جزوه روانشناسی شناختی
دانلود رایگان جزوه روانشناسی شناختی psychology دانشی می باشد که به بررسی موضوعات ذهنی مانند احساس و خلاقیت ذهنی افراد می پردازد
آیا ممکن است که استراتژی دانلود جزوه روانشناسی شناختی و ساختار رابطه مثبتی با هم داشته باشند اما پیکان علّی مخالف آن چیزی باشد که ما فرض کردیم؟ شاید ساختار تعیین کننده استراتژی باشد! یک نویسنده حداقل امکان منطقی را تصدیق میکند،دانلود رایگان دانلود جزوه روانشناسی شناختی "مانند زمانی که یک ساختار چندبخشی نصب میشود، زیرا دیگران آن را انجام میدهند و سپس یک استراتژی اکتساب برای قابل دوام ساختن ساختار ایجاد میشود."
اندکی تفکر مطمئناً نشان می دهد که ساختار میتواند بر استراتژی تأثیر بگذارد. ساختار میتواند انگیزه یا مانع فعالیت استراتژیک باشد و همچنین به سادگی انتخاب های استراتژیک را محدود کند. به عنوان مثال، تصمیمات استراتژیک اتخاذ شده در یک ساختار متمرکز معمولاً تنوع ایدههای کمتری دارند و در طول زمان نسبت به یک سازمان غیرمتمرکز، که در آن ورودیها احتمالاً متنوع هستند و افرادی که آن ورودی را ارائه میکنند، تغییر میکنند، بیشتر است. در مورد وضعیت جدول 5-3 مجموعهای از گزارهها را در رابطه با تأثیری که سه بعد ساختاری پیچیدگی، رسمیسازی و تمرکز ممکن است بر فرآیند تصمیمگیری استراتژیک داشته باشد، ارائه میکند.
آیا گزاره های جدول 5-3 باید معتبر باشند؟ پاسخ دادن به آن سخت است با این حال، این تصور که ساختار استراتژی را تعیین میکند، دارای پشتوانه اولیه است. مطالعه ای بر روی 110 شرکت تولیدی بزرگ نشان داد که استراتژی از ساختار پیروی میکند. مطالعه دیگری روی 54 شرکت که در میان نیمی از 500 شرکت فورچون فهرست شده اند، نشان می دهد که ساختار به جای برعکس، بر استراتژی تأثیر می گذارد و آن را محدود میکند. میتوان گفت که استراتژی به عنوان یک تعیین کننده ساختاری از اهمیت محدودی برخوردار است.
رابطه صنعت و ساختار
نقش صنعت به عنوان یک عامل تعیین کننده ساختار، ارتباط نزدیکی با موضوع تأثیر استراتژی بر ساختار دارد. ویژگیهای متمایز صنایعی وجود دارد که بر استراتژیهایی که آنها انتخاب میکنند تأثیر میگذارد. بنابراین، همانطور که در شکل 5-5 نشان داده شده است، استراتژی ممکن است صرفاً یک گام میانی بین ویژگیهای منحصربهفرد صنعتی باشد که سازمان در آن فعالیت میکند و ساختاری که برای آن اجرا میکند. دستیابی به همسویی
دانلود جزوه روانشناسی شناختی
شکل 5-5 رابطه صنعت و ساختار
صنایع از نظر امکانات رشد، محدودیت های نظارتی، موانع ورود و دانلود جزوه روانشناسی شناختی تحرک، و عوامل متعدد دیگر متفاوت هستند. بهسادگی شناخت صنعتی که یک سازمان در آن فعالیت میکند، به فرد امکان میدهد درباره چرخههای عمر محصول، سرمایهگذاریهای سرمایه مورد نیاز، چشماندازهای بلندمدت، انواع فناوریهای تولید، الزامات نظارتی و غیره اطلاعاتی داشته باشد.» رقابت کمی دارد و میتواند ساختارهای کنترل شده تری داشته باشد.به طور مشابه، اگر شرکتی در صنعت خودروسازی فعالیت میکند و به دنبال تولید خودروهای رقابتی برای فروش در محدوده 10000 تا 15000 دلار است، باید از نظر اندازه بسیار بزرگ باشد و از عملیات استاندارد شده استفاده کند. برخی از صنایع، گزینههای استراتژیک نسبتاً کمی هستند. به عنوان نمونه، صنعت عمده لوازم خانگی به سرعت در حال تبدیل شدن به استان انحصاری شرکتهایی است که فقط بر اساس حجم بالا و کم هزینه رقابت میکنند. از سوی دیگر، صنعت تنباکو از طیف گستردهتری از گزینههای استراتژیک پشتیبانی میکند - رقابت بر اساس تولید، بازاریابی، یا محصول-نوآوری.
برای نشان دادن اینکه صنعت چگونه میتواند بر ساختار تأثیر بگذارد، اجازه دهید دو متغیر را در نظر بگیریم که بر اساس دستهبندی صنعت متفاوت هستند: سرمایه مورد نیاز برای ورود و نرخ نوآوری محصول. شکل 5-6 چهار دسته صنعت را با مثال هایی برای هر کدام نشان می دهد. صنایع نوع A در هر دو متغیر امتیاز بالایی دارند، در حالی که صنایع نوع C از نظر سرمایه مورد نیاز بالا و نوآوری محصول پایینی دارند. سرمایه مورد نیاز بالا منجر به ایجاد سازمانهای بزرگ و تعداد محدودی از رقبا میشود. شرکتها در صنایع نوع A و C بسیار ساختارمند و استاندارد خواهند بود و نوع Cها هستند تا واکنش سریع به نوآوریهای معرفی شده توسط رقبا را تسهیل کنند. صنایع نوع B و D به دلیل نیاز به سرمایه کم، تمایل دارند از تعداد زیادی شرکت کوچک تشکیل شوند. با این حال، نوع D به احتمال زیاد تقسیم کار و رسمیت بیشتری نسبت به نوع B دارد، زیرا نوآوری پایین محصول امکان استانداردسازی بیشتر را فراهم میکند. همانطور که سرمایه مورد نیاز بر اندازه سازمان و تعداد رقبا تأثیر می گذارد، باید انتظار داشته باشیم که نرخ بالای نوآوری محصول منجر به رسمی شدن کمتر و تمرکززدایی بیشتر در تصمیم گیری شود.
شکل 5-6 دو تحلیل متغیر صنایع
تحلیل قبلی استدلال میکند که دستههای صنعت بر ساختار تأثیر میگذارند. اگرچه مطمئناً تفاوتهای درون صنعت وجود دارد - Revlon و Mary Kay هر دو در محصولات مراقبت شخصی هستند اما از کانالهای بازاریابی بسیار متفاوتی استفاده میکنند - درجه بالایی از شباهتها در دستههای صنعت وجود دارد. این شباهتها منجر به استراتژیهایی میشود که تمایل دارند تا حد زیادی عناصر مشترک داشته باشند - که منجر به ویژگیهای ساختاری بسیار مشابه میشود.
خلاصه
موضع اولیه در مورد "آنچه ساختار را تعیین میکند" اهداف و استراتژی های سازمان بود. ساختار صرفاً وسیله ای منطقی برای تسهیل دستیابی به اهداف تلقی می شد. اخیراً، استراتژی تنها به عنوان یکی از تعدادی از متغیرهایی که برای تاج "تعیین کننده اصلی ساختار" رقابت میکنند، ارائه شده است.
استراتژی دانلود جزوه روانشناسی شناختی به این صورت تعریف شد که هم شامل اهداف بلندمدت یک سازمان به علاوه یک دوره عملی است که ابزاری را برای دستیابی به آنها فراهم میکند. از نظر برخی، آن را از قبل برنامه ریزی شده می دانند. دیگران آن را به عنوان الگویی در جریانی از تصمیمات مهم در طول زمان در حال تکامل می دانند.
چندلر نزدیک به صد شرکت بزرگ تجاری آمریکا را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که "ساختار از استراتژی پیروی میکند." در حالی که پشتیبانی قابل توجهی برای این پایان نامه وجود دارد، محدودیت های موجود در تحقیق او هرگونه تعمیم گسترده یافته های او را محدود میکند.
مایلز و اسنو یک نوع شناسی ساختار استراتژی چهار طبقه ای ارائه کردند که امکان پیش بینی های ساختاری خاص را فراهم می کرد. تجزیه و تحلیل شرکت های بزرگ در صنعت دخانیات، قابلیت پیش بینی این نوع شناسی را تایید کرد.
پورتر پیشنهاد کرد که سازمانها میتوانند یکی از چهار استراتژی را دنبال کنند: رهبری هزینه، تمایز، تمرکز، و گیر کردن در وسط. پیش بینی های ساختاری خاصی را میتوان برای دو استراتژی اول انجام داد.
میلر یک چارچوب استراتژی متشکل از چهار بعد - نوآوری، تمایز بازاریابی، وسعت و کنترل هزینه - معرفی کرد که کار چندلر، مایلز و اسنو و پورتر را یکپارچه میکند.
حملات به استراتژی ضروری عموماً بر سه نکته متمرکز شده است: (1) اختیارات مدیریتی در مورد تغییرات در استراتژی ممکن است به طور قابل توجهی کمتر از آنچه پیشنهاد شده باشد. (2) جایی که رقابت کم است، تاخیر ممکن است باعث شود که تعامل بین استراتژی و ساختار تقریباً نامرتبط به نظر برسد. و (3) ساختار ممکن است استراتژی را تعیین کند تا برعکس.
صنعتی که سازمانها در آن فعالیت میکنند به عنوان یک عامل مهم مؤثر بر استراتژی و در نتیجه ساختار معرفی شد. صنایع از نظر امکانات رشد، محدودیت های نظارتی، موانع ورود و غیره متفاوت هستند. اکثر شرکت ها در یک صنعت معین این ویژگی ها را دارند. نتیجه این است که شرکتهای درون گروههای صنعتی تمایل دارند ساختارهای سازمانی مشابهی داشته باشند.
دانلود رایگان جزوه روانشناسی شناختی pdf
برای بررسی و بحث
1. «امر ضروری» چیست؟
2. "ضرورت استراتژی مبتنی بر مفروضات اقتصادی کلاسیک است." برای حمایت از این جمله استدلالی بسازید.
3. تضاد برنامه ریزی و حالت های تکاملی. کدامیک بر ادبیات تئوری مدیریت تسلط دارد؟
4. تز چندلر چیست؟ او چه مدرکی برای حمایت از این تز ارائه میکند؟
5. چه انتقاداتی میتوانید به تحقیقات چندلر وارد کنید؟
6. آیا پایان نامه چندلر برای مدیریت مشاغل کوچک کاربرد دارد؟
7. اگر ساختارها در طول زمان نسبتاً پایدار باشند، آیا این بدان معناست که استراتژی ها تغییر نمیکنند؟
8. با استفاده از نوع شناسی مایلز و اسنو، ساختاری را که با هر نوع استراتژی همسو میشود، توصیف کنید.
9. با استفاده از چارچوب یکپارچه میلر، تا جایی که میتوانید سعی کنید چندلر، مایلز و اسنو، و تئوری های ساختار استراتژی پورتر را با هم تطبیق دهید.
10. تحت چه شرایطی ممکن است انتظار داشته باشید که استراتژی تأثیر قابل توجهی بر ساختار داشته باشد؟
11. "استراتژی از ساختار دانلود جزوه روانشناسی شناختی پیروی میکند تا برعکس." یک استدلال برای حمایت از این جمله بسازید سپس یک استدلال برای رد این گزاره بسازید.
12. پایان نامه ساختار-پیروی-استراتژی را به چارچوب سیستمها مرتبط کنید.
13. به نظر شما آیا رابطه ای بین مرحله چرخه حیات سازمان و استراتژی های سازمانی وجود دارد؟ توضیح.
14. استراتژی و دسته های صنعت چگونه به هم مرتبط هستند؟
15. با استفاده از شکل 5-6 به عنوان راهنما، نمونه هایی از شرکت هایی را انتخاب کنید که معتقدید در هر یک از چهار جعبه مناسب هستند. آیا ساختار این شرکت ها با پیش بینی های انجام شده برای هر جعبه همخوانی دارد؟
فصل 6
اندازه سازمان
پس از خواندن این فصل، باید بتوانید:
1 اندازه سازمان را تعریف کنید.
2 مزایا و معایب سایز بزرگ را فهرست کنید.
3 نتایج حاصل از تحقیقات گروه استون را خلاصه کنید.
4 تأثیر اندازه را بر پیچیدگی، رسمیسازی و تمرکز توضیح دهید.
5 تأثیر اندازه بر مؤلفه اداری را توضیح دهید.
6 فهرست کنید که موضوعات تئوری سازمانی برای مدیران کسب و کارهای کوچک اهمیت بیشتری دارد.
مقدمه
ایستمن کداک بیش از 13 میلیارد دلار در سال فروش دارد و 125000 کارمند دارد. بدیهی است که این کارمندان نمیتوانند به طور منظم در یک ساختمان یا در چندین بخش تحت نظارت چند مدیر قرار گیرند. تصور اینکه این 125000 نفر به شکل دیگری سازماندهی شده باشند، سخت است. از سوی دیگر، یک شرکت محلی پردازش عکس یک ساعته که شش نفر را استخدام میکند و کمتر از 200000 دلار در سال فروش دارد، احتمالاً نیازی به تصمیم گیری غیرمتمرکز یا مستندات مکتوب گسترده که سیاست ها و مقررات شرکت را تعریف میکند، ندارد. مقایسه این دو شرکت مرتبط با عکاسی نشان می دهد که اندازه یک سازمان بر ساختار آن تأثیر می گذارد.
این نتیجهگیری که اندازه بر ساختار تأثیر میگذارد نیز میتواند از طریق یک فرآیند استدلال پیچیدهتر به دست آید. همانطور که یک سازمان کارکنان بیشتری را استخدام میکند، سعی میکند از مزایای اقتصادی دانلود جزوه روانشناسی شناختی حاصل از تخصص بهره مند شود. نتیجه افزایش تمایز افقی خواهد بود. گروهبندی عملکردهای مشابه با هم کارایی درون گروهی را تسهیل میکند، اما به قیمت روابط بین گروهی، که با انجام فعالیتهای مختلف هر یک آسیب خواهند دید. بنابراین، مدیریت برای هماهنگ کردن واحدهای افقی متمایز نیاز به افزایش تمایز عمودی دارد. این گسترش در اندازه نیز احتمالاً منجر به تمایز فضایی میشود. تمام این افزایش پیچیدگی، توانایی مدیریت ارشد را برای نظارت مستقیم بر فعالیتهای درون سازمان کاهش میدهد. بنابراین، کنترل به دست آمده از طریق نظارت مستقیم، با اجرای قوانین و مقررات رسمی جایگزین خواهد شد. این افزایش رسمیسازی همچنین ممکن است با تمایز عمودی بیشتر همراه باشد زیرا مدیریت واحدهای جدیدی را برای هماهنگ کردن فعالیتهای گسترده و متنوع اعضای سازمان ایجاد میکند. در نهایت، با حذف بیشتر مدیریت ارشد از سطح عملیاتی، تصمیم گیری سریع و آموزنده برای مدیران ارشد دشوار میشود. راه حل این است که تصمیم گیری غیرمتمرکز را جایگزین متمرکز سازی کنیم. به دنبال این استدلال، شاهد تغییرات در اندازه هستیم که منجر به تغییرات ساختاری عمده میشود.
در حالی که توضیحات قبلی به اندازه کافی منطقی است، آیا واقعاً در عمل به این شکل اتفاق می افتد؟ این فصل، پس از پرداختن به موضوع تعریف اندازه، شواهد مربوط به رابطه اندازه-ساختار را مرور میکند و سعی میکند اعتبار سناریوی منطقی ما را آزمایش کند.
تعریف اندازه سازمان
توافق گسترده ای توسط محققان تئوری سازمان در مورد چگونگی تعریف اندازه یک سازمان وجود دارد. بیش از 80 درصد از مطالعات با استفاده از اندازه سازمان به عنوان یک متغیر، آن را به عنوان تعداد کل کارکنان تعریف میکنند. این با این فرض سازگار است که از آنجایی که این افراد و تعاملات آنها هستند که ساختارمند هستند، تعداد آنها باید بیشتر از هر معیار اندازه دیگری با ساختار مرتبط باشد. با این حال، فقط به این دلیل که بین محققان در مورد اندازه یک سازمان توافق زیادی وجود دارد، هیچ اطمینانی از درستی آنها نیست!
برای مثال، تعداد کل کارکنان ممکن است معیار مناسبی برای سازمانهایی باشد که فقط از کارکنان تمام وقت تشکیل شدهاند. اما اگر سازمان تعداد زیادی کارگر پاره وقت داشته باشد چه؟ چگونه باید شمارش شوند؟ یا اگر کسب و کار فصلی باشد چه؟ برای خرده فروشی ها غیرعادی نیست که کارکنان فروش خود را 50 درصد در فصل تعطیلات کریسمس افزایش دهند. این کارگران فصلی را چگونه باید ارزیابی کرد؟ شمارش تعداد کل کارکنان نیز بین انواع مختلف صنایع تمایز قائل نمیشود. یک سالن زیبایی کوچک ممکن است سه کارمند داشته باشد. در حالی که یک نفر با پنجاه کارمند بسیار بزرگ است. از سوی دیگر، یک کارخانه فولاد با دویست کارمند در صنعتی که کارخانه های متوسط آن جزوه روانشناسی شناختی چندین هزار کارگر را استخدام میکنند، کوچک است. آیا اندازه یک سازمان - و ارزیابی بعدی از کوچک یا بزرگ بودن آن - باید واجد شرایط باشد که هنجارهای صنعت را منعکس کند؟ در نهایت، اشاره شده است که استفاده از شمارش تعداد کل کارکنان به عنوان معیار اندازه سازمانی ذاتاً اندازه را با کارایی مخلوط میکند. اولی دو برابر بزرگتر یا فقط نصف کارآمدتر؟ پاسخ به این سوالات آسان نیست.
اگرچه میتوان استدلال کرد که معیارهای مختلف اندازه قابل تعویض نیستند، بیشتر شواهد نشان می دهد که شمارش تعداد کل کارکنان به اندازه بسیاری از معیارهای دیگر خوب است، دلیل آن این است که تعداد کل به شدت با سایر معیارهای اندازه مرتبط است. به عنوان مثال، یک مطالعه نشان داد که همبستگی بین تعداد کارمندان و دارایی خالص سازمان .78.4 است که تعداد کارکنان نیز در بیمارستان ها و دانشکده ها معتبر به نظر میرسد. همبستگی بین کل نیروی کار بیمارستان و میانگین بار روزانه بیمار بیش از 0.96.5 است در حالی که اندازه اعضای هیأت علمی تمام وقت و پاره وقت با ثبت نام دانشجو در بالای 0.94.6 همبستگی دارد. میتوان از این مطالعات نتیجه گرفت که تعداد کل کارکنان به نظر میرسد. ارتباط زیادی با سایر گیج های محبوب اندازه دارد. به این ترتیب، باید اندازهگیری نسبتاً دقیقی در بین سازمانها باشد.
طرفداران ایده «اندازه ضروری است»
یکی از قوی ترین استدلال ها برای اهمیت اندازه به عنوان یک تعیین کننده ساختار توسط پیتر بلاو ارائه شده است. بر اساس مطالعات سازمانهای دولتی، دانشگاهها و فروشگاههای بزرگ، او به این نتیجه رسید که «اندازه مهمترین شرط تأثیرگذار بر ساختار سازمانها است.» به عنوان مثال، در یکی از پراستنادترین مطالعات بلاو، او به پنجاه و سه حالت خودمختار نگاه کرد. و آژانسهای استخدامی-امنیتی منطقهای که مسئولیتهای آنها شامل اداره بیمه بیکاری و ارائه خدمات استخدامی میشد.علاوه بر این، تحلیل او شامل ساختار بیش از دانلود جزوه روانشناسی شناختی شعبه آژانس محلی و سیصد و پنجاه بخش ستادی بود. افزایش اندازه سازمان با افزایش در ابتدا سریع و متعاقباً تدریجی تر در تعداد شعب محلی که آژانس از نظر فضایی در آنها پراکنده شده است، تعداد پست های رسمی شغلی که بیانگر تقسیم کار است، تعداد مشاغل عمودی همراه است. سطوح در سلسله مراتب، تعداد تابع بخش های مختلف در ستاد، و تعداد بخش ها در هر بخش. نتیجه گیری بلاو به صورت بصری در شکل 6-1 نشان داده شده است. مثلاً افزایش پانصد کارمند زمانی که یک سازمان فقط سیصد عضو دارد، تأثیر قابل توجهی بر تمایز ساختاری نسبت به اضافه شدن پانصد کارمند مشابه به سازمانی که در حال حاضر بیست و سیصد نفر را استخدام کرده است، دارد. یعنی تفاوت X' و Y' کمتر از تفاوت X و Y است.
تحقیقات انجام شده در دانشگاه استون در بریتانیا نیز اندازه را تعیین کننده اصلی ساختار می داند. به عنوان مثال، گروه آستون به چهل و شش سازمان نگاه کرد و دریافت که افزایش اندازه با تخصص و رسمی شدن بیشتر مرتبط است. آنها به این نتیجه رسیدند که «افزایش مقیاس عملیات، فراوانی رویدادهای مکرر و تکرار تصمیمات را افزایش میدهد» که استانداردسازی را ترجیح میدهد.
تلاشهای یکی از محققین برای تکرار یافتههای استون منجر به شواهد حمایتی شد. او دریافت که اندازه سازمان به طور مثبت با تخصص، رسمیسازی و گستره عمودی و منفی با تمرکز مرتبط است. در مقایسه بیشتر نتایج خود با بلو، او به این نتیجه رسید که "سازمانهای بزرگتر تخصصی تر هستند، قوانین بیشتری دارند، اسناد بیشتری دارند، سلسله مراتب گسترده تر، و تمرکززدایی بیشتری در تصمیم گیری در پایین تر از این سلسله مراتب دارند." او همچنین با بلو موافق بود که تاثیر اندازه بر این ابعاد با افزایش اندازه با سرعت کاهشی گسترش مییابد، یعنی با افزایش اندازه، تخصص، رسمیسازی و گستره عمودی نیز افزایش مییابد اما با نرخی کاهش مییابد، در حالی که تمرکز کاهش مییابد اما با افزایش اندازه با نرخ کاهشی.
شکل 6-1 افزایش در اندازه سازمان بر تمایز با نرخ کاهشی تأثیر می گذارد
یکی از قویترین موارد برای الزام اندازه توسط مایر ارائه شده است. او با اذعان به اینکه رابطه بین اندازه و ابعاد ساختاری دلالت بر علیت ندارد، یک پروژه تحقیقاتی طراحی کرد که امکان استنتاج علی را فراهم کرد. او یک مطالعه طولی از 194 بخش مالی شهر، شهرستان و ایالت در ایالات متحده ایجاد کرد. او آنها را در یک دوره پنج ساله مقایسه کرد. او استدلال کرد که تنها با مقایسه سازمانها در طول زمان میتوان ترتیب زمانی متغیرها را تعیین کرد. به این معنا که حتی اگر اندازه و ساختار در میان مجموعهای از سازمانها در یک زمان خاص مرتبط باشد، تنها یک تحلیل طولی اجازه حذف فرضیه مخالف را میدهد که ساختار باعث اندازه میشود. یافته های مایر او را به این نتیجه رساند که "نمیتوان تاثیر اندازه را بر سایر ویژگی های سازمان دست کم گرفت. به طور خاص، او دریافت که اثرات اندازه در همه جا نشان داده میشود؛ این رابطه یک طرفه است (یعنی اندازه باعث ساختار میشود اما معکوس نیست). و تأثیر متغیرهای دیگری که به نظر میرسید بر ساختار تأثیر میگذارند، زمانی که اندازه کنترل شد ناپدید شد.
منتقدان ایده «اندازه ضروری است»
هیچ کمبودی از منتقدان اندازه ضروری وجود نداشته است. حملات به طور خاص علیه تحقیقات بلو و گروه استون انجام شده است. علاوه بر این، مطالعات مستقل هیچ جزوه روانشناسی شناختی یا حداقل تاثیر اندازه بر ساختار را نشان ندادهاند. در نهایت، شواهد اولیهای وجود دارد که نشان میدهد اندازه تنها در سازمانهایی که دارای مدیران حرفهای هستند، بر ساختار تأثیر میگذارد، نه در میان سازمانهایی که تحت کنترل مالک هستند.
کریس آرجریس دادههای بلاو را تجزیه و تحلیل کرد، اقدامات او را زیر سوال برد و استدلال کرد که سازمانهای خدمات مدنی منحصربهفرد هستند. در مورد آخرین نکته، او خاطرنشان کرد که سازمانهای خدمات ملکی دارای محدودیتهای بودجه، مرزهای جغرافیایی متمایز، اندازه کارکنان از پیش تعیینشده هستند و اساساً تحت تأثیر مقررات هستند. . وی همچنین به نقش صلاحدید مدیریتی اذعان داشت. مدیران دفاتر دولتی از تئوری های مدیریت سنتی در خصوص تخصص وظیفه، وحدت فرماندهی، دامنه کنترل و غیره پیروی میکنند. بنابراین، شما انتظار دارید که دریابید که افزایش تعداد کارکنان با افزایش تمایز همراه است زیرا مدیران به مناسب بودن تئوری های مدیریت اعتقاد دارند و میتوانند بر اساس باورهای خود عمل کنند. آرگیریس نتیجه گرفت که اندازه ممکن است به ساختار مربوط باشد، اما نمیتوان گفت که باعث آن میشود.
الزام اندازه بلاو نیز توسط میهو و همکارانش به چالش کشیده شد. با استفاده از یک برنامه کامپیوتری که درجات تمایز ممکن را برای هر سطح اندازه تعیین می کرد، آنها به این نتیجه رسیدند که یافته های بلاو در مورد رابطه بین اندازه و پیچیدگی یک قطعیت ریاضی است که احتمالات برابر باشد. به تمام ترکیبات ساختاری ممکن اختصاص داده شده است.
تحقیقات گروه استون نیز سهم خود را از منتقدان داشته است. آلدریچ مجدداً دادههای استون را تحلیل کرد و چندین تفسیر جایگزین و به همان اندازه قابل قبول پیشنهاد کرد. برای مثال، اندازه نتیجه است، نه علت: فناوری ساختار را تعیین میکند، که به نوبه خود اندازه را تعیین میکند. آلدریچ گفت که شرکتهایی که پیچیدگی و رسمیت بالایی دارند، به سادگی نیاز به استخدام نیروی کار بزرگتری نسبت به شرکتهای با ساختار کمتر دارند.
حتی برخی از محققان استون موقعیت اصلی گروه را پس از تکرار اختصاری زیر سوال بردهاند. آنها از چهارده سازمانی استفاده کردند که قبلاً گنجانده شده بود. از آنجایی که مدتی بین مطالعه اصلی و تکرار سپری شده بود، فرصتی برای انجام یک آزمایش طولی جزئی از یافتههای اولیه استون وجود داشت. با این حال، داده ها نشان داد که اگرچه اندازه به طور کلی در طول دوره زمانی کاهش می یابد، اندازهگیری ابعاد ساختار افزایش می یابد. این برخلاف یافته های اولیه بود.
هال و همکارانش یک حمله کلی به الزام اندازه وارد کردهاند. آنها هفتاد و پنج سازمان بسیار متنوع را مورد مطالعه قرار دادند. تعداد آنها از شش کارمند تا بیش از نه هزار نفر متغیر بود و شامل سازمانهای تجاری، دولتی، مذهبی، آموزشی و کیفری بود. هال معتقد بود که اگر اندازه و ابعاد ساختاری پیچیدگی و رسمیت با هم مرتبط باشند، این مجموعه متنوع از سازمانها اجازه میدهد که این رابطه ظاهر شود. نتایج آنها مختلط بود. محققان به این نتیجه رسیدند که "نه پیچیدگی و نه رسمیت را نمیتوان از اندازه سازمان دلالت کرد." حتی اگر برخی از روابط از نظر آماری معنی دار بودند، موارد انحرافی کافی وجود داشت که این فرض را که سازمانهای بزرگ لزوماً پیچیده تر از سازمانهای کوچک هستند به طور جدی زیر سوال برد. هال با تز ساختار-علل-اندازه آلدریچ همراه شد و نتیجه گرفت: "اگر تصمیمی برای افزایش تعداد وظایف یا فعالیت های انجام شده در یک سازمان گرفته شود، اضافه کردن اعضای بیشتری برای کارکنان حوزههای عملکردی جدید ضروری میشود." 19 با این حال، از نظر عینی، باید توجه داشت که شواهد بیشتر ناسازگار بود تا نکوهش.بنابراین هال و همکارانش ممکن است رابطه اندازه و ساختار را زیر سوال ببرند، اما تحقیقات آنها مطمئناً نشان نداده است که این دو به هم مرتبط نیستند.
آخرین دانلود جزوه روانشناسی شناختی مربوط به وضعیت مدیریت در سازمان است. مطالعهای روی 142 کسبوکار کوچک و متوسط نشان داد که تغییرات در اندازه با تغییرات ساختار در بین شرکتهایی که توسط مدیران حرفهای اداره میشوند مرتبط است، اما چنین رابطهای در بین کسبوکارهایی که توسط مدیران مالک کنترل میشوند، دیده نمیشود. به طور خاص، مشخص شد که افزایش اندازه با تمایز افقی بیشتر، رسمیسازی بیشتر و تفویض اختیار بیشتر تصمیمگیری تنها در شرکتهایی که توسط مدیران حرفهای کنترل میشوند مرتبط است. در حالی که تعمیم از یک مطالعه منفرد خطرناک است، این تحقیق ممکن است به توضیح برخی از یافتههای متنوع در مطالعات قبلی که در آن تعداد زیادی شرکت تجاری در نمونه وجود داشته، اما کنترلی برای نوع مالکیت وجود ندارد، کمک کند. برای مثال، اگر مالک-مدیران تمایلی به کاهش قدرت شخصی خود بر سازمان خود با تصمیم گیری غیرمتمرکز ندارند حتی اگر این عدم تمایل کارایی سازمان آنها را کاهش دهد - باید انتظار داشته باشیم که رابطه بین اندازه یک سازمان تجاری و ساختار آن توسط سازمان تعدیل شود. نوع مدیریتی که شرکت دارد
آیا صرفه به مقیاس بیش از حد فروخته شده اند؟
نظریهپردازان سازمانی مدتها فرض میکردند که بین اندازه سازمان و صرفهجویی در مقیاس رابطه مثبت وجود دارد. همانطور که یکی از نویسنده ها بیان میکند، اعتقاد بر این است که "بزرگ خوب است، بزرگتر بهتر است، [و] بزرگترین بهترین است."
اما به اطراف نگاه کن به نظر نمیرسد که بزرگان امروزی همیشه در برابر رقبای کوچکتر خود پیروز شوند. در واقع، بیشتر اوقات، داوودها به وضوح در حال شکست دادن جالوت ها هستند. به عنوان مثال، امروزه تنها کارخانههای فولاد آمریکا که پولی به دست میآورند، مینیمیلهایی هستند که توسط شرکتهایی مانند Nucor Corp. و Chaparral Steel اداره میشوند. آنها به طور قابل توجهی کارآمدتر از کارخانه های بزرگی هستند که توسط USX و Bethlehem اداره میشوند. به طور مشابه، اندازه جنرال موتورز و وابستگی آن به یکپارچه سازی عمودی، آن را در مقابل شرکت هایی مانند کرایسلر در یک نقطه ضعف مشخص قرار می دهد. چرا؟ انعطاف پذیری! کرایسلر 70 درصد قطعات خود را خارج از شرکت خریداری میکند و میتواند تامینکننده کمهزینه را پیدا کند، در حالی که جنرال موتورز تنها با 30 درصد از قطعات خود میتواند به خارج از کشور برود.
این نتایج انحراف نیستند. مروری بر بیش از سی مطالعه، که طیف وسیعی از انواع سازمانی را پوشش میداد و رابطه اندازه-کارایی را ارزیابی میکرد، هیچ تأثیری در مقیاس اقتصادی پیدا نکرد. اما چگونه میتوان چنین کاری کرد؟ چرا بزرگتر کارآمدتر نیست؟ چرا ممکن است فرض طولانی مدت صرفه جویی در مقیاس دیگر دقیق نباشد؟ خوب، مطمئناً همیشه ناهنجاری هایی در ارتباط با اندازه بزرگ وجود داشته است. اما آنها در زمانهای باثباتتر اهمیت چندانی نداشتند. رقابت خارجی، مقررات زدایی، مهاجمان شرکتی، و نیروهای مشابه به انعطاف پذیری و تغییر اهمیت می دهند. و در چنین مواقعی، اندازه بزرگ میتواند یک بدهی باشد. علاوه بر این، بسیاری از مزایای سنتی اندازه، مانند دسترسی به بازارهای سرمایه کم هزینه و کارایی تولید داخلی، اکنون میتوانند توسط سازمانهای متوسط از طریق انتشار اوراق قرضه ناخواسته، پیمانکاری فرعی به دست آیند. خارج از تولید و خدمات، مشارکت در سرمایه گذاری مشترک، استفاده از فرانشیز، و استراتژی های مشابه.
همکاری در مورد رابطه اندازه-ساختار
به طور کلی، رابطه بین اندازه و ساختار روشن نیست. اگرچه برخی رابطه قوی پیدا کردهاند و ماهیت علت و معلولی آن را استدلال میکنند، برخی دیگر این یافتهها را بر اساس دانلود جزوه روانشناسی شناختی روششناختی به چالش میکشند یا استدلال میکنند که اندازه یک نتیجه است نه علت ساختار. . اما زمانی که به تحقیق با عبارات خاصتری نگاه میکنیم، به نظر میرسد الگوی واضحتری شکل میگیرد. ما نشان خواهیم داد که اندازه مطمئناً تمام ساختار یک سازمان را تعیین نمیکند، اما در پیش بینی برخی از ابعاد ساختار مهم است.