دانلود رمان گرگ سیاه

دانلود رمان گرگ سیاه _ وقتی که چرک و پلیدی تنفر، وجودت را می‌سوزاند و چشمانت را رنگ انتقام پر می‌کند، انسانیت می‌میرد! آن‌جاست که گرگ سیاه درونت توانایی نابود کردن جهان را هم دارد.

دختری که از کودکی به جای عشق ورزیدن، هر روز از طرف خانواده‌اش نفرت دیده و تشنه محبت است، با چهره طاووس فریب‌کاری که ادعا می‌کند عاشق اوست دل می‌بازد.

شاید حفره‌های خالی درون وجودش با این عشق پر شود؛ اما نه زمانی که همه چیز فقط یک بازی است!

طول می‌کشد بفهمد که دنیا آن جهان پاک و فانتزی دوست‌داشتنی نیست که فکر می‌کرد.

تاوان قلب شکسته‌اش را خواهند داد؛ اما شاید پایان این راه نابودی باشد.



قسمتی از رمان:

دانلود رمان جنایی گرگ سیاه _ دنیا خیلی کوتاه‌تر از اونیه که آدم بخواد به الانش فکر کنه، چه برسه به چیزهای منفی و ناراحت کننده. آدم اگر قرار بود همه‌ش یه جا بشینه و خودخوری بکنه به نظرت تهش چی میشه؟

به چشمان عسلی‌رنگش خیره شده و در سکوت منتظر ادامه‌ی حرف‌هایش می‌شوم. او هم آرام شانه‌هایش را به بالا پرتاب کرده و می‌گوید:

– هیچی، آخرش هیچی نمیشه. فقط به خودش میاد و می‌بینه تمام سال‌های عمرش رو که می‌تونست با خوشی و شادی بگذرونه حروم کرده و از دست داده.

سرم را به نشانه‌ی تأیید تکان می‌دهم و در دنباله حرف‌هایش می‌گویم:

– درسته، تلخی‌های زندگی مثل غذا هستن. گاهی که به رستوران میری می‌تونی طعم و نوع غذا رو انتخاب کنی و در صورت نارضایتی شکایت کنی که سریع برات طبق میلت درستش کنن؛ اما گاهی به مهمونی میری و مجبوری هرطور که صاحب مهمونی تدارک دیده بخوری و حتی اگر خوشت هم نیومد چیزی نگی و سکوت کنی، تازه از صاحب مهمونی هم مجبوری تشکر کنی. روزهای خوب و شادی هم مثل رفتن به رستورانه و روزهای تلخ و ناراحت کننده هم مثل رفتن به مهمونی هستش که صاحب اون سرنوشت و زندگیه!


دانلود رمان گرگ سیاه