چند روز پیش از طریق یکی از دوستانم در آتیسان با یکی از اساتید دانشگاه آشنا شدم، دکتر امیر ایازی. در مجموع چند ساعتی با هم صحبت کردیم و این نوشته حاصل صحبت های من با ایشان است. موضوع صحبت وضعیت اجتماعی و فرهنگی کشور در وضعیت فعلی بود. دکتر ایازی با وجود آنکه در رشته ای مهندسی درس خوانده بود به علوم انسانی علاقه بسیار داشت و روانشناسی را به خوبی می دانست.
با نظریات روانشناسان در سطح بالایی آشنا بود و تحلیل های دقیقی در این حوزه ارائه می کرد. نکته جالب دیگری که داشت توجه و آشنایی به مفاهیم قرآنی بود. سالها تلاش کرده بود تا از طریق روانشناسی و مفاهیم اخلاقی زندگی بهتری را برای خود، خانواده، دانشجویان، و هموطنانش به ارمغان بیاورد. نتایج کارهایش شد، شفای معنوی
صحبت در خصوص مفاهیمی مانند ازدواج موفق، دلالیل میل به ازدواج با دختر بزرگتر از خود در پسران، تربیت فرزند، موفقیت، وظایف والدین، ذهن انسان و اراده خداوند و ... در این دیالوگ بین ما رد و بدل شد. ایشان تمام این موارد را که بعضا با تخصص و حوزه مورد علاقه من یعنی کارآفرینی، موفقیت و کسب و کار نیز ارتباط داشت از منظر معنوی نگاه می کردند. برای مثال با معنویت چگونه می توان موفق شد. منظورم موفقیت مالی است!
شاید احساسی که در زمان خواندن کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری داشتم در من زنده شد. ارتباط مفاهیم موفقیت در زندگی و فرزند پروری با مفاهیم معنوی و اسلامی و استفاده از آیه های قرآن برایم آشنا و کاملا قابل درک بود، اما چگونه می شود از طریق شفای معنوی، خواسته های مادی را برآورده نمود؟ باید بپذیریم تاثیر معنویت بر انسان بسیار است و دین زیربنا است. حتی در امور دنیوی. همانطور که وبر می گوید.
آموزه هایی که در داستان موسی و شعیب بود و شیوه برخورد شعیب با موسی، ازدواج دختر شعیب با موسی و ... آموزه های جالب اخلاقی و روانشناسی داشت که تا کنون به آن توجه نکرده بودم (با وجود آنکه داستان را خوانده بودم و می دانستم). چقدر می توان از این داستان نکته روانشناسی و مهارت زندگی استخراج کرد. دکتر چنتایی از این مهارت ها را به من گفت. مثلا سنت غلط دختر بزرگتر اول باید ازدواج کند و تا او ازدواج نکرده نباید دختر بعدی را شوهر داد در این داستان رد می شود. ساده است اما برای من نکته جذابی بود.
این ها را گفتم تا به این نکته برسم، علوم انسانی جای تفکر، تامل و تعقل است. دکتر ایازی از منظر روانشناسی در آیات قرآن تامل کردند و نکات جالبی برایشان روشن شد. می توان در هر آیه تفکر کرد و درس گرفت. همین است که یک ساعت تفکر معادل 70 سال عبادت است.
تفکر در آیات قرآن و سخن بزرگان می تواند نتایج ارزشمندی را به همراه داشته باشد. مرهمی بشود بر دردها و شفای معنوی را برای انسان عصر شلوغ ما به ارمغان بیاورد. حتی اگر در عصری زندگی کنیم که عده ای پا را از انسان خردمند فراتر گذاشته و بخواهند انسان خداگونه باشند، باز هم می توان با خردمندی از معنویت کمک گرفت تا زندگی بهتری را تجربه نمود. زندگی با هیجانات مثبت و سالم تر.
داشته های معنوی خود را دست کم نگیریم، از معنویت در زندگی خود استفاده کنیم. گاهی آنقدر مدهوش تجدد می شویم که ارزشهای سنتی و معنوی خود را به دست فراموشی می سپاریم. اگر هدف زندگی سالم تر و بهتر است نباید نکات مثبت سنتی و معنوی را از خود بگیریم و تماما تسلیم تجدد شویم. به نظرم پیشرفت علمی در کنار آرامش معنوی لذت بخش تر خواهد بود.