اگر فرزندان طلاق به کسی علاقمند شوند، به سختی به او اعتماد می کنند. این عدم اعتماد به خصوص در افرادی دیده می شود که والدینشان پس از طلاق در قبال آنها احساس مسئولیت کمتری داشته اند.
این فرزندان به خاطر این که نمی خواهند احساسات ناخوشایند جدایی را تجربه کنند، به راحتی اعتماد نمی کنند.
خاطره طلاق و تلخی ناشی از آن تا مدت ها در کام آنها است. به طوری که با مشاهده هر زوجی که عاشقانه با هم رفتار می کنند، آنها به یاد خاطرات تلخ گذشته می افتند.
فرزندان طلاق به خاطر این که در کودکی از حمایت والدین محروم بوده اند، از طرفی چون بین دو والد قرار گرفته اند، فشار بزرگی را تحمل کرده اند. آنها دوست دارند بدانند آیا می توانند به شما اعتماد کنند یا نه؟
آنها به فردی نیاز دارند که در کنار او خودشان باشند؛ تکیه گاهی محکم برای آنها باشد و آنها را به آرامش دعوت کنند.
فرزندان طلاق به دلیل این که والدینشان در کنار آنها نبوده تا مسائل خود را با آنان در میان بگذارند، ممکن است بخواهند احساسات خود را سرکوب کنند. یا راه درستی برای ابراز احساسات خود نداشته باشند.
فرزندان طلاق به خاطر این که اجازه تکرار تجربه طلاق را ندهند، همه چیز را کنترل می کنند. شاید درک این قضیه برای فردی که پدر و مادرش از هم طلاق نگرفته اند، ممکن نباشد. اما برای آنها این کنترل ضروری است.
برای فرزند طلاق، عمیق ترین ترس این است که رابطه اش تیره و تار شود. با وجود تلاش هایی که برای رابطه می کند، اگر اوضاع به خوبی پیش نرفت، پیش‌فرض های منفی در ذهن آنها فعال شده و احتمال طلاق را می دهند.
با این که آنها از طلاق و تکرار تجربه ناخوشایند آن می ترسند، ولی با این وجود دوست دارند رابطه با دوامی داشته باشند و به شما اعتماد کند. شما ممکن است علایمی از این اضطراب را در او مشاهده کنید.
آنها از تعهد ترس دارند و آنها هم از ازدواج و هم از طلاق می ترسند؛ چرا که آنها به سختی اعتماد می کنند.
اگر تصمیمی به ازدواج با فرزند طلاق دارید این ازدواج می تواند مشکلات زیر را برای شما داشته باشد
از عمده مشکلاتی که فرزندان طلاق با آن مواجه اند، مشکل عاطفی است. از آن جایی که فرزندان طلاق نمی توانند به طور همزمان از محبت والدین خود بهره مند باشند، به احتمال زیاد دچار خلا عاطفی می شوند.
این خلا عاطفی به خصوص در افرادی که والدین شان در کودکی از هم طلاق گرفته اند، بیشتر دیده می شود. در صورتی که این فرزند پس از جدایی والدینش همچنان مورد محبت پدر و مادر و بستگانش باشد، این خلا عاطفی کمتر او را درگیر می کند.
پس از ازدواج نیز اگر این فرد به خوبی از طرف خانواده همسرش پذیرفته شود و محبت کافی را دریافت کند، این مشکلات عاطفی خطری برای ازدواج او به حساب نمی آید.
از آن جایی که فرزندان طلاق سال ها شاهد دعوای والدین و خشونت خانگی بوده اند، خاطرات منفی زیادی دارند که می تواند روان آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
این آسیب ها اگر درمان نشود، می تواند با پیش فرض های منفی که ایجاد می کند، زندگی مشترکشان را خراب کند.
مهارت اجتماعی کم، از مواردی است که می تواند مشکلات زیادی برای یک ازدواج به وجود آورد. این پایین بودن مهارت می تواند در افراد زیادی وجود داشته باشد؛ اما در فرزندان طلاق این مسئله بیشتر قابل مشاهده است.
البته این موضوع می تواند استثنائات زیادی داشته باشد. بسیاری از فرزندان طلاق مهارت ارتباطی و اجتماعی بالایی داشته و می توانند در محیط کار و در زندگی مشترک بسیار موفق باشند.
یکی از مشکلاتی که فرزندان طلاق می توانند با آن درگیر باشند، نپذیرفتن طلاق والدین است. این عامل بر سلامت ازدواج این افراد تاثیر منفی می گذارد.
فردی که با طلاق والدینش کنار نیامده باشد، نوعی خشم درونی نسبت به آنان حس می کند. این خشم می تواند در زندگی مشترک نیز اثرات منفی خود را بر جای بگذارد.
برای مثال پسری که پس از طلاق والدینش نسبت به خانم ها تصویر ذهنی منفی دارد، با این تصورات به زندگی مشترک خود آسیب می زند
ازدواج با فرزندان طلاق می تواند احتمال شکست در ازدواج را بالا ببرد، اما همیشه محکوم به شکست نیست. اگر به یکسری اصول توجه کنیم، این ازدواج می تواند دوام بیشتری داشته باشد.
در تمامی زمینه ها به کفویت توجه کنید. اگر در مورد مسائل مالی، تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی هم سطح باشید، کمتر به مشکل بر می خورید.