دنیای اقتصاد دنیای عجیبی می باشد. اقتصاد دنیایی است که اعداد و ارقام و جداول مختلف زبان آن می باشد. اما گاهی این زبان باعث می شود که ما اصل داستان کسب و کار را فراموش کنیم. کسب و کار یا همان تجارت مفهومی است که بر اساس دو پایه خریدار و فروشنده بنا شده است. هر کدام از این دو پایه انسان می باشد. بنابراین عملا اقتصاد بر اساس رفتار ساده انسانی شکل گرفته است. یک خریدار برای نیاز خود دست به خرید محصول یا دریافت خدماتی می زند و فروشنده برای کسب سود و دریافت سرمایه دست به فروش محصول یا ارائه خدمات می کند. هیچ عدد و یا جدولی نمی تواند دقیقا رفتار این دو گروه را برای ما مشخص کند. علت این امر نیز بسیار ساده است زیرا آن ها انسان هستند و انسان موجودی است که می تواند در هر لحظه کارهای متفاوتی انجام دهد. از این رو علم اقتصاد نوین بجای این که تکیه خود را بر ارقام و اعداد بگذارد سعی کرده است که کسب و کار را از دید انسانی آن نگاه کند. همین عنوان باعث شده است تا مفاهیم تازه ای در بازار سرمایه ایجاد شود. یکی از مهمترین این مفاهیم برندینگ می باشد.
کایروس پیشنهاد می کند: تولید محتوا چیست و چه کاربردی دارد ؟
برندینگ در واقع پایه ای بسیار ساده و شاید باور نکردنی دارد. درست به همان دلیلی که هر انسان یا هر چیزی در این دنیا نیاز به اسمی دارد، هر محصول یا خدماتی نیز باید اسمی داشته باشند تا به واسطه آن راحت تر شناسایی شوند. اصولا انسان بدون نام نمی تواند در جامعه دوام چندانی داشته باشد. از آنجایی هم که کسب و کار یک مفهوم انسانی است بنابراین هیچ محصول و خدمتی نیز بی نام و نشان نمی باشد. برندینگ مفهومی است که سعی دارد یک نام خاص را در ذهن مردم حک کند. به طورمثال امیرکبیر به عنوان یک برند تاریخی محسوب می شود. زیرا در ذهن مردم حک شده است و هر کسی نسبت به این نام واکنشی نشان می دهد. از طرفی دیگر برند بودن امیرکبیر باعث می شود که شناخت اولیه از این شخص وجود داشته باشد و عملا می توان در کوتاه ترین زمان نزدیک ترین مفهوم را بیان کرد. برندینگ در بازاریابی و کسب و کار نیز تقریبا همچنین کاری می کند. در واقع هدف اصلی برندینگ همین است که کاری کند تا نا یا مفهوم تجاری در کمترین زمان بیشترین اثر را داشته باشد.
فواید برندینگ در کسب و کار
مهمترین فواید برندینگ در کسب و کار را در بالا بیان کردیم. برندینگ می خواهد یک نام را در ذهن مخاطبان و مشتری ها حک کند که این حک شدن نام باعث می شود انتقال پیام راحت تر و سریعتر اتفاق بیفتد. اما این تنها فایده برندینگ نیست.
برند سازی در واقع ساخت یک جمله تبلیغاتی با یک کلمه است. در کلام بهتر برند مشخص کننده نوع فعالیت و میزان محبوبیت یک کالا، خدمات، شرکت یا ... می تواند باشد. برند در واقع ماحصل نتیجه یک کسب و کار و فعالیت تجاری محسوب می شود. به طور مثال چند سال پیش گوشی نوت 7 شرکت سامسونگ دچار مشکل بود و نتوانست در بازار محبوبیت خوبی داشته باشد.این اتفاق باعث شد که گوشی نوت 7 از رده خارج شود اما شرکت سامسونگ از بین نرفت. برند مانند یک کوه برای فعالیت تجاری عمل می کند و به مشتری و مخاطب یادآوری می کند که اگر یک مدل از محصولات مشکلاتی دارد اعتبار نام برند است که می تواند شما را در مدل های دیگر راضی کند. از طرفی دیگر چند سالی است که هر کسب و کاری می تواند کیفیت خوب در محصولات و خدمات خود به مشتریانش ارائه بدهد. بنابراین عملا جنگ بین شرکت ها و کسب و کار های مختلف در ارائه کیفیت برتر نیست. جنگ اصلی اینجاست که چگونه یک نام تجاری در ذهن مردم به یاد بماند. این به یاد ماندن در واقع ضامن بقا آن شرکت محسوب می شود. اگر دقت کرده باشید انواع بیلبوردهای تجاری و ... تنها نام برند را یادآوری می کنند. به طور مثال در پیش پرده پیش از بازی ها عنوان می شود فلان برند تبلیغاتی شما را به دیدن این بازی دعوت می کند. همه این موارد نشان می دهد این برند است که می تواند موفقیت یک کسب و کار را مشخص کند. از طرف دیگر برندینگ در واقع بازی با اعتماد مشتری انجام می دهد. یعنی یک برند با توجه به اعتباری که دارد می تواند محصولات جدید خود را به راحتی به فروش برساند و دیگر لازم نیست هزینه صرف کارهای تبلیغاتی برای کسب اعتماد مشتری های خود کند. این به نوعی یک نوع معجزه برندینگ محسوب میشود.
کایروس: بازاریابی در رسانههای اجتماعی