8 فیلم عاشقانه کلاسیک که باید دید


گاهی اوقات دیدن یک فیلم عاشقانه خوب می‌تواند بهترین پیشنهاد بر هر کسی باشد اما انتخاب در میان فیلم های عاشقانه در سطح سینمای جهان انتخاب دشواری است، اما بعضی از این فیلم ها سال هاست که در خاطرات مخاطبان جهانی ماندگار شده اند و هر گاه حرف از عشق به میان می آید، از این فیلم ها نامی برده می شود.

به گزارش آلامتو به نقل از ماهنامه زنان و زندگی؛ این هشت فیلم که در این گزارش به معرفی آن پرداختیم از برترین و تاثیرگذارترین فیلم های عاشقانه سینمای جهان هستند؛ فیلم هایی که در بسیاری از مجلات، سایت های معتبر و نظرسنجی ها رتبه نخست را کسب کرده اند.


کازابلانکا

سال 1942 و با کارگردانی مایکل کورتیز، راوی ماجرای عاشقانه ای در گیرودار جنگ جهانی دوم شد. کازابلانکا با هنرنمایی دو هنرپیشه نامدار تاریخ سینما همفری بوگارت و اینگرید برگمن درخشید و در شمار ماندگارترین فیلم های کلاسیک سینما جای گرفت.

کازابلانکا از آن دسته عاشقانه های نایاب در تاریخ سینماست که پس از گذشت 66 سال از زمان ساختش هنوز طراوت و شادابی خود را از دست نداده است.

راز ماندگاری آن را باید در تبدیل شدن شخصیت هایش به اسطوره جستجو کرد. اسطوره هایی که هر گاه آنها را می نگری گویی هنوز زنده اند. هشت نامزدی اسکار و سه جایزه اصلی بهترین فیلم سال، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه بخشی از سهم کازابلانکاست.


بر باد رفته

اگر نام این فیلم را بزرگترین ملودرام تاریخ سینما بگذاریم، گزاف نگفته ایم؛ «بر باد رفته» محصول جاه طلبی تهیه کننده بزرگی به نام دیوید آ. سلزنیک است.

عظیم ترین نمایش تاریخ آمریکا بر پرده سینما را می توان در این فیلم مشاهده کرد. فیلم به شدت به رمان مارگارت میچل وفادار است و ویکتور فلمینگ، کارگردان فیلم در سال 1939 آن را بی هیچ کم و کاستی به نمایش گذاشته است.

بر باد رفته یادگار روزهای طلایی هالیوود است. ملودرام های بزرگ همواره پس زمینه های بزرگ دارند و چه پس زمینه ای بزرگتر از وقایع خونبار جنگ های داخلی آمریکا.

نامزدی 13 اسکار و ربودن هشت جایزه اصلی بخشی از عظمت بر باد رفته را به معرض نمایش می گذارد. فیلم تا پایان ماه مه 1941، بیست میلیون دلار فروش کرد و جزو موفق ترین های تاریخ سینما در گیشه شد.


سابرینا

یکی از لطیف ترین ملودرام های تاریخ سینما، اثر فوق العادهای از بیلی وایلدر که در سال 1954 جلوی دوربین رفت. طلسم فیلم امروز هم به همان قوت سابق است. فیلم با زیبایی تمام طراحی شده و اَدری هیپبورن بازی مسحور کننده ای دارد.

فیلم سرشارت از برازندگی و جذابیت است. یک درام عاشقانه که آرام آرام زیر پوست تان تزریق می شود و شما را قلقلک می دهد.

حضور همفری بوگارت بداخلاق در کنار ویلیام هولدن سرزنده و شوخ هم به فیلم جلوه ای ویژه بخشیده است. نامزدی شش جایزه اسکار و کسب اسکار از جمله موفقیت های این فیلم است. «سابرینا» را باید جزو آثار ماندگار وایلدر به حساب بیاوریم.


بلندهای بادگیر

اقتباسی از رمان امیلی برونته، نویسنده شهیر انگلیسی که در سال 1939 مقابل دوربین ویلیام وایلر – که بعدها با «بن هور» به اوج شهرت و افتخار رسید – رفت. بسیاری عقیده دارند همزمانی پخش این فیلم با «بر باد رفته» آن را به ناکام بزرگ اسکار تبدیل کرد.

این عشق تراژیک دوره ویکتوریایی با فیلمبرداری سیاه و سفید و اسکاری گرگ تولند روی پرده کاری دیدنی است. لارنس اولویه ادعا کرد در این فیلم از ویلیام وایلر یاد گرفت چگونه بازی کند.

فیلم لحظات به یادماندنی زیادی دارد. «بلندی های بادگیر» در 1954، 1970 و 1998 هم بازسازی شده است اما هیچ کدام گیرایی نسخه کلاسیک وایلر را ندارند.

تعطیلات در رم

اثری دیگر از ویلیام وایلر ساخته شده به سال 1953. فیلم پر از لحظات ناب رمانتیک است و بازی فوق العاده گریگوری پک و رادی آلبرت به آن جلوه ای ویژه بخشیده است. شاید بتوان گفت این فیلم بهترین ملودرام فانتزی تاریخ سینماست و ویلیام وایلر چیره دستانه این فانتزی کلاسیک را به تصویر می کشد.

یکی از شاخصه های اصلی ملودرام وایلر بی مرز بودن آن است که هر سن و ملیتی را با خود همراه می کند و به شب های رم پیوند می زند. 10 نامزدی اسکار و سه جایزه بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه و بهترین طراحی لباس، عیار این ملودرام را کاملا مشخص می کند.


رومئو و ژولیت

بسیاری این فیلم را بهترین اقتباس از تراژدی عاشقانه ویلیام شکسپیر می دانند. فرانکو زفیرلی در این فیلم که در سال 1968 جلوی دوربین رفت به خوبی لایه های زیرین شاهکار شکسپیر را کاویده و آن را به تصویر می کشد.

اوج نبوغ زفیرلی در هدایت بازیگرانش است: الیویا هوسی 17 ساله و لئونارد ویتینگ 15 ساله تحت رهبری او بهترین بازی های خود را در نقش اسطوره های عشق و معصومیت به نمایش می گذارند.

داستان کلاسیک شکسپیر با فیلمبرداری درخشان دی سانتیس و موسیقی درخشان و سوزناک نینو رونا در این فیلم جلوه ای دیگر یافته است. فیلم نامزد چهار جایزه اسکار و برنده دو جایزه برای فیلمبرداری و بهترین طراحی لباس شد.


داستان عشق

به خاطر اقتباس های متعددی که بعدها از این فیلم شد، امروز داستان آن نخ نما به نظر می رسد اما در زمان خود غوغایی به پا کرد. این اثر جزو آن دسته آثاری است که از کتابش بهتر شد.

موسیقی فوق العاده فرانسیس لای بعدها از خود فیلم هم مشهورتر شد، که تنها اسکار فیلم به او تعلق گرفت. «داستان عشق» که سال 1970 توسط آرتور هیلر کارگردانی شد، از آن دسته ملودرام های تراژیک است که تمام سعی اش جاری ساختن اشک بیننده است و البته که در این کار موفق است.

کارگردانی هوشمندانه و دقیق آرتور هیلر، داستان اریک سیگل را روح تازه ای بخشید و توجه او به جزییات و هدایت خوب بازیگران، اثر قابل قبولی را مقابل دیدگان مخاطب قرار داد. «داستان عشق» با هنرنمایی رایان اونیل و الی مک گراو نامزد هفت جایزه اسکار شد.


دختر خداحافظی

«دختر خداحافظی» یک کمدی رمانتیک گرم و کم نظیر با فیلمنامه فوق العاده نیل سایمون است که به نوعی اوج گفتگونویسی و کشمکش شخصیت ها در آن اتفاق می افتد.

فیلم یک ملودرام موقعیت است و داستان انسان هایی که شرایط اجباری موجب بازگشت آنها به زندگی می شود. بازی مارشا میسون و ریچارد دریفوس بی نظیر است.

فیلمنامه و بازی ها آنقدر قوی است که کارگردانی کم نقص هربرت راس کمتر به چشم می آید. این فیلم در سال 1977 نامزد پنج جایزه اسکار شد که دریفوس جایزه بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد.

منبع: آلامتو