اختلال کندن پوست چیست؟ علل آن و نحوه درمان


اختلال کندن پوست یا درماتیلومانیا (Excoriation disorder) نوعی اختلال روانشناختی است که در آن فرد میل شدیدی به کندن پوست دارد. این کندن تا جایی ادامه می یابد که فرد به بافت زیر پوست هم آسیب می زند.

اختلال کندن پوست یک بیماری کنترل تکانه ای و از گروه بیماری های متمرکز بر بدن BFRB است که به صورت یک اختلال مجزا در دفترچه تشخیصی DSM-5 مطرح شده است.

افراد دارای این اختلال پوست صورت، دست یا بازوهای خود را می کنند و بدن را دچار زخم می کنند. این افراد علاوه بر پوست سالم، پوست ناهموار، پینه و جوش یا زخم های قبلی را نیز می کنند. فرد پس از این کار به نوعی آرامش دست می یابد.

ممکن است فرد از اشیای نوک نیز مانند سنجاق، مو چین و ناخن گیر نیز برای این کار استفاده کند و یا حتی ممکن است پوست خود را گاز بگیرد و یا با ناخن روی آن خراش ایجاد کند.

این افراد روزانه چندین ساعت را برای این کار صرف می کنند و همزمان که میل شدید به این کار دارند در برابر آن نیز مقاومت می کنند و سعی می کنند آن را ترک کنند.

اختلال کندن پوست در حدود 1.4 درصد کل جمعیت را درگیر می کند و 75 درصد مبتلایان این اختلال را زنان تشکیل می دهند. این اختلال در ابتدای دوره بلوغ در سنین 13 الی 15 سال رخ می دهد و احتمال بروز این اختلال در کودکان زیر 10 سال نیز وجود دارد.

این اختلال باعث مشکلات پوستی زیادی در فرد می شود و حتی ممکن است جای زخم ها عفونت کند. این بیماران پوست سالم خود را نیز دچار خراش می کنند.

این بیماری مزمن است و در دوره هایی تکرار می شود. اگر درمان نشود ممکن است هفته ها یا در برخی موارد ماه ها و سال ها به طول انجامد.

علایم و نشانه‌ های اختلال کندن پوست بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری بیماری‌ های روانی DSM-5 به شرح زیر هست:

دوره های پوست کنی که باعث صدمه دیدن پوست می شود.

فرد برای ترک این کار تلاش می کند.

فرد دچار مشکلات زیادی در زمینه فردی و اجتماعی می شود.

نباید دلیل بروز اختلال در اثر بیماری جسمی یا روانی مانند اختلال بادی دیسمورفیک و اسکیزوفرنی نباشد.

دلایل دیگری که این اختلال را بروز می دهد تجربه تنش زیاد قبل از اقدام به پوست کنی است. این اختلال نتیجه خشم های فروخورده در فرد نسبت به خود یا عوامل بیرونی مانند کار، رویدادها فشارهای روانشناختی است. این خشم واپس زده شده، خود را به صورت اختلال کندن پوست شان می دهد.

شخص پس از کندن پوست آرامش خاصی را تجربه می کند. در بیشتر موارد والدینی بسیار سختگیر باعث بروز چنین اختلالی در فرزندانشان می شوند.

علل بروز

یک نظریه روانشناسی می گوید فردی که دچار این علایم است خشم زیادی را با خود حمل می کند و با کندن پوست این خشم را تخلیه می شود.

فرد در مدیریت استرس ضعیف عمل می کند و از راه های نادرست، این هیجانات را کنترل می کند.

مصرف مواد مخدری مانند شیشه و کوکائین در مغز باعث افزایش دوپامین می شوند. این افراد پس از مصرف آن حس می کنند چیزی روی پوستشان راه می رود و با عمل پوست کنی می خواهند این حس را متوقف کنند.

اختلالات همزمان با کندن پوست

افرادی که به وسواس اجباری مبتلا هستند این اختلال دیده می شود.

بسیاری از افرادی که به این اختلال دچار هستند دچار وسواس فکری نیز هستند.

این بیماری می تواند منشا ژنتیکی نیز داشته باشد.

این بیماری با وسواس فکری – عملی تریکوتیلومانیا یا کشیدن مو در ارتباط است. 38 درصد افراد مبتلا به طور همزمان از تریکوتیلومانیا نیز رنج می برند.

احتمال می رود رفتارهایی ماند جویدن ناخن نیز با این اختلال مرتبط باشد.

انواع بیمار هایی که همزمان با اختلال کندن پوست در افراد وجود دارد:

افسردگی

وسواس، بیماری است که فرد در آن یک کار را به صورت مکرر انجام می دهد.

بیماری بدشکلی بدن: در این بیماری فرد بدن خود را بسیار بد می بیند و افکار ناخوشایندی در مورد بدن خود دارد.

تریکوتیلومانیا یا کندن موی سر

سایر بیماری ها مانند جویدن ناخن، جویدن بخش داخلی گونه ها یا گاز گرفتن لب تا زمان خونریزی

اختلال کندن پوست در دو حالت زیر روی می دهد:

پوست کنی غیر ارادی

فرد بدون داشتن تنش نیز پوست خود را می کند.

پوست کنی متمرکز

قبل از کندن پوست تنش دارد و بعد از کندن آرام می شود. روانشناس برای تشخیص این اختلال ابتدا نوع آن را مشخص کرده و سپس وجود سایر اختلالات را بررسی می کند پس از آن دارودرمانی و درمان های شناختی را شروع می کند.

علاوه بر آن فرد باید بتواند استرس خود را مدیریت کند تا علایم بیماری در او کاهش پیدا کند. در ادامه به بررسی این روش های درمان می پردازیم.

به علت این که اختلال کندن پوست در اثر پاسخ به استرس های محیطی ایجاد می شود بنابراین با آموزش روش های مدیریت استرس به بیمار، این فرد به تدریج از رفتار وسواس گونه کندن پوست فاصله می گیرد.

در بسیاری از موارد فرد به تنهایی نمی تواند تنش های روانی خود را کاهش دهد بنابراین با کمک مشاور این کار را انجام می دهد.

در مواردی که این وسواس شدید است؛ دارودرمانی پیشنهاد می شود. برای این اختلال داروهای SSRI (داروهای ضدافسردگی)، آنتاگونیست‌ های اُپیوئید (مواد افیونی) و گلوتامات ها تجویز می شود.

داروهای دیگری مانند دوکسپین (Doxepin)، کلومپرامین (Clomipramine)، نالتروکسون (Naltrexone)، پیموزاید (Pimozide) و اولانزاپین (Olanzapine) در درمان این اختلال تاثیرگذار هستند.

روانکاوی و درمان شناختی – رفتاری نیز از موثرترین درمان ها برای این اختلال است که اثر دایمی دارد. اگر این اختلال به موقع تشخیص داده شود به سرعت می تواند درمان شود.