همان طور که می دانید، افسردگی یکی از بیماری های خطرناک است که ممکن است عواقب بسیار تلخی را به دنبال داشته باشد. این بیماری می تواند حتی فرد مبتلا را به خودکشی وادار کند.
البته اختلال افسردگی انواع مختلفی دارد. یکی از این اختلال ها، اختلال افسردگی مداوم یا پایدار است.
همان طور که از نامش پیداست، این اختلال افسردگی مداوم یا پایدار (دیس تایمی) مدت زمان زیادی، فرد را درگیر خود می کند و بدین ترتیب فرد نمی تواند از زندگی خود لذت کافی ببرد.
افراد مبتلا به این بیماری، در کارهای روزمره و فعالیت های اجتماعی خود با مشکلات زیادی مواجه می شوند؛ زیرا انرژی و نشاط کافی برای انجام مسئولیت های خود ندارند.
افسردگی پایدار یا مداوم، همان اختلال افسردگی اساسی و یکی از اختلالات روانی است؛ با این تفاوت که این اختلال خفیف تر، ماندگارتر و پایدارتر از آن است.
بیمارانی که به این اختلال مبتلا هستند، همیشه افسرده بوده اند؛ زیرا اکثر این افراد از دوران کودکی یا نوجوانی به این افسردگی مبتلا شده اند.
به طور کلی این نوع اختلال، ترکیبی از اختلال افسردگی خویی و اختلال افسردگی اساسی است.
در این نوع افسردگی، آشفتگی اشتها، کندی یا سراسیمگی حرکتی – روانی مشاهده نمی شود و در عوض برخی علائم خفیف و درون زاد در این بیماران مشاهده می شود.
از مهم ترین علائم اختلال افسردگی مداوم یا پایدار (دیس تایمی) می توان به موارد زیر اشاره کرد:
وجود خلق افسرده در اکثر اوقات به ویژه در روزها
احساس بی کفایتی
احساس گناه
تحریک پذیری
خشم
انزوا و دوری از جامعه
از دست دادن علایق
بی فعالیتی
نداشتن بهره وری
سستی
خواب آلودگی
تغییران وزن و اشتها
عزت نفس پایین
ناتوانی در تمرکز و تصمیم گیری سریع
بی لذتی که معمولا صبح ها شدیدتر می شود.
تشخیص این بیماری حداقل به 2 سال زمان نیاز دارد و بیشتر بیماران علائم مرتبط با اختلال خواب، اشتها، مشکلات جنسی و… را دارند. این اختلال بیشتر در افرادی تشخیص داده می شود که دچار اختلالاتی مانند اختلال هراسی و اضطرابی هستند.
هنوز علت دقیقی برای بروز این اختلال مشخص نشده است؛ اما برای این اختلال نیز علل های زیادی وجود دارند که در بروز یا پیشرفت آن کمک می کنند.
این علت ها عبارتند از:
عدم تعادل شیمیایی در مغز
سوابق خانوادگی و وراثتی
حوادث استرس زا مانند بروز مسائل اقتصادی
آسیب فیزیکی به مغز مانند ضربه مغزی
سوابق برخی بیماری های روانی، مانند: اختلال اضطرابی یا اختلال دو قطبی
بیماری های مزمن جسمی مانند بیماری های قلبی یا دیابت
تجربه های دردناک در زندگی مانند از دست دادن عزیزان
متخصص بهداشت روان، علائم فرد را چک کرده و در مورد شرایط فرد سوالاتی را می پرسد. این سوالات در مورد شرایط خود فرد یا خانواده او بوده و در صورتی که علائم در دراز مدت باقی بمانند، اختلال تشخیص داده می شود.
البته مشخصه این بیماری، دوره هایی از افسردگی است که نسبت به علائم افسردگی اساسی شدت کمتری دارند. افرادی که به این نوع اختلال مبتلا هستند، هرگز دوره ای با خلق سالم ندارند.
معمولا علائم این بیماری در 50 درصد بیماران، قبل از 25 سالگی مشاهده می شود و پیش آگاهی بیماران متغیر است.
برای درمان افسردگی مداوم راه های گوناگونی وجود دارد. این راه ها عبارتند از:
تغییر سبک زندگی
سبک زندگی سالم در درمان بیماری های جسمی و روانی نقش بسیار مهمی دارد؛ بنابراین برای داشتن یک زندگی سالم و روحیه ای پرنشاط باید سعی کنید که سبک زندگی مناسب را دنبال کنید.
درمان ACT (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)
در این نوع درمان، درمان گر به بیمار کمک می کند تا با کمک تمرین، استعاره و تناقض، هر چیزی را که از کنترل او خارج است، بپذیرد و برای داشتن زندگی پربارتر متعهد باشد.
درمان CBT (درمان شناختی – رفتاری)
در این روش درمان، درمانگر بر رفتار، افکار و احساسات فرد متمرکز می شود و به بیمار کمک می شود که افکار مثبت و الگوهای کاربردی صحیح را جایگزین افکار و اعمال اشتباه کند.
همچنین فرد بتواند مهارت های اجتماعی و کنترل خشم به فرد آموزش داده می شود.
دارو درمانی
در مواردی به بیمار داروهای ضد افسردگی تجویز می شود. این داروها عبارتند از:
داروهای بازدارنده منوآمین اکسیداز (Monoamine oxidase) مانند: فنلزین (Phenelzine) و ترانیل سیپرومین (Tranylcypromine) و…
داروهای بازدارنده انتخابی برای تکرار جذب سروتونین مانند: فلوکستین (Fluoxetine)، سرترالین (Sertraline)، ترازودون (Trazodone)، سیتالوپرام (Citalopram) و…
داروهای سه حلقه ای مانند: ایمی پرامین (Imipramine)، نورتریپتیلین (Nortriptyline)، دزپپرامین (Desipramine)، آمی تریپتیلین (Amitriptyline) و…
داروهای بازدارنده نوراپی نفرین و سروتونین مانند: دولوکستین (Duloxetine)، ونلافاکسین (Venlafaxine) و…
روش های درمانی دیگر
مانند ماساژ درمانی، درمان بین فردی، تقسیم مسئولیت ها، اسناد دهی مجدد و…