اگر از من میپرسی!

اگر از من میپرسی ....

من میگویم هر آدمی باید در زندگی اش کسی را داشته باشد که از رویا ها و آرزو ها و خواسته هایش با او حرف بزند...

از رویا های عجیب و غریبی مثل سفر در مریخ و صحبت کردن با آدم فضایی ها بگیر تا رویاهای پیش افتاده ای مثل خوردن یه لیوان چای در تراس خانه ای که پر از گلدان های شمعدانی است!

هر آدمی در زندگی به حدااقل یکی از این ادم ها نیاز دارد،

که حرف بزند و نترسد از واکنش طرف مقابل:[

نترسد از نادیده گرفته شدن...

از اینکه به رویاهایش بخندند!

برایت چای بریزد و دستت را بگیرد و تو را دیوانه خطاب کند !

دیوانه این فکر های گنده چطور وارد اون مغز کوچیک میشن؟

دیوانه چرا اخمم کردی؟

دیوانه مگه من مردم ؟


آدمی باید کسی را داشته باشد که به سمت رویاهایش هلش بدهد

کسی که دستت شود برای ساختن قایق های کاغذی.... برای بادبادک بازی....

پایت شود برای ساعت طولانی پیاده روی، راه رفتن در حاشیه جدول خیابان ها و خوردن بستنی قیفی روی پل هوایی!


که بنشیند و قد تمام دنیا با تو دیوانگی کند...

.

.

اگر از من بپرسی...

باید کسی باشد که لااقل دو ساعت از این همه ساعت های هفته ها را برای تو وقت داشته باشد...

وقت سکوت کردن و کم پیدا شدنت برایش هزار دلیل و منطق بیاوری تا قبول کند با تو آشتی کند!

آدمی که بنشیند پای دلتنگی هایت

پای خنده هایت

پای گریه هایت

پای بهانه گیری های از سر کلافگی ات....

که بنشیند پای سکوت سرسام آورت...


باشد و تو را نجات دهد

از خودت....

نجاتت دهد ازین غرق شدن در سکوت

کسی که بلد باشد سکوت برایت چیز خوشایندی نیست!



اگر از من بپرسی

آدمی ظرفیت این را دارد که از بیکسی بمیرد!



#نسترن_خاکسار