مـینایی است. مینا کاری اصفهان
در مورد سابقهی این هنر،به درستی نمیتوان نظر روشن و قاطعی ابراز نمود و اینکه کدامیک از ملل دنیا مخترع این هنر بودهاند.هنوز میان محققان وحدت نظری حاصل نشده است،ولی از نـظر وجـوه مشترکی که مواد مورد نیاز در هنرهای آتشی با هم دارند،بعید به نظر میرسد که در میان ملتی فلان لعاب رنگی بر روی سفال و کاشی به کار رفته و بر روی فلز بـه کـار نرفته باشد. ترکیب لعابهایی جهت کاشی که در درجه حرارتهایی متجاوز از هزار درجه در کوره پخته و ثابت میشدهاند،از دیرباز در ایران شناخته شده و نیز صنایع فـلزی در مـملکت ما سابقهی بسیار قدیمی دارد.از طـرفی مـیناسازی نیز عبارت است از به کار بردن رنگهای لعابدار بر روی فلز و پختن آن در حرارتهای زیاد.ولی تاکنون قطعه مینایی که از نظر قدمت همزمان با سفالینههای لعابدار سـاخته شـده در ایران باشد،به دسـت نـیامده است.
با اینهمه عقیده«مولینیه» نویسندهی کتاب«تاریخ و فن میناسازی»آن است که میناهای ساخت بیزانس که در ردیف بهترین میناهای دنیا به شمار میرود،از هنر میناسازی ایران الهام گرفته است و بـنابر عـقیدهی وی،شاید قدیمیترین مدارک میناسازی موجود دنیا؛اثر هنرمندان ایران عصر ساسانیان باشد.در کتاب مزبور در فصلی که مربوط به میناسازی در امپراتوری روم شرقی میباشد،ضمن بحث دربارهی آغاز این فن مینویسد:«بـدون آنـکه بخواهیم ایـن فن را منحصر به هنر ایران به شمار آوریم باید درعینحال خاطرنشان سازیم که ایران تنها کشوری اسـت که مستقیما باعث رواج این فن در امپراتوری روم شرقی یعنی در اروپای جنوبی گردیده اسـت.درعـینحال سـایر اقوام اروپایی از طریق شمال،با این فن آشنا شدهاند،البته روشن شدن این مسائل بستگی به کـاوشهایی دارد کـه در قرن حاضر در قفقاز و در درهء دانوب به عمل میآید.
در روی یک مدال طلای مزین بـه مـینا کـه متعلق به موزه«ویسبادن»میباشد و در«ولفشایم»نزدیک «ماینس»پیدا شده است،نام اردشیر به خـط پهلوی حکاکی شده است.بدون شک باید گفتد که این مدال در زمان«اسـکندر جدی3(امپراتور روم 208-235 میلادی)کـه بـه ایران تاخته است و در موقع مراجعت از این سفر جنگی در کنار رود رن زندگی را بدرود گفته است،به اروپا آورده شده.این مدال با آنکه کوچک و ظریف است ولی محقق میدارد که فن میناسازی را در زمانهای قدیم رومـیها از ایرانیان آموختهاند.از طرف دیگر دیده میشود که هنرمندان رومی در عصر ساسانیان به ایران رفتهاند تا تصویر شاپور را جهت ساختن روی جامها از آثار ایرانیان کپیه نمایند.
باز نکتهی دیگر که مؤید ایـن مـطلب است آنکه«گرگوار کبیر»در یکی از رسالههای خود به نام«تکاپرسیکا»از یک جلد انجیل نام میبرد که روی آن توسط هنرمندان ایرانی زرگری و میناسازی شده بود و به ملکهی لمبارد(تئودولید)هدیه شده بـوده اسـت.از روی تمام این مدارک و اشیاء موجود دیگر،میتوان به این صورت اضافه کرد و همچنین از این واقعیت انکارناپذیر یعنی روابط روزمره و دائمی بیزانس با ایران میتوان پی برد که هنر مـیناسازی از کـشور ایران به روم شرقی آمده است و اولین مدالهایی که سرمشق صنعتگران روم شرقی قرار گرفته،اثر هنرمندان ایرانی بوده است...»
این بود قسمتی از تحقیقات«مـولینیه»دربـارهی آغـاز هنر میناسازی.اما از مدارک بـرجستهای کـه شـایان ذکر است و فعلا در اختیار موزهی ملی ایران(ایران باستان)میباشد،جام نقرهای متعلق به زمان شاهنشاهان ساسانی است که آقای مـصطفوی در گـزارشهای بـاستانشناسی از آن نام بردهاند و ضمن مقالهای به قلم ایشان در مـجلهی نـقشونگار شمارهی سوم،بهار 1336 کلیشهای از آن به چاپ رسیده است.بر روی جام مذکور در خلال قلمزنیهایی که رقاصههای ساسانی را مجسم میدارد،حـاشیههایی مـتشکل از تـصاویری به شکل دل با مینای مشکی رنگ نقاشی شده است.مـدارک فوق مبین این نکته است که هنر میناسازی از زمانهای خیلی قدیم در ایران سابقه داشته و گذشته از آنکه بسیاری مـلل دنـیا ایـن هنر را از ایرانیان آموختهاند فن مذکور در ایران نیز نسلی بعد از نسل دیـگر از اعـقاب به احفاد منتقل شده است و به زمان ما رسیده است.
در دوران اسلامی،نوع دیگری از فلزکاری مرسوم گـشت کـه بـیش از انواع دیگر آن مورد پسند واقع شده بود و آن ظروف فلزی مانند هاون،آفـتابهلگن و شـمعدان بـرنجی و غیره بود که روی آن با قلم کنده و گاهی نیز با نقره به صورت میناکاری نـقوشی در آن بـه و جـود آورده بودند.
یکی از ظروف موجود در موزهی«ارمیتاژ»کتیبهای است،به نام «محمد بن عـبد الوحـید هراتی»مورخ،به تاریخ 559 قمری که میناکاری آن به وسیلهی«حاجب مسعود بن احـمد»انـجام گـرفته است.ظرف برنجی دیگری در موزهی«لوور»با کتیبهای به نام«عثمان بن سلیمان نخجوانی»مـورخ،بـه تاریخ 586 قمری دیده میشود.5
در زمان سلجوقیان تهیهی ظروف میناکاری به فراوانی معمول بـود و از مـراکز عـمومی تهیهی اینگونه ظروف،موصل و شهر دمشق بوده و محصول این شهرها به نقاط دوردست فرستاده مـیشده اسـت.بزرگترین ظرف نقرهای زمان سلجوقی«سینی آلبارسلان»است که اکنون در موزهی«بـوستن» نـگهداری مـیشود.این سینی هدیهای است که ملکه به شاه تقدیم نموده و تاریخ آن سه سال بعد از جـلوس آلبـارسلان مـیباشد.اسم شاه و ملکه با تمام القاب آنان و اسم صنعتگر و هنرمند که بـه«حـسن الکاشانی»موسوم بوده با خط زیبای کوفی به یک اندازه نوشته شده است.شکل سینی مـدور و پشـت آن کاملا ساده و از نقرهی نسبتا نازک ساخته شده است و شاید در اصل آن را بـرای ایـن ساختهاند که داخل ظروف دیگر یا روی قـرار داده شـود.در داخـلهی لبهی سینی و در وسط آن،کتیبهای بسیار عالی بـه خـط کوفی حک شده و حاشیهای ترتیب یافته است. زمینهی کتیبه طرحی است از گل کـه دارایـ برگهای پنج پر و هفت پر میباشد و نـوک آنـها پیچیده اسـت.ایـن طـرح در صنعت سفال و تزیین عمارات آن زمان نـیز دیـده میشود.در بالای این حاشیهی کوفی،یک جفت غاز روبهروی یکدیگر نقش شـده و پاهـای آنها طوری محکم به زمین گـذاشته شده که در داخل زمـین فـرورفته است. هریک انتهای شاخهی مـوطویلی را در مـنقار دارند. در قسمت پایین حاشیه دو بز کوهی بالداری است که پای آنها نیز در زمین فـرورفته اسـت.در طرح و نقش بعضی قسمتها چـندان دقـتی بـه عمل نیامده اسـت،و از ایـن حیث مانند نقشهای ظـروف نـقرهای معمولی میباشد.کلیهی نقشها با دست کشیده شده و علائمی نیست که بنماید از روی اندازه رسـم شـده باشد.این سینی عالی بهترین نـمونهی صـنعت فلزسازی و مـیناکاری عـصر سـلجوقی است.
در روزگار صفویه زمـینه و جهت هنر میناکاری و فلزسازی تغییر یافت.ظروف نقرهای ایران به نقوشی مانند نقوش مینیاتور از قـبیل مـجالس بزم در دربار یا مجالس شکار یـا اسـبسوار وغـیره مـزین گـشته بود و نمونههای مـتعددی از ایـن نوع ظروف امروزه در موزههای مختلف موجود است.در موزهی ملی ایران از این دوره آفتابهلگن،شمعدانهای متعدد از بـرنج مـیناکاری شـده یا از نقره موجود است و بیشتر آنها کـار خـراسان اسـت.بـه طـور کـلی شیوهی میناسازان دورهی صفویه نقشهای اسلیمی و گل بود.بعد از صفویه،به علت اوضاع خاصی که در ایران به وجود آمد؛تا مدتها از کارهای فلزی و میناکاری چندان خبری نـبود و رونق خاصی نداشت.اما در زمان زندیه و خصوصا قاجاریه زرگران،ظروفی را که جنبهی صنعتی داشته،ساخته و روی آن را با مینا نقاشی کردهاند.قلیانهایی از طلا و نقره ساخته و روی آنها را طرحهای برجسته انداخته و با مینا و سـنگهایی قـیمتی تزیین نمودهاند.از رنگهای ویژه دوره قاجاریه که در غالب ظروف مینایی این عصر دیده میشود،رنگ قرمز است و از خصوصیات طرحهای مینایی این زمان،میتوان از بوتهسازی نام برد.6
نمونههای متعددی از ظروف مـینایی ایـن دوران،
در موزهها و مجموعهها و در خزانه بانک مرکزی محفوظ است.
بوم مینا،فلز و رنگ معدنی آن؛معروف به رنگهای آتشین یـا نـسوز است.در میان فلزات گونهگونی کـه در مـینا مورد استفاده قرار میگیرد چون،مس،طلا،نقره،آهن و برنج،امروزه مس مادهی اصلی میناسازی را تشکیل میدهد،در این فلز قابلیت جذب لعاب،بیشتر اسـت و قـیمت آن نیز پایینتر از فلزات گـرانبهاست.
شـیوهی کار و استفاده از لعاب در مینا، مشابه با کاشیسازی است اما تفاوتهایی نیز دارد.در کاشیسازی،لعابها بادرجه حرارت بالا پخته میشوند و اگر همان رنگها را برای مینا به کاربرند چون حرارت بسیار زیادی مـیخواهد، در نـتیجه فلز را ذوب و یا نرم و از فرم اصلی خود خارج میسازد و بدینترتیب نسبت ترکیب مواد را در لعابهای مینا طوری تصحیح کردهاند که درجه حرارت بسیار زیادی میخواهد.در نتیجه امروزه فلز را ذوب و یا نرم و از فرم اصـلی خـود خارج و بـدینترتیب نسبت ترکیب مواد را در لعابهای مینا طوری تصحیح کردند تا درجه حرارت کمتری را احتیاج داشته باشد و بدین شـکل حرارت را تا 700 درجه سانتیگراد که فلز مقاومت مینماید،پایین آوردند.
در لعـاب و رنـگ کـاشی از کتیرا برای چسب استفاده میشود که حرارت زیادی میخواهد،تا ابتدا به صورت دانهدانه درآید و عرق کـند و بـعد صاف شده و از بین برود.ولی مینا،چون این حرارت بالا را نمیتواند تحمل کند بـه جـای کـتیرا از صمغ عربی مایع استفاده میشود که لطیفتر است و در حرارت پایین سریعتر میسوزد و از بین میرود.صـمغ عربی،برای چسبندگی به کار میرود و از آنجا که رنگ مینا حالتی شنی دارد و زود تـهنشین میشود، این صمغ بـاعث مـیگردد که این رنگها بیشتر معلق باقی بماند و راحتتر با قلممو کار میشود.