دلایل طلاق از طرف مردان چیست؟
طلاق چیست؟
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن زوجین از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می رود.
طبق ماده ۱۱۳۹ قانون مدنی، طلاق مخصوص عقد دائم بوده و زن در عقد موقت با پایان مدت یا بذل آن از سوی شوهر از زوجیت خارج می شود.
طلاق جزو ایقاعات است، یعنی یک طرفه است و تنها از سوی مرد انجام می شود، چرا که مرد طبق قانون حق طلاق دارد و می تواند همسر خود را هر زمان که بخواهد طلاق دهد.
برای دریافت راهنمایی و مشاوره رایگان در خصوص کلیه دعاوی طلاق با وکلای طلاق موسسه حقوقی دادآرمان تماس بگیر. (02122904873-02122904874-09128400921-09336267676-09336267878)
انواع طلاق براساس رجوع در طلاق
رجوع در طلاق به معنی بازگشت مرد به همسر خود پس از طلاق و ادامه زندگی مشترک در ایام عده طلاق است و با این رجوع ازدواج قبلی با تمام آثاری که داشته، ادامه پیدا می کند و نیازی به جاری شدن نکاح مجدد نمی باشد.
براساس حق رجوع، طلاق به دو دسته تقسیم می شود که عبارتند از:
* طلاق بائن (طلاق بدون رجوع)
* طلاق رجعی
طلاق بائن چیست؟
طلاق بائن به طلاقی گفته می شود که پس از طلاق، رابطه زوجیت به طور کامل بین زن و شوهر از بین می رود و مرد در ایام عده طلاق بائن نمی تواند به همسر سابق خود رجوع کند.
در واقع در طلاق بائن، زن در زمان عده به مرد محرم نیست و احکام زوجیت مانند الزام به اطاعت از شوهر، ارث بردن زوجین از یکدیگر، حرمت خروج از منزل بدون اجازه مرد و الزام به پرداخت نفقه زن توسط مرد نیز بر او جاری نمی شود.
انواع طلاق بائن عبارتند از:
۱- طلاق زن باکره
۲- طلاق دختره صغیره
۳- طلاق خلع
۴- طلاق مبارات
۵- طلاق زن یائسه
۶- طلاق سوم یا سه طلاقه
طلاق رِجعی چیست؟
طلاق رِجعی، طلاقی است که مرد می تواند تا زمانی که عده طلاق پایان نیافته، بدون نوشتن عقد نکاح جدید به همسر خود رجوع نماید. بازگشت مرد به سوی همسر خود در طلاقی رجعی ممکن است با ادای لفظ یا انجام فعلی انجام شود.
در واقع اگر طلاق رِجعی باشد، نکاح و رابطه زوجیت بین زن و شوهر به صورت قطعی باطل نمی شود و در صورت رجوع مرد در ایام عده طلاق رجعی ازدواج قبلی با تمام آثاری که داشته ادامه پیدا می کند و به زن در طلاق رجعی، مطلقه رجعیه گفته می شود.
انواع طلاق براساس درخواست کننده طلاق
در صورتی که زن و مرد بخواهند طلاق بگیرند باید ابتدا برای ثبت دادخواست طلاق اقدام کنند تا درخواست زن یا مرد برای طلاق در دادگاه بررسی شود و سپس دادگاه در این خصوص رأی مقتضی صادر نماید.
براساس اینکه چه کسی تقاضای طلاق دارد و دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده تقدیم می کند، طلاق به دو دسته کلی تقسیم می شود:
۱- طلاق توافقی: در طلاق توافقی زن و شوهر هر دو برای طلاق توافق دارند و می خواهند با طلاق به زندگی مشترک خود پایان دهند.
۲- طلاق یک طرفه: در طلاق یک طرفه فقط یکی از زوجین تصمیم به طلاق دارد و می خواهد از همسر خود جدا شود، از این رو طلاق یک طرفه به دو دسته تقسیم می شود:
* طلاق از طرف زن
* طلاق از طرف مرد
طلاق توافقی
در طلاق توافقی برخلاف طلاق یک طرفه، زن و شوهر هر دو برای طلاق با هم توافق دارند و برای پایان دادن به زندگی مشترک خود تصمیم به طلاق می گیرند، از این رو دادخواست طلاق توافقی را به دادگاه تقدیم می کنند. در طلاق توافقی زن و مرد بدون دخالت دادگاه در خصوص مسائل مالی و غیرمالی طلاق مانند مهریه، نفقه، اجرت المثل ایام زوجیت، تنصیف اموال، استرداد جهیزیه، حضانت فرزند پس از طلاق توافقی و حق ملاقات با فرزند توافق می کنند و توافقات خود را به صورت مکتوب که به امضای زوجین رسیده باشد، به دادگاه ارائه می دهند.
در خصوص توافقات زوجین در طلاق توافقی باید به این نکته اشاره کرد که زن و مرد می توانند توافقات خود را هر زمان که بخواهند در مراحل دادرسی و یا هنگام ثبت دادخواست طلاق و حتی پس از ثبت طلاق تغییر دهند و براساس توافقات جدید عمل نمایند.
طلاق از طرف زن
همان طور که گفته شد، طبق قانون طلاق در ایران مرد حق طلاق دارد، اما زن حق طلاق ندارد و طرح دادخواست طلاق از طرف زن پیچیده و دشوار است، چرا که زن حق طلاق ندارد و برای اینکه بتواند از شوهر خود طلاق بگیرد، باید دلایل محکمه پسندی به دادگاه ارائه دهد و زن باید دلایل خود را که موجب شده بخواهد از شوهر خود طلاق بگیرد را در دادگاه ثابت کند و پس از اثبات دلایل زن برای طلاق، حکم طلاق صادر می شود.
از دلایلی که برای زن حق طلاق ایجاد می کند، طلاق از طرف زن به دلیل عسر و حرج و نیز هر یک از شروط دوازده گانه عقدنامه است.
البته همان طور که گفته شد در طلاق زن با شروط دوازده گانه عقدنامه و عسر و حرج زن باید دلایل خود را در دادگاه ثابت کند.
همچنین زن می تواند با داشتن وکالت در طلاق برای ثبت دادخواست طلاق اقدام نماید. البته در صورتی که زن با استفاده از حق طلاق اقدام به طلاق نماید، طلاق از طرف زن نیست و طلاق توافقی خواهد بود.
طلاق از طرف مرد
طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مرد حق طلاق دارد و می تواند بدون داشتن هیچ دلیل موجهی زن خود را طلاق دهد. مهمترین شرط طلاق از طرف مرد، پرداخت حقوق مالی زوجه است، یعنی در صورتی که مرد دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده تقدیم کند، دادگاه در خصوص حقوق مالی زوجه که مهریه، نفقه، اجرت المثل ایام زوجیت، تنصیف اموال زوج و استرداد جهیزیه است، تعیین تکلیف می کند، همچنین دادگاه در مورد مسائل غیرمالی طلاق نیز مانند حضانت فرزند پس از طلاق در صورت داشتن فرزند مشترک و همچنین حق ملاقات با فرزند پس از طلاق تصمیم گیری می کند، سپس رأی طلاق (گواهی عدم امکان سازش) را صادر می کند.
همان طور که گفته شد مرد می تواند زن خود را بدون دلیل موجه طلاق دهد، اما دلایل طلاق مردان در طلاق از طرف مرد بسیار حائز اهمیت است، چرا که اگر طلاق زن با دلیل موجه مانند نشوز باشد، در برخی حقوق زوجه تغییراتی ایجاد می شود، مثلا تنصیف اموال زوج در طلاق به زن تعلق نمی گیرد.
مهمترین دلایل طلاق از طرف مردان
مرد می تواند با دلایل مختلفی زن خود را طلاق دهد ؛ برخی دلایل طلاق مردان عبارتند از :
۱- عدم تمکین زوجه (نشوز)
۲- سوء رفتار زوجه به حدی که ادامه ی زندگی مشترک برای شوهر قابل تحمل نباشد .
۳- ابتلا به بیماری صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی امکان پذیر نباشد .
۴- جنون زوجه در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد .
۵- محکومیت زوجه به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر
۶- محکومیت قطعی زوجه در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی مرد باشد .
۷- نازا بودن زوجه
دلایل طلاق مردان می تواند یکی از موارد فوق باشد یا هر دلیل دیگری که در دادگاه خانواده موجه و محکمه پسند باشد و توسط قاضی پذیرفته شود .
دادخواست طلاق از طرف مرد به دلیل عدم تمکین زن
عدم تمکین زوجه یکی از دلایل طلاق مردان است . طبق قانون به محض عقد نکاح ، زن ملزم به تمکین از شوهر خود می باشد و چنانچه از این وظیفه ی خود امتناع کند ، قانون برای مرد حقوقی قائل شده است .
تمکین زوجه ، یعنی انجام وظایفی که پس از ازدواج ، زن در مقابل شوهر خود دارد ، که به دو دسته ی تمکین خاص و تمکین عام تقسیم می شود . تمکین خاص ، همان رابطه ی جنسی و زناشویی است و تمکین عام نیز طبق قانون ، مانند حق سکونت زوجه در منزلی که زوج فراهم کرده و پذیرفتن ریاست زوج در خانواده و غیره می باشد .
چنانچه زن از شوهر خود تمکین (خاص و عام) نکند ، مرد ابتدا می تواند به دادگاه خانواده مراجعه کند و با اثبات عدم تمکین زوجه ، حکم الزام به تمکین وی را بگیرد و اگر این حکم از سوی زن اجرا نشد و زن از تمکین خودداری کرد ، مرد می تواند از دادگاه خانواده درخواست ازدواج مجدد نماید یا درخواست طلاق به دلیل عدم تمکین زوجه را مطرح نماید . با توجه به آنچه گفته شد ، چون عدم تمکین زن باعث عسر و حرج مرد می شود ، می تواند یکی از مهمترین دلایل طلاق مردان باشد .
در واقع ترک زندگی خانوادگی از سوی زن ، عدم تمکین وی محسوب می شود و از دلایل طلاق مردان می باشد.
آیا عدم تمکین زن در دوران عقد از دلایل طلاق مردان است؟
عدم تمکین زوجه در دوران عقد از دلایل طلاق از طرف مرد محسوب نمی شود ؛ زیرا طبق قانون در دوران عقد ، چنانچه زن باکره باشد و تمکین خاص و عام از شوهر خود نکرده باشد ، می تواند از حق حبس مهریه استفاده کند و تمکین از شوهر را موکول به پرداخت تمام مهریه ی خود از سوی شوهر نماید . در صورتی که زن از حق حبس خود استفاده می کند ، می تواند از شوهرش تمکین نکند و این عدم تمکین به دلیل استفاده از حق حبس ، نشوز زن محسوب نمی شود و نمی تواند از دلایل طلاق مردان باشد ، یعنی مرد نمی تواند به دلیل عدم تمکین ، زن خود را طلاق دهد ، هر چند که مرد حق طلاق دارد و می تواند زن خود را حتی بدون دلیل هم طلاق دهد و برای طرح دادخواست طلاق نیازی به دلیل موجه ندارد . اما نکته این است که در صورتی که مرد برای طلاق زن خود دلیل موجهی داشته باشد به جز مهریه ، سایر حقوق مالی به زوجه تعلق نخواهد گرفت.
در صورتی که زن از حق حبس خود استفاده می کند ، به وی نفقه نیز تعلق می گیرد و مرد ملزم به پرداخت نفقه ی او می باشد و عدم پرداخت نفقه ، می تواند برای زن حق طلاق ایجاد کند و همچنین زن نفقه ی معوقه خود را نیز مطالبه کند .
هر چند که زن در دوران عقد از حق حبس مهریه استفاده می کند و به همین دلیل از شوهر خود تمکین نمی کند، اما ناشزه محسوب نمی شود و عدم تمکین از دلایل طلاق مردان محسوب نمی شود ، اما زوج می تواند به دلیل عسر و حرج به دلیل عدم تمکین زوجه از دادگاه خانواده درخواست ازدواج مجدد بنماید و دادگاه نیز رأی به ازدواج مجدد وی صادر خواهد کرد .
طلاق از طرف مرد به دلیل خیانت و رابطه نامشروع زن
یکی دیگر از دلایل طلاق از طرف مرد می تواند خیانت و رابطه نامشروع زن باشد. چنانچه شوهر پی ببرد که زن او با فرد دیگری رابطه نامشروع برقرار کرده است ، در صورت اثبات این موضوع در دادگاه می تواند ، دادخواست طلاق از سوی زوج را مطرح کند و قاضی مدارک و ادله زوج ، مبنی بر رابطه نامشروع زوجه را بررسی کرده و در صورت قبول مدارک از سوی قاضی و اثبات رابطه نامشروع زوجه ، دادگاه حکم طلاق را به نفع زوج صادر می کند ، که البته اجرای آن مشروط به پرداخت حقوق مالی زوجه است که در صورت اثبات رابطه نامشروع زوجه ، اجرت المثل ایام زوجیت ، نفقه و تنصیف اموال به وی تعلق نخواهد گرفت و زن تنها مستحق دریافت مهریه است ، که دادگاه برای زمان و نحوه ی پرداخت آن تعیین تکلیف می نماید و سپس حکم طلاق (گواهی عدم امکان سازش) به نفع زوج صادر می شود.
* نکته : چنانچه شوهر نتواند رابطه نامشروع زن را در دادگاه ثابت کند و در واقع به زن خود تهمت رابطه نامشروع زده باشد ، به حبس از یک ماه تا یک سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
طلاق از طرف مرد به دلیل تدلیس و فریب در ازدواج
سوال : آیا تدلیس و فریب در ازدواج از سوی زوجه، می تواند از دلایل طلاق مردان باشد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بدانیم، تدلیس در ازدواج چیست؟
تدلیس در لغت به معنی عیب پوشی، فریب کاری و پنهان کردن عیب است. در واقع تدلیس و فریب در ازدواج زمانی رخ می دهد که هر یک از طرفین عقد نکاح با انجام کارهای متقلبانه عیب خود را بپوشاند و آن را با فریب کاری پنهان نماید یا اینکه خود را با صفت خاصی معرفی کرده باشد، در حالی که دارای آن صفت نباشد.
اما تدلیس و فریب در ازدواج از دلایل طلاق مردان نیست، بلکه تدلیس در ازدواج ، موجب فسخ نکاح می شود. طبق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی، چنانچه در یکی از طرفین عقد، صفت خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف دارای وصف مقصود نبوده است، برای طرف مقابل حق فسخ نکاح خواهد بود.
چنانچه مرد بتواند در دادگاه خانواده تدلیس زن در ازدواج را اثبات کند، به جای طرح دادخواست طلاق از سوی زوج، عقد نکاح فسخ خواهد شد که بسیار از طلاق آسانتر است و تشریفات طلاق را نیز ندارد و به زن در فسخ نکاح، مهریه و حقوق مالی دیگر تعلق نخواهد گرفت.
همچنین طبق ماده ی ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی، «چنانچه هر یک از زن و شوهر قبل از عقد نکاح، طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، توانایی مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود ، مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.»
پس با توجه به آنچه گفته شد، تدلیس و فریب در ازدواج از دلایل فسخ نکاح است و از دلایل طلاق مردان محسوب نمی شود.
طلاق از طرف مرد به دلیل باکره نبودن زن
باکره نبودن زوجه یکی از مصادیق فریب در ازدواج است و موجب فسخ نکاح می شود و از دلایل طلاق از طرف مرد محسوب نیم شود ، یعنی مرد نمی تواند به دلیل باکره نبودن زوجه، پس از ازدواج، درخواست طلاق نماید، بلکه باید درخواست فسخ نکاح بنماید و بدون اینکه حقوق مالی که به آن اشاره شد، به زن تعلق بگیرد، نکاح فسخ خواهد شد.
هرگاه عقد نکاح به شرط بکارت دختر باشد، یعنی به شرطی مرد حاضر به ازدواج با زن بوده که او باکره باشد، در این صورت باکره نبودن زوجه موجب فسخ نکاح می شود و اگر زوجه از این موضوع با خبر باشد، مصداق تدلیس و فریب در ازدواج است، زیرا با وجود اینکه عقد نکاح به شرط باکره بودن زن واقع شده، زن باکره نبودن خود را پنهان کرده است و در واقع قصد فریب مرد داشته است . نکته دیگر این است که، حتی اگر زن از باکره نبودن خود بی خبر باشد و قصد فریب مرد و پنهان کردن آن را نداشته است، باز هم پس از اطلاع مرد از این موضوع ، باکره نبودن زن از دلایل طلاق مردان محسوب نمی شود و باز هم موجب فسخ نکاح می شود.
طلاق از طرف مرد به دلیل نازایی زن
طبق قانون، ناباروری یعنی یک زوج پس از گذشت یک سال از زندگی مشترک، بدون پیشگیری از بارداری و با وجود داشتن رابطه جنسی منظم، باردار نشوند و ناباروری می تواند به دلیل مشکلات زوج یا زوجه باشد.
نازایی زن می تواند یکی از دلایل طلاق مردان باشد و مرد به دلیل نازایی زن، می تواند دادخواست طلاق از سوی مرد را مطرح نماید. هرگاه مرد بخواهد به دلیل نازایی زن خود را طلاق دهد باید ابتدا تمام حقوق مالی زن را اعم از مهریه، نفقه، اجرت المثل ایام زوجیت و غیره را پرداخت نماید و نازایی وی دلیل بر این نمی شود که حقوق مالی زن ضایع گردد و او مستحق دریافت حقوق مالی خود نباشد و مرد باید مهریه زن را در صورت داشتن توانایی مالی یکجا پرداخت نماید و یا در صورت اعسار از پرداخت مهریه به تشخیص دادگاه، مهریه زن را به صورت قسطی پرداخت کند.
طلاق از طرف مرد و پنهان کردن ازدواج قبلی زن
پنهان کردن ازدواج قبلی زن، در هنگام عقد نکاح، از دلایل طلاق از طرف مرد محسوب نخواهد شد و موجب فسخ نکاح می شود؛ در حقیقت پنهان کردن ازدواج قبلی زن، یکی دیگر از مصادیق تدلیس و فریب در ازدواج است.
چنانچه زن قبلاً ازدواج کرده باشد و با گرفتن شناسنامه ی المثنی که ازدواج قبلی وی در آن درج نشده باشد، در زمان عقد نکاح این موضوع را از شوهرش پنهان کند و با پنهان کاری قصد فریب وی را داشته باشد، مرد پس از آگاهی از این موضوع، می تواند درخواست فسخ نکاح را بنماید.
طلاق از طرف مرد به دلیل عیب زن
طبق قانون، وجود برخی عیوب زن در عقد نکاح، می تواند موجب فسخ نکاح گردد و آن عیوب از دلایل طلاق از طرف مرد محسوب نمی شود بلکه نکاح، فسخ خواهد شد و در این صورت مهریه، اجرت المثل ایام زوجیت، تنصیف اموال و نفقه به زوجه تعلق نخواهد گرفت و فقط زن می تواند جهیزیه خود را مسترد نماید؛ چون جهیزیه جزء اموال زوجه می باشد و می تواند هر زمان که خواست آن را مسترد نماید و زوج نمی تواند مانع وی گردد. طبق ماده ۱۱۲۳ قانون مدنی، عیوب زن که موجب فسخ نکاح می شود عبارتند از:
۱- قرن (استخوانی در فرج که مانع از جماع می شود)
۲- بیماری خوره
۳- برص (بیماری پوستی)
۴- افضاء (یکی شدن مجرای بول و حیض)
۵- زمین گیری زوجه (عدم توانایی در جا به جایی)
۶- نابینایی هر دو چشم
همچنین طبق ماده ۱۱۲۱ قانون مدنی، جنون نیز یکی از دلایل فسخ نکاح می باشد.
چنانچه هر یک از عیوب مذکور در زمان عقد نکاح در زن وجود داشته باشد و مرد از وجود آن عیب آگاه نباشد، می تواند در صورت اطلاع از عیب، درخواست فسخ نکاح را نماید و این معایب از دلایل طلاق مردان نخواهد بود.
کلام آخر
وکیل طلاق یک وکیل پایه یک دادگستری است که در زمینه دعاوی مربوط به طلاق فعالیت و قبول وکالت می نماید و به همه ی قوانین طلاق خصوصا قوانین جدید و همچنین روند رسیدگی دادگاه خانواده به دعاوی طلاق آشنایی کامل دارد، بنابراین وکیل طلاق، بهترین کسی است که می تواند هر یک از زوجین را برای طلاق و مطالبه ی حقوق آنها در طلاق و پس از آن راهنمایی کند.