مشکلات سلامت روان میتواند بر بسیاری از زمینههای زندگی دانشآموزان هم تأثیر بگذارد.مثلاً میتواند کیفیت زندگی، پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمانی و رضایت از تجربه دانشگاه را کاهش دهد و بر روابط با دوستان و اعضای خانواده تأثیر منفی بگذارد. این مسائل همچنین میتواند پیامدهای بلند مدتی برای دانشآموزان داشته باشد و بر اشتغال آینده، پتانسیل درآمد و سلامت کلی آنها تأثیر بگذارد.
پیامدهای کرونا برای دانش آموز
مشکلات سلامت روان میتواند بر سطح انرژی، تمرکز، قابلیت اطمینان، توانایی ذهنی و خوش بینی دانش آموز تأثیر بگذارد و مانع عملکرد خوب آنها شود. تحقیقات نشان میدهد که افسردگی با معدل پایین تر همراه است و افسردگی و اضطراب همزمان میتواند این ارتباط را افزایش دهد. افسردگی با ترک تحصیل نیز مرتبط است.
بسیاری از دانش آموزان مدارس گزارش میدهند که مشکلات سلامت روان در تحصیل آنها اختلال ایجاد میکند. در نظرسنجی انجمن سلامت کالج آمریکا در سال 2015، دانشجویان مشکلات سلامتی روانی زیر را به عنوان تأثیر منفی بر عملکرد تحصیلی آنها در 12 ماه گذشته شناسایی کردند:
استرس (30 درصد دانش آموزان)
اضطراب (22%)
مشکلات خواب (20%)
افسردگی (14%)
پیامدهای کرونا برای دیگران
همسالان، اعضای خانواده، اساتید و کارکنان ممکن است شخصاً به دلیل نگرانی از این دانشجویان تحت تأثیر قرار گیرند.
افسردگی و اضطراب میتواند اثرات مضری بر روابط و بهره وری کار داشته باشد.
خودکشی و افکار خودکشی میتواند بر جامعه بزرگتر دانشگاه تأثیر بگذارد.
هم اتاقیها، همسالان، اساتید و کارکنان نیز غم و اندوه عمیقی را در مورد خودکشی دانشجویان و رفتارهای خودکشی تجربه میکنند.
پیامدهای کرونا برای دانشگاهها
وقتی دانشآموزانی که مشکلات سلامت روانی دارند در کار درسی ضعیف عمل میکنند و مدرسه را رها میکنند، دانشگاهها این بار را احساس میکنند.
مدرسهها و دانشگاهها باید برای رسیدگی به تأثیرات روانی خودکشی بر سایر دانش آموزان و همچنین معلمان و کارکنان آماده باشند.
حفظ دانشجویان ضعیف میتواند به معنای از دست دادن شهریه، هزینهها و کمکهای مالی فارغ التحصیلان باشد.
پیامدها برای جوامع و جامعه بزرگتر
زمانی که دانشجویان نتوانند مدرک خود را به پایان برسانند و مهارتهای ارزشمندی را در بازار کار رقابتی به ارمغان بیاورند، جامعه تأثیر منفی میپذیرد.
مطالعهای نشان داد که پنج درصد از دانشآموزان به دلیل اختلالات روانپزشکی تحصیلات خود را به پایان نمیرسانند و تخمین زده میشود که اگر چنین اختلالاتی را تجربه نمیکردند، 29/4 میلیون نفر از دانشگاه فارغالتحصیل میشدند.