چرا محتوا پادشاه شد؟


چرا محتوا پادشاه شد؟


گذشته را مرور کنید که مردم با اشتیاق به کافی­نت ها می­رفتند و با اشتیاق صفحات فیسبوک یا وبلاگ­های افراد مختلف را می­خواندند.


زمان گذشت و هر فرد دیگر می­توانست از طریق موبایل خودش به اینترنت وصل شود و فعالیت­هایش را از طریق اینترنت انجام دهد. در این هنگام بازاریاب ها و فروشنده ها بی­کار ننشستند و وقتی دیدند که مردم تمایل دارند کارهایشان را از طریق اینترنت انجام دهند، آنها هم دست به کار شدند و با راه­اندازی فروشگاه­های آنلاین، سعی بر فروش بیشتر محصولات­شان داشتند. رقابت به حدی زیاد شد که مسئله­ای به نام ایجاد اعتماد به میان آمد. حالا باید طوری از محصولاتشان تعریف می­کردند که مخاطب بگوید:« آهان! این همونیه که می­خاستم!»


در کنار این، فضایی برای تبلیغ محصولات نیاز بود، زیرا بسیاری از افراد مستقیماً برای خرید به اینترنت نمی­رفتند، افراد زیادی برای یادگیری، تحقیق یا حتی سرگرمی و تماشای فیلم وارد اینترنت می­شدند، پس این فرصتی شد برای همه مردم که اگر قدرت تولید محتوا دارند، و می­توانند بازدیدکنندگان بیشتری را به محتوایشان جذب کنند، در عوض دریافت پول، تبلیغ محصولات شرکت­ها را در بین محتوای خودشان نشان دهند. پس هرکه محتوای بیشتر و جذاب­تر تولید می­کرد، پول بیشتری به دست می­آورد.

اما برای عده­ای همه چیز پول نبود، برخی افراد به دنبال کنترل مردم بودند، سیاستمداران، فیلسوفان، نشریات، دانشگاه­ها و حتی افراد مذهبی به دنبال آن بودند که بتوانند در نحوه نگرش، سبک زندگی و تصمیمات مردم تأثیر بگذارند. برای این کار به ابزاری نیاز داشتند که بتواند در افراد زیادی تأثیر بگذارد و آن چیزی نبود جز اینترنت، در گذشته اگر یک سخنران، می­توانست پیغامش را به گوش صد یا دویست نفر برساند، حالا با کمک اینترنت او می­تواند هزاران نفر را مخاطب خود قرار دهد. اگر در گذشته یک روزنامه فقط برای هزار نفر چاپ می­شد حالا آن روزنامه در فضای مجازی بیشتر از صدهزار نفر مخاطب دارد. محتوا در اینترنت مانند اکسیژن است، اگر کسی محتوا نداشته باشد، نمی­تواند زنده بماند. پس این افراد و سازمان­ها نیز تمایل پیدا کردند که محتوای بیشتر را تولید کنند.

زمانی که این حجم از نیاز به محتوا در فضای آنلاین درک شد، جمله­ای بر سر زبان­ها افتاد که می­گفت:

محتوا پادشاه است!

همراه موفقیت شما؛ علیرضا قهرمان نیا