اصطلاح مادر کامل و مادر کافی معمولاً برای مادران به کار می رود زیرا آنها بیشترین ارتباط را با کودک دارند و مسئولیت فرزند پروری بیشتر بر عهده آنان است اما به این معنی نیست که پدران، پدربزرگ و مادربزرگ و… شامل این اصطلاح نمی شوند در واقع کسی که وظیفه اصلی والدگری و فرزند پروری را بر عهده دارد در دامنه این مفهوم جا می گیرد.
منظور از مادر کامل و مادر کافی چیست؟
اصطلاح مادر کامل بار معنایی مثبتی دار و شاید همه مادران را ترغیب کند که در این جهت رفتار کنند. مفهوم مادر کافی را اولین بار وینیکات روانکاو بریتانیایی به کار برد. او بعد از اینکه به بررسی ارتباط هزاران مادر و کودک پرداخت به این نتیجه رسید که مادران کافی فرزندان بهتری تربیت می کنند. حالا منظور از مادر کامل و مادر کافی چیست؟
وقتی کودک متولد می شود و در دوران نوزادی به سر می برد مادر یا والد بیشترین توجه را به کودک معطوف می دارد و به کوچکترین واکنش ها و درخواست های کودک پاسخ می دهد و تمام تلاش خود را می کند که کاملاً در دسترس نوازد باشد؛ این کار بسیار خوب و حتی لازم است چون باعث می شود ریشه های احساس امنیت که یکی از بنیادی ترین نیاز های انسان است در کودک رشد کند. اما آیا می توان این روند را تا همیشه ادامه داد؟ همیشه در هر لحظه در دسترس کودک بود؟ کوچکترین نیاز های او را پاسخ داد؟ مسلماً امکان پذیر نیست؛ کودک هم نیاز ندارد که مادر هر لحظه از او مراقبت کند. مادرانی که به این شیوه رفتار می کنند -یعنی همیشه با کودک خود مانند زمانی که نوزاد بود رفتار می کنند – تلاش می کنند مادر کاملی باشند.
تلاش آنها قابل ستایش است اما کودک آنها به شیوه مطلوبی پرورش نمی یابد. زیرا مادر کامل بودن کودک را از خیلی از تجارب باز می دارد و در نتیجه یادگیری های کودک را محدود می کند کودک نیاز دارد اشتباه کند تا بعد ها یاد بگیرد چگونه آن را اصلاح کند. کودکان باید سطحی از ناکامی را بچشند تا بتوانند رشد کنند و به بلوغ برسند تا بدانند دنیا قرار نیست حول محور خواسته ها و تمایلات آنها بچرخد . والد باید بداند که تا ابد نمی تواند مانند دوران نوزادی مراقب فرزند خود باشد و باید روزی او را برای وارد شدن در دنیایی بزرگتر از خانه بدرقه کند.
ویژگی های مادر کامل:
مادر کامل با فرزند خود مانند زمان نوزادی رفتار می کند، هر لحظه تلاش می کند تا از او مراقبت کند، یک لحظه از حال او غافل نمی شود که خود این کارها انرژی بسیار زیادی از مادر می گیرد و او را دچار خستگی روانی می کند زیرا هیچ وقت احساس آرامش ندارد و فشار زیادی را تحمل می کند. یک ویژگی بارز این مادران این است که خودشان را وقف کودکان خود می کنند و خودشان را به طور کامل نادیده می گیرند که این کار باعث می شود در بزرگسالی رفتار طلبکارانه ای را با کودک داشته باشند و توقع داشته باشند که فرزندشان تمام آن از خودگذشتگی های بعضاً بی مورد را جبران کند که دو نتیجه در پی دارد: یکی اینکه ممکن است سرخورده شوند چون بسیاری از فرزندان نمی توانند از پس جبران آن بر بیایند و گاهی هرچقدر فرزند تلاش کند مادر آن را کافی نمی داند و دوم اینکه فرزندشان همواره احساس مدیون بودن به مادرش دارد و این احساس مانند یک لنگر سنگین مانع دور شدن فرزند از مادر و مستقل شدن آن ها می شود. این مادران بدون وقفه و بدون اینکه کودک خواسته ای داشته باشد به دنبال برآورده کردن خواسته های آنان هستند.
مادران کامل چگونه فرزندانی را پرورش می دهند؟
محصول فرزند پروری این والدین کودکی است با یادگیری های محدود و در واقع کم تجربه که به هیچ وجه آمادگی ورود به جامعه را ندارد زیرا فرصتی در اختیارش قرار نگرفته که به تنهایی به کشف و شناخت دنیا بپردازد
کودکانی وابسته که در نتیجه ی مراقبت بیش از حد، بدون حضور والد یا مادر دنیا را جایی نا امن می پندارند و برای انجام هرکاری وابسته به مادر هستند و نمی توانند به تنهایی هیچ تصمیمی بگیرند چون تا حالا این کار را نکردند.
کودکانی ضعیف؛ چون هیچ وقت یاد نگرفتند از خودشان دفاع کنند یا هیچ وقت مادر اجازه نداده است که در موقعیتی قرار بگیرند تا لازم باشد از خودشان دفاع کنند.
مادر کافی:
یک مادر کافی همچنان که به نیاز های فرزندش توجه می کند با پایین آوردن سطح استاندارد ها و معیار های فرزند پروری این فرصت را فراهم می کند که کودکش تجربیات عینی تری از زندگی در دنیای واقعی و بدون حضور والد داشته باشد. مادر کافی گاهی اجازه می دهد فرزندش زمین بخورد، درد را بچشد و یاد بگیرد که چگونه با زمین خوردن و درد آن کنار بیاید؛ البته اینها به معنی تنها گذاشتن کودک نیست بلکه به آن معناست که مراقبت مادر از کودک فضای اکتشاف کودک را محدود نمی کند و کودک فرصت اشتباه کردن و یاد گرفتن را داشته باشد.
یک مادر کافی می پذیرد که به غیر از مادر بودن نقش های دیگری هم دارد و باید به آن ها نیز بپردازد، او یک همسر است و مسئولیت ها و وظایف همسری دارد شاید شاغل باشد و باید مسئولیت های آن را نیز بر عهده بگیرد تمام نقش ها و مسئولیت های خود را فدای مسئولیت مادری خود نمی کند.
پس نتیجه می گیریم که مادر کامل بودن تنها یک توهم است که واقعیت بخشیدن به آن می تواند عواقب جبران ناپذیری در زندگی خودمان و فرزندانمان داشته باشد.