بلوغ عاطفی چیست + نشانه های رسیدن به بلوغ عاطفی


بلوغ عاطفی پیش نیاز یک زندگی موفق است و می تواند عامل مهمی در نحوه برخورد ما با جهان پیرامونمان باشد. بنابراین این ویژگی شخصیتی جادویی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟

وقتی به بلوغ فکر می کنیم، اولین چیزی که به ذهن می آید معمولاً سن است. با این حال، وقتی از بلوغ عاطفی حرف میزنیم، سن یک فرد همیشه یک معیار دقیق نیست.

در عوض، بلوغ عاطفی به توانایی فرد در مدیریت و درک احساسات مربوط می شود. پختگی عاطفی ابعاد مختلفی دارد، اما به بیان ساده، بلوغ احساسی به ما کمک می کند تا با شرایط سختی که زندگی برای ما ایجاد می کند، کنار بیاییم.

به این ترتیب، بلوغ و پختگی عاطفی می تواند به فرد در پیشرفت در دنیای مدرن و یافتن رضایت و خوشبختی در آن کمک کند.

از طرف دیگر اگر می پرسید “عدم بلوغ احساسی چیست؟” این نیز یک سوال مهم است. در ابتدا تشخیص ناپختگی عاطفی در یک فرد دشوار است، اما با پیشرفت روابط، این می تواند به عاملی تبدیل شود که مقابله با آن چالش برانگیز است.

افراد با بلوغ عاطفی از امتیازات خود در جهان آگاه هستند و سعی می کنند در جهت تغییر رفتار خود گام بردارند. این بدان معناست که وقتی چیزی به هم ریخت، دیگران (یا خودشان) را سرزنش نمی کنند.

- فردی که به پختگی عاطفی میرسد، به جای اینکه از شرایط خود شکایت کند، عمل گرا می شود. و همواره از خود میپرسید “برای بهبود این وضعیت چه کاری می توانم انجام دهم؟”

- افراد با بلوغ عاطفی با انجام کارهای خوب و حمایت از اطرافیان خود حس همدلی را در خودشان تقویت میکنند‌. شما می دانید چگونه خود را جای دیگران بگذارید. به این معنا که شما اغلب نسبت به دیگران احساس مسئولیت و نگرانی می کنید و سعی می کنید راه هایی برای کمک به آنها پیدا کنید.

- از نشانه های بلوغ عاطفی، میتوان به قدرت پذیرش اشتباهات اشاره کرد. شما می دانید وقتی اشتباه کرده اید چگونه عذرخواهی کنید. بهانه نمیاورید و اشتباهات خود را می پذیرید و سعی می کنید راه هایی برای اصلاح وضعیت پیدا کنید.

- شما از احساسات خود آگاه هستید و علت آنها را میدانید. در صورت لزوم می توانید برای هر احساسی نامی بگذارید. همچنین شما میتوانید علت هر کدام از احساسات خود را درک کنید. شما برای پردازش احساسات خود وقت می گذارید و هرگز آنها را نادیده نمی گیرید.

- شما از احساساتی بودن نمی ترسید و از ابراز احساسات اجتناب نمیکنید، به ویژه موارد منفی و دشوار. در حالی که می فهمید احساسات شما موقتی هستند، شما با آنها نمی جنگید یا آنها را سرکوب نمی کنید. بلکه آنها را در آغوش می گیرید. شما می دانید که آنها پنجره ای به درون شما هستند.

- می دانید که احساسات می توانند بسیار شدید باشند، اما فردی که به بلوغ احساسی رسیده، اجازه نمی دهد احساساتش کنترل همه چیز را در دست بگیرند و فوراً به هر احساسی واکنش نشان نمی دهند. بلکه به خودشان فضا و زمان می دهند تا بهترین کار را انجام دهند.

- از دیگر نشانه های بلوغ عاطفی این است که شما، به توانایی خود در مراقبت از خود از نظر جسمی یا احساسی اطمینان دارید. شما درک می کنید که هیچ عامل خارجی نمی تواند وضعیت درونی شما را تعیین کند.

وقتی همه چیز آنطور که انتظار دارید پیش نرود، می توانید به خودتان کمک کنید. شما مدبر هستید و این قدرت را دارید که بدون توجه به آنچه ممکن است برایتان اتفاق بیفتد، احساسات خود را متعادل نگه دارید.

همواره برای چیزهای خوب زندگیتان سپاسگزار هستید اما به خاطر چیزهای بد خود را سرزنش نمی کنید. زیرا میدانید همیشه انتخاب های قاطعی انجام می دهید که شادی شما را در اولویت قرار می دهد.

چند مرحله برای افزایش سطح بلوغ عاطفی وجود دارد که به شرح زیر است:

برای رسیدن به اهداف خود تمرین کنید. صرف نظر از اینکه اهداف ما در زندگی، چه چیزهایی هستند، ما باید بارها و بارها برای اهدافمان تلاش کنیم. این در مورد بلوغ عاطفی هم صادق است.

واقعیت عبارت است از “آنچه واقعا وجود دارد” این مستقل از نظرات شما در مورد آن وجود دارد. اگر در برابر آن مقاومت کنید، حاصل چیزی جز درد و ناامیدی نیست.

برخی از حقایق را شما انتخاب کرده اید (شغل، همسر و…) و برخی دیگر (قد، سن شما) خارج از کنترل شما هستند. این بدان معناست که شما نمی توانید برخی واقعیت ها را تغییر دهید. باید به جای مبارزه با واقعیت زندگی خود، آن را بپذیرید و به آن احترام بگذارید.

انکار، اجتناب، شکایت یا امتناع از فکر کردن در مورد واقعیت های ناراحت کننده به آن چیزها قدرت باورنکردنی می بخشد. به عنوان مثال ، اگر نگران وضعیت مالی خود هستید، بنشینید و دقیقاً موقعیت خود را بررسی کنید.

ببینید چقدر بدهی دارید و دقیقاً چگونه آن را پرداخت خواهید کرد. این امر سرگرم کننده یا ناراحت کننده نیست. اما با پذیرش واقعیت، اکنون خود را برای تغییر آن آماده کرده اید. همین کار را با هر واقعیتی که در برابر آن مقاومت کرده اید یا از آن اجتناب کرده اید انجام دهید.

مسئولیت انتخاب های خود را بر عهده بگیرید. یادتان باشد کیفیت زندگی شما  به توانایی شما در اخذ تصمیمات درست بستگی دارد. تجربه شخصی شما و نتایجی که در زندگی به دست می آورید تحت تأثیر شرایط، رویدادها و افراد دیگر قرار میگیرد‌‌.

بنابراین بعد از هر اتفاق، دوباره به لحظه کلیدی خود فکر کنید. چه انتخاب هایی کردید؟ عواقب آن چه بود؟ چه انتخاب های دیگری داشتید؟ چگونه آنها می توانستند به نتیجه متفاوتی منجر شوند؟

واقعا چه می خواهی؟ چه چیز برای شما بیشتر اهمیت دارد؟ روشن بودن دیدگاه شما به شما انگیزه ای می دهد تا در لحظه ای کلیدی انتخاب های خوبی داشته باشید.