مداد
ورود
ثبت نام
برچسب:
سالنامه قدیمی
سالنامه دفتر خاطراتی که برای نوه ام می گذارم
من هر روز خاطراتم رو می نویسم. یادمه یه روز که برادرم از شرکت برگشت خونه دستش یه دفتر با یه جلد رنگی و خاص بود. من اونجا کلاس پنجم بودم و در سرم سودای نویسندگی و نوشتن خاطرات و شعر موج می زد. لحظه ای که به طرفم حرکت کرد و سررسید رو توی دستام گذاشت کاملا به خاطر میارم. انگار به عنوان هدیه تبلیغاتی بهش سالنامه داده بودن. برگه های گلاسه صفحات اولش بعد از گذشت این همه سال هنوز هم سالم و دست نخورده است. تصاویر رنگی روی اون برگه های گلاسه و رنگیش رو با چه عشق و ذوقی نگاه می کردم. طوری که محصولات و تبلیغاتی که اونجا بود مثل یه نوار هنوز جلو چشمامه
بهار بیگی
۱۰ مهر
-
۲ دقیقه