اختلالات گسستگی (Dissociative disorder) چیست؟


اختلال گسستگی یک اختلال روانی است که باعث عدم تداوم و قطع ارتباط بین افکار، خاطرات، محیط اطراف، اقدامات و هویت می شود. افراد درگیر با این اختلال ارتباط خود را با واقعیت از دست داده و در گذراندن زندگی روزمره خود دچار اختلال می شوند.

این اختلال معمولا به عنوان واکنشی در برابر ضربه حسی با هدف کنار گذاشتن خاطرات بد ایجاد می شوند. فرد مبتلا به اختلال گسسته بطور مکرر فکر می کند جسم از بدن خارج شده و از محیط بیرونی به خود نگاه می کند. در این شرایط فرد هیچ کنترلی بر خود نداشته و وضعیت خارج از کنترل او می باشد.

انواع اختلال گسستگی (Dissociative disorder)

روانشناسان تاکنون 3 شکل متفاوت از اختلال را شناسایی و آن ها را طبقه بندی کرده اند.

این 3 نوع از اختلالات گسستگی در راهنمای تشخیصی و آماری به شرح زیر می باشد:

علت اساسی این نوع از اختلال از دست دادن حافظه است، این از دست دادن حافظه که از فراموشی طبیعی، شدیدتر است و هیچ دلیلی پزشکی توسط پزشکان برای آن یافت نشده است.

در صورت بروز این نوع گسستگی فرد نمی تواند اطلاعات مربوط به خود، رویدادها و یا حتی افراد مرتبط با زندگی خود را از یک زمان به بعد را، بیاد آورد. در فراموشی گسسته این احتمال وجود دارد که فرد تنها اطلاعات مربوط به یک بازه زمانی خاص از حافظه خود را از دست بدهد.

بنابراین یک دوره فراموشی گسسته به صورت ناگهانی خواهد بود و تنها برای چند دقیقه یا چند ساعت ادامه خواهد داشت.

از این اختلال در گذشته با عنوان اختلال چند شخصیتی یاد می شد. این اختلال باعث می شود فرد در ذهن خود هویت های مختلفی تشکیل داده و بر اساس این هویت ها تغییر هویت داده و تبدیل به فرد جدیدی شود.

فرد ممکن است در حضور چند هویت مستقل و جدا از هم در ذهن خود صحبت کند. همچنین فرد تصور می کند توسط هویت هایی دیگر تسخیر شده که از نظر سن، جنس، صدا، ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری کاملا با او متفاوت است.

افراد مبتلا به این نوع از اختلال، ممکن است علاوه بر این اختلال دچار فراموشی گسسته و حتی گریز گسسته نیز بشوند.

در این اختلال که نوعی جدا افتادگی فردی از هویت خویش است، فرد احساس می کند در محیط بیرون از بدن خود قرار دارد. در این نوع از اختلال فرد رفتارها، احساسات و افکار خود را از منظر یک نظاره گر بیرونی نگاه می کند.

در این حالت فرد اطرافیان خود را مبهم و رویایی می بیند و زمان می تواند برای او بسیار تندتر یا کندتر از دنیای واقعی به نظر آید. علایم این اختلال که بسیار جدی نیز می باشند ممکن است تنها برای لحظه ای ظهور کنند و یا برای چندین سال مکررا تکرار شوند.

اختلال گسستگی معمولا در مواجهه با شرایط آسیب زا یا مشکلات، بروز پیدا می کند. این اختلال در بیشتر موارد در کودکانی که اغلب به صورت طولانی مدت در معرض سوءاستفاده جسمی، جنسی یا روحی و به نوعی مورد کودک آزاری قرار می‌گیرند و در محیط پر از ترس و استرسی بزرگ می‌شوند، ایجاد می شود.

دوران کودکی به دلیل آسیب پذیری فرد، از اهمیت خاصی برخوردار است. این دوران که فرد در حال شکل دهی به شخصیت خود می باشد و می تواند بیشتر از بزرگسالان تجربیات را از دید سوم ملاحظه کند.

به این صورت که فرد می تواند در صورت بروز حادثه خود دیگری را نمایش دهد و برای خود هویت جدیدی بسازد. احتمالا در آن دوران کودک بیاموزد که برای تحمل و حتی فراموشی درد، استرس و نگرانی، خود را از خویش جدا کند (شروع بروز شخصیت گسسته) و این کار را در طول زندگی نیز ادامه می دهد.

به طور کلی افرادی با پیش زمینه زیر بیشتر در معرض بیماری قرار می گیرند:

قربانیان جنگ و بلایای طبیعی

افرادی که ربوده یا شکنجه می ‌شوند.

افرادی که در کودکی تجربیات ناخوشایندی را پشت سر می‌ گذارند.

کسانی که در اوایل زندگی با بیماری‌ های سخت و درمان، دست و پنجه نرم می کنند.

علائم و نشانه های این اختلال بسته به نوع اختلال گسستگی متفاوت خواهد بود اما به طور کلی می توان علائم و نشانه های اختلال گسستگی را به شکل زیر خلاصه کرد:

حساس و گنگ بودن هویت

احساس گسست از خود و احساسات خویش

استرس شدید در محیط کار و روابط فردی

ناتوانی در کنار آمدن و مدیریت استرس و هیجانات

فراموشی حافظه و ناتوانی در به یادآوردن افراد، اشیا، رویدادها و… (بروز اختلال حافظه)

تصور اینکه آدم ها و اشیای اطراف شما واقعی نیستند یا دستکاری شده ‌اند.

مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، افکار یا رفتارهای مرتبط با خودکشی

تشخیص اختلال گسستگی توسط متخصصان روان شناسی امکان پذیر است. تشخیص این اختلال شامل معاینات بالینی، روانکاوی و دستورالعمل‌های منتشرشده در راهنمای (DSM-5) می باشد.

لازم است پیش از شروع فرآیندهای تشخیصی، طیفی از آزمایش های پزشکی صورت گیرد تا عوامل احتمالی موثر بر اختلال که ممکن است باعث بروز علائم شده اند را کنار گذاشت.

فرآیند تشخیص اختلال گسستگی شامل 3 مرحله زیر است:

در این بخش از معاینه، پزشکی که قصد معاینه فرد را دارد با انجام چند آزمایش مختلف به خصوص آزمایشات مربوط به مغز و اعصاب و پرسیدن چند سوال در خصوص علائم و سابقه فردی به بررسی وضعیت فرد می پردازد.

روانشناس از طریق آزمون های استاندارد، پرسش هایی درباره افکار، احساسات و رفتارها می‌کند به بررسی وضعیت روانی فرد پرداخته و می تواند از طریق این آزمون، علائم و نشانه‌های احتمالی اختلال فرد را شناسایی کند.

در این مرحله از معاینه، روانشناس تمامی داده ها و علائم شناسایی شده را با استفاده از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات رفتاری مقایسه می کند تا در آخر نسبت به وجود اختلال در فرد تصمیم گیری کند.

روش درمان وابسته به نوع اختلالات گسستگی، کاملا متفاوت است. اما به شکل کلی شیوه درمان برای این اختلال از طریق روش های زیر است:

شیوه اصلی درمان این اختلال، روان درمانی می باشد. روانشناس می تواند به شکل های مختلف جلسات گفتار درمانی، مشاوره و درمان روان‌ شناختی را برگزار کند.

در این شیوه درمانی، روانشناس با صحبت کردن در خصوص اختلال، مسائل مربوط به آن و اثرات آن بر روی زندگی فرد، تلاش می کند تا ریشه های اختلال را بشناسد و روش های مقابله با آن را به شما آموزش دهند.

داروی خاصی برای این بیماری ثبت نشده است اما روانپزشکان از داروهای ضد افسردگی، ضد اضطراب یا داروهای ضد روان پریشی برای مهار این اختلال کمک می گیرند.

همانطور که گفته شد این بیماری می تواند از دوران کودکی نشات گیرد. در صورتی که فرزندی دارید که نگران ایجاد چنین مشکلاتی برای او در آینده هستید می توانید با آگاهی و آموزش به او از بروز این اختلال در او جلوگیری کنید.

در این اختلال مانند تمامی اختلالات روانی خانواده بیشترین تاثیر را دارند زیرا وجود محیط سالم و تلاش برای توانمند سازی فرزند، در تربیت او موثر خواهد بود.