شناسایی 7 باور نادرست و راهکارهایی عملی برای از بین بردن آنها

باور ها افکاری هستند که دائما در ذهن تکرار می شوند
باور ها افکاری هستند که دائما در ذهن تکرار می شوند

هم اکنون که در اوایل سال جدید هستیم بیایید با خود عهد ببندیم که در سال جدید بتوانیم تغییراتی شگرف در زندگی خود به وجود بیاوریم که مایه ی پیشرفت ما در زندگی بشوند و بتوانند ما را رشد دهند و باعث بهبود سبک زندگی ما بشوند، در این مقاله به شناسایی 7 باور نادرستی که بسیاری از افراد به آن گرفتار هستند و همین باور ها باعث می شود که آنها در تنگنا قرار گیرند را مورد بررسی قرار می دهیم، پس با من همراه باشید تا در این مقاله از مجموعه مقالات موفقیت به بررسی این مورد بپردازیم .

من قربانی هستم

برای تغییر شرایط نباید منتظر رویدادی معجزه آسا باشیم
برای تغییر شرایط نباید منتظر رویدادی معجزه آسا باشیم

بسیاری از افراد زمانی که به چالشی در زندگی خود برخورد می کنند به خود می گویند که من قربانی این شرایط بوده ام و چه تلاش کنم و چه نکنم در نهایت این رخداد برای من به وجود خواهد آمد .

به همین جهت آنها دست از هر گونه سعی و کوششی برای از بین بردن موانع و مشکلات بر می دارند و منتظر معجزه ای خاص در زندگی خود هستند که بتواند آن مشکلات را از بین ببرد، غافل از اینکه آنها خود معجزه ای هستند که منتظر آن می باشند و هیچ چیز و هیچ عامل دیگری نمی تواند به آنها در بر طرف کردن آن مشکلات کمک نماید مگر خود آنها .

عده ای هم هستند که خود را قربانی شرایطی که برطرف سازی آن از دست آنها خارج است می دانند مانند شرایط فرهنگی و اجتماعی و چون نمی توانند آن را تغییر بدهند دیگر خود را محدود می دانند و می گویند که هیچ راه و روشی برای بهبود زندگی من نخواهد بود .

باید بگویم که ما قربانی هیچ چیزی نیستیم، قدرت انسان آنقدر زیاد است که می تواند به تنهایی جهان را دگرگون سازد و اگر این را نمی توانید درک کنید به مواردی بنگرید که توانسته اند این کار را انجام بدهند، افرادی مانند ادیسون که خود جهان را به نوعی دگرگون ساخت یا برادران رایت که توانستند غیر ممکن را ممکن سازند .

از این گونه موارد بسیار پیدا می شودو تنها دلیل اینکه توانستند پیشرفت کنند این بود که باور من قربانی هستم را کنار گذاشتند .

اغلب افراد موفق ( نه همه ی آنها ) اگر به زندگی گذشته ی آنها بنگرید خواهید دید که هیچ روزنه ی امیدی برای پیشرفت نبوده، هیچ عامل پیشرفتی برای آنها وجود نداشته اما آنها خود این روزنه ی امید را به وجود آورده اند با تغییر باورهایشان و حرکت کردن و رفتن به سمت خواسته ها و اهدافشان .

پس به خاطر داشته باشید که اگر در زندگی خود می خواهید که موفقیتی به دست بیاورید هیچ عاملی نمی تواند جلو دار شما شود ...

اینکه شما خانواده ای دارید که به ظاهر شما را محدود می کند، اینکه شما در کشوری زندگی میکند که فرهنگش به شما اجازه فلان کار را نمی دهد، اینکه اجتماع به شما اجازه انجام کار خاصی را نمی دهد و شما را محدود می کند و ... همگی می توانند به جای عامل پسرفت، عامل رشدی باشند برای شما تنها وتنها شما می بایست نقشه و پلن درستی برای موفقیت خود داشته باشید و هرگز تمرکز خود را برروی عوامل بازدارنده نگذارید بلکه بر روی چیزی مطعوف کند که به شما انرژی و انگیزه برای رسیدن به هدف می دهد، این یکی از تفاوت های انسان های موفق با انسان های شکست خورده است که انسان های موفقیت این توانایی را در خود به وجود آورده اند که کانون توجه خود را در دست بگیرند اما افراد شکست خورده نه تنها کنترلی در توجه خود ندارند بلکه دائما توجه آنها برروی موارد منفی متمرکز می باشد .

می توانم دیگران را تغییر بدهم

باید این را بپذیریم که ما نمی توانیم زندگی دیگران را تغییر بدهیم
باید این را بپذیریم که ما نمی توانیم زندگی دیگران را تغییر بدهیم

شما باید بپذیرید که همانطور که شما قدرت انتخاب و تصمیم گیری دارید افراد دیگر نیز همین قدرت را دارند و از آن استفاده می کنند .

شما نمی توانید شخص دیگری را وادار به تغییر کنید مگر اینکه او خود بخواهد، مواقعی را به یاد بیاورید در کودکی که والدین شما، شما را وادار به درس خواندن و ... می کردند ; آیا شما واقعا درس می خواندید ؟ هرگز ! تنها زمانی درس می خواندید که خود می خواستید. همانطور که در گذشته ی خود هم می بینید حتی تغییر دادن دیدگاه یک کودک و به وجود آوردن تغییر در او کاری سخت و بسیار دشوار و در نهایت غیر قابل رخ دادن است پس چگونه توقع دارید شخصی که از لحاظ ذهنی به بلوغ رسیده و قدرت انتخاب و تصمیم گیری دارد را به تغییر وادار نمایید.

این کار، کاری حجو و بیهوده است و جز آنکه زمان ارزشمند شما را از شما بستاند کاری دیگری نخواهد کرد، پس به این مورد توجه کافی داشته باشید و بخواهید که جزء این افراد نشوید که دائما در حال انجام این کار هستند که بخواهند در دیگران تغییری را به وجود بیاورند .

اما شما می توانید کاری بهتر برای ایجاد تغییر در دیگران را انجام بدهید .

شما می توانید تغییری را که می خواهید در شخص مقابل به وجود بیاید را در ابتدا از خود شروع کنید و این تغییرات را شکل بدهید و با نتایج خود با شخص مقابل صحبت کنید .

اگر او نتایج شما را ببینید مطمئن باشید که خود به صورت خودجوش می خواهد که تغییری را در خود به وجود بیاورد و همچنین طبق قانونی که در جهان وجود دارد افرادی که دارای ارتعاشات هم سان هستند یک دیگر را جذب میکنند و افرادی که ارتعاشی مخالف هم دارند مسیر آنها از یک دیگر جدا خواهد شد. پس بنا بر قانون جذب شما از این بابت خیالتان راحت باشد که در صورت تغییر شما به احتمال 99 درصد آن اشخاص هم تغییر خواهند کرد و اگر هم تغییری در آن به وجود نیامد جهان به صورت خیلی زیبا و بدون آنکه به شما لطمه ای وارد شود مسیر شما را از ان شخص جدا خواهد نمود و آن شخص از زندگی شما نیز بیرون خواهد رفت .

اگر جای فلانی بودم زندگی بهتری داشتم

شرایط خود را در نظر بگیریدو برای آنها سپاس گذار خداوند باشید
شرایط خود را در نظر بگیریدو برای آنها سپاس گذار خداوند باشید

اگر بخواهیم که زندگی خود را با زندگی دیگران مقایسه کنیم برای ما چیزی در انتها نخواهد ماند جزء اندوه و افسوس که آن هم فایده ای نخواهد داشت .

حتما شما هم در تبلیغات تلویزیونی دیده اید که متنی بسیار زیبا می نویسید که :

ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید

و چقدر این جمله زیباست و حقیقتی را به ما نمایان می کند که دیگران آن چیزی که در بطن آنها وجود دارد را هرگز نمایان نمی کنند .

ما باید در زندگی خود سبکی شخصی برای خود داشته باشیم و طبق آن سبک شخصی خود زندگی کنیم. آن چیزی را که می پسندیم برای خود فراهم سازیم و آن چیزی را که نمی خواهیم بنا بر رضایت دیگران و اینکه شیوه ی زندگی خود را مانند دیگران بسازیم در زندگی خود به وجود نیاوریم.

عده ای از افراد هم هستند که به این دلیل می خواهند به جای دیگران باشند چون ممکن است آن شخص از لحاظ مالی در رفاه باشد، یا در خانواده بهتری زندگی می کند و ...

و این عامل برای آن است که شما تمرکز خود را گذاشته اید برروی نداشته های خود تا داشته هایتان. اگر این جمله برای شما محدود است پس توضیحاتی را که در ادامه می دهم مطالعه نمایید تا برای شما این موضوع روشن بشود .

آن اشخاص ممکن است یچیزی که هدف شما باشد را در دست داشته باشند اما بسیاری از چیزهایی را هم که شما دارید ممکن است که نداشته باشند .

برای اینکه متوجه این موضوع شوید این تمرین را انجام دهید وبا آنکه مردم در زیبا کردن ظاهر زندگی خود بسیار ماهر هستند این کار کمی مشکل خواهد بود اما باز هم به شما کمک خواهد کرد .

لیستی از داشته های خود که برای آنها سپاس گذار هستید را بنویسید و سپس آن شخصی که دوست دارید به جای آن باشید را مد نظر بیاورید و ببینید که کدام یک از داشته های شما را دارد و کدام یک را خیر .

اگر با خود صادق باشید خواهید دید که بسیاری از داشته هایی که شما برای آنها سپاس گذار هستید در زندگی آن شخص وجود ندارد چرا که بی نهابت سلیقه در جهان وجود دارد و در پی آنها تفاوت ها نیز خود را بروز می دهند و سلیقه ی آن شخص با شما متفاوت است و به همین جهت روش زندگی و سبک زندگی او هم با شما فرق می کند پس این را به یاد داشته باشید و هر گاه که در این معضل گرفتار شدید این مورد را به خاطر آورید که باطن زندگی دیگران آن چیزی نیست که شما می خواهید بلکه ظاهر زندگیشان است که شما را به خود مجذوب کرده .

انتظار از دیگران و اینکه دیگران باید طبق میل من رفتار کنند.

هرگز انتظار این را نداشته باشید که دیگران مطابق میل شما رفتار کنند
هرگز انتظار این را نداشته باشید که دیگران مطابق میل شما رفتار کنند

اینکه از دیگران انتظار داشته باشیم تنها به یک کار و افزایش آن کمک خواهیم کرد و آن هم این است که توقعات خود را بالا برده ود ر نهایت به افزایش اینکه بیشترین صدمات به احساسات ما وارد شود کمک خواهیم نمود .

همانطور که در قبل اشاره کردم در جهان بی نهایت سلیقه و در نهایت تفاوت وجود دارد پس ما هرگز نباید انتظار این را داشته باشیم که شخصی که سلیقه و نظری متفاوت از ما دارد طبق نظر ما عمل کند و بخواهد که رضایت ما را به دست بیاورد .

این نوع باور مخرب ترین نوع باور است چرا که به غیر متوسل می شویم و توسل به غیر باعث درماندگی ما خواهد شد .

اینکه دوست داریم دیگران طبق میل ما رفتار کنند یعنی اینکه نوعی حس کامل گرایی در خود می بینیم که ما از همه نظرکامل هستیم و دیگران باید آنچه را که ما می پسندیم در خود و زندگی خود به وجود بیاورند .

البته نوع دیگری از کامل گرایی وجود دارد که افراد می خواهند همیشه در هر کار تا بالاترین سطح پیش بروند که خود بحثی مجزا دارد و در مورد بحث هم اکنون ما نمی گنجد اما کامل گرایی به شیوه ی دیگر همین می شود که چون ما خود را از هر نظر کامل می پنداریم احساس می کنیم که دیگران دارای ضعف در مقابل ما هستند و باید این ضعف را با رفتاری مطابق با میل ما بپوشانند .

البته که این نوع باور خود نیز نشان از تهی بودن شخص دارد و اینکه او از لحاظ درونی هنوز به آن قدرتی نرسیده که دیگران بخواهند از او الگو بگیرند اما این باور مانع آن می شود که فرد واقعیت را ببیند.

برای رفع این باور می بایست که شخص به دیگران آزادی انتخاب بدهد و تا آنجا که می تواند توقعات خود را کاهش دهد تا روابطی زیبا با دیگران به وجود بیاورد و بتواند زندگی شیرین تری را برای خود به ارمغان بیاورد .

برای داشتن احساس خوب نیاز به فردی خاص دارم

ما برای داشتن احساس خوب نیازمند به دیگران نیستیم
ما برای داشتن احساس خوب نیازمند به دیگران نیستیم

افراد زیادی هستند که عشق و وابستگی را با هم اشتباه می گیرند در ابتدا می خواهم تفاوت این دو را با هم متذکر شوم .

عشق به معنی آن است که ما به وجود شخصی دیگر در زندگی خود می بالیم و برای او بهترین ها را می خواهیم و اما این که اگر او نباشد احساس ما خوب نیست و تنها با وجود او است که حال ما خوب می شود نامش عشق نیست بلکه یک نوع بیماری روانی است که نامش وابستگی می باشد.

ما باید بپذیریم که به صورت روح جداگانه به این جهان قدم گذاشته ایم و به همان شکل هم جهان را ترک خواهیم کرد و در این بین تنها در یک بازه ی زمانی خاص ما تجربه ی زندگی کردن در این دنیا را خواهیم داشت پس قطعا در این بازه ی زمانی می بایست که برای خود بهترین تجربه ها را رقم بزنیم و اینکه با وجود کسی دیگر حال ما خوب نباشد خود معضلی بسیار بزرگ است که ما را از پیمودن این مسیر زیبا مانع می شود .

ما می بایست آنقدر خود را از لحاظ درونی قدرتمند ساخته و باورهایی درست در خود به وجود بیاوریم که بدانیم که این شخص ممکن است امروز باشد و فردا خیر واین یک امر کاملا طبیعی است و اگر ما با وجود آن شخص حالمان خوب باشد و به محض رفتن او احساس ما بسیار منفی شود با مرگ او کاملا دچار افسردگی خواهیم شد و این برای ما اگر با دید منطقی به موضوع بنگریم خوب نیست .

تنها رابطه ای که ما باید بر روی آن کار کنیم رابطه ما با خداوند است اما منظور همان دیدگاه کلیشه ای نیست که می گوید نماز بخوان، قرآن بخوان، روزه بگیر و ... هرگز بلکه همین که احساس خوبی در خود به وجود بیاورید و سپاس گذار داشته هایتان باشید در هر لحظه یعنی آنکه شما نزدیکی بسیار زیادی با خداوند به وجود آورده اید که این همان سعادتی است که با به وجود آمدن آن در زندگی طعم زیبای آن را خواهید چشید .

( توجه داشته باشید که منظور از آنکه نماز خواندن و ... را ذکر کردم این نیست که این موارد تاثیری ندارد اما دوست دارم که منظور اصلی مرا درک کنید و آن هم ایجاد رابطه ای قوی با خداوند است حال به هر شیوه ای که امکان پذیر است).

همیشه ثابت کنیم که حق با ماست

توضح دادن در مورد کاری نشانه ضعف است
توضح دادن در مورد کاری نشانه ضعف است

باور بسیار مخرب دیگری که همیشه باعث می شود که ما در زندگی خود متوقف بمانیم و پیشرفتی نکنیم این است که همیشه به همه کس ثابت کنیم که حق با ماست و بخواهیم که همه چیز را به همه کس توضیح دهیم .

توضیح دادن در مورد کاری ( کاری که می دانیم درست است ) که قصد انجام دادن آن را داریم نشانه ضعف است .

شخصی که از لحاظ درونی به قدرت رسیده هرگز سعی نمی کند که چیزی را به کسی ثابت کند و اگر شما کسی را به این صورت دیدید بدانید که هنوز این شخص ضعف هایی در خود دارد در غیر اینصورت شما تمام افراد موفق در جهان را ببینید هرگز به دنبال این نبودند که بخواهند چیزی را به دیگران توضیح بدهد از ادیسون که صدها بار برای تولید برق تلاش کرد تا افراد دیگر .

اگر این اشخاص به دنبال جلب رضایت دیگران و توضیح دادن برای آنان بودند درهمان قدم اول می بایست دست از کار می کشیدند .

پس این را همواره به خود یادآوری کنید که توضیح دادن کاری برار است با نشان دادن ضعف خود .

دیگران در مورد ما چه فکری میکنند

هرگز به این اهمیتی ندهید که دیگران در مورد شما چه فکری میکنند
هرگز به این اهمیتی ندهید که دیگران در مورد شما چه فکری میکنند

این هم شباهت خیلی زیادی به مورد قبل دارد و اینکه بخواهیم به این مورد توجه کنیم که دیگران در مورد ما چه فکریم یکنند و چه برداشتی از شخصیت ما دارند خود نیز یک ضعف بزرگ است .

شما کاری را که میدانید درست است را انجام بدهید و برای انجام دادن آن از هیچ تلاشی فروگذار نباشید به یاد داشته باشید که نظر و فکر دیگران هیچ اهمیتی ندارد زمانی که شما در انجام کاری مصمم هستید .

این را بدانید که انسان ها موجوداتی به شدت بر خلاف آنچه که می گویند احساساتی هستند و بنا بر احساس خود سخن می گویند و اکنون ممکن است در مورد شما نظر و رای منفی بدهند ولی همان که شما به موفقیتی در مسیری که آن ها مخالف آن بودند به دست بیاورید همین افرادی که روزی به شدت با شما مخالفت می کردند روزی دیگر از شما به عنوان الگوی موفقیت یاد خواهند نمود .

و سخن را با این جمله ی زیبا از گاندی به پایان می رسانم که می گوید :

ابتدا تو را نادیده می گیرند، بعد به تو می خندند، سپس با تو می جنگند، و در نهایت تو پیروز می شوی

کپی تنها با ذکر منبع (لینک مقاله) مجاز است .