کرونا در دو موج پیاپی نهادهای اجتماعی عمده سنتی و مدرن در ایران را به تعلیق در آورد. خیلی زود هیئتها، مساجد و مناسک دینی و بهتدریج خیابان و رستورانها و پارکها و سینماها و کافهها بسته شدند. در مقابل این دو موج تعلیقکننده، که همچنان هم با قوت بسیار باقی است، دو نهاد فضای مجازی و خانه نیز تقویت شدند و بار تداوم امر اجتماعی و فرهنگی و حتی آموزشی را در ایران سال 1399 به دوش کشیدند. به نظر میرسد در شرایطی که کرونا جامعه را به تعلیق درآورده، این «زنِ مجازی» است که در تقاطع خانه و فضای مجازی بار تداوم امر اجتماعی در ایران امروز را به دوش میکشد.
هدف از این مقاله معرفی این نهاد اجتماعیِ زنانه نوینی است که از میانهٔ تعلیق سنت و مدرنیته مردانهٔ ایرانی در حال ظهور است. در این مقاله از چارچوب نظری نعمتاله فاضلی دربارهٔ بازگشت غیرسنتی به خانه و نظریهٔ ظهور «خانهٔ فعال» در کرونا، و نظریهٔ سایبورگ دانا هاراوی دربارهٔ ویژگیهای زنانه انسانِ آمیخته به تکنولوژی و همچنین، برخی پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر فضای مجازی بر زنان و تحلیل کیفی محتوای اینستاگرامی بههنگام شیوع اول کرونا (اسفند 98 تا خرداد99) استفاده شده است.
یافتههای این مقاله نوید ظهور نسل تازهای از «زن نوین ایرانی» است؛ نسل سومی از زنان پساسنتیـپسامدرن، که نه چون زنان سنتی (بخشی از خانه)، و نه چون زنان مدرن (بخشی از خیابان)، بلکه شهروندی مولّد در «خانهـاینستاگرام» هستند و «فاعلیت زنانه»ای از خود بروز میدهند که در چارچوب زنانگی تحقیرشدهٔ دوران سنتی و مدرن نمیگنجد