سواد عاطفی (Emotional literacy) چیست – به زبان ساده + نحوه تقویت آن


اگر می خواهید در مورد سواد عاطفی بیشتر بدانید به جملات زیر توجه کنید. این جملات را اغلب کسانی که به مشاورین مراجعه می کنند بر زبان می آورند و ممکن است برای شما نیز صدق کند.

از رابطه عاطفی می ترسم. در حالت عادی مشکلی ندارم اما به محض ورود به رابطه گویا هیچ مهارتی ندارم و به یک آدم بی دست و پا تبدیل می شوم برای همین اصلا وارد هیچ رابطه ای نمی شوم.

از داشتن رابطه می ترسم چرا که صمیمیت با انسان ها مرا می ترساند.

در ارتباط با آدم ها قادر نیستم احساساتم را بروز دهم و می ترسم تمام رازهایم برملا شود.

در یک رابطه نمی توانم عذرخواهی کنم. یا به موقع این کار را نمی کنم و یا طوری عذرخواهی کرده ام که به جای حل مشکل، دعوا و درگیری به وجود آمده است.

این مشکلات به دلیل نداشتن سواد عاطفی ایجاد می شود. بسیاری از افرادی که باهوشند نیز دچار چنین مشکلاتی می شوند.

سواد عاطفی یک مهارت است و داشتن آن برای تمامی افراد ضروری است. برای حل این گونه مسائل و رهایی از درگیری ها بهتر است سواد عاطفی را تقویت کنیم.

سواد عاطفی یا Emotional literacy توانایی درک و توصیف احساسات است. فردی که سواد عاطفی بالایی دارد نسبت به احساساتش آگاهی دارد یعنی می داند در لحظه چه حسی دارد مثلا خشمگین است یا دچار ترس شده و چگونه می تواند آن را کنترل و هدایت کند.

مثلا اگر خشمگین است می داند چگونه می تواند آرام بماند یا هنگامی که نسبت به خود دچار شک شده، می تواند آن را کنترل کند و حس اطمینان به خود را ایجاد کند.

علاوه بر آن سواد عاطفی شامل موارد زیر نیز هست:

سواد عاطفی احساساتی مانند حس همدلی و داشتن حساسیت نسبت به احساسات دیگران را نیز شامل می شود.

افرادی که سواد عاطفی بالایی دارند می توانند احساسات خود را در درجه اول شناخته، کنترل کرده و سپس از آنها برای دستیابی به هدف هایشان استفاده کنند.

فردی که سواد عاطفی دارد می تواند احساسات دیگران را شناسایی کند و با آنها سازگاری کند.

فرد دارای سواد عاطفی بالا احساسات خود را کنترل کرده و آنها را به طرز موثری بیان می کند. این کار باعث بهبود روابط با دیگران می شود.

احساسات به راستی سرمایه مهمی برای انسان است. بدون هوشیاری عاطفی متعادل نخواهیم بود. لازمه داشتن سواد عاطفی این است که با احساسات خود در تماس باشیم اما این مهارت مهم را در خانه یا مدرسه به ما یاد نداده اند.

هنوز بسیاری از افراد از به کار بردن کلمه احساسات معذب می شوند و سعی می کنند آنها را سرکوب کنند و یا همیشه در حال ندید گرفتن آن هستند. در حالی که راه درست این است که این احساسات را بشناسیم و آنها به خوبی بپذیریم و مدیریت کنیم.

ضرورت سواد عاطفی

داشتن سواد عاطفی به ما کمک می کند احساسات و عواطفمان را به نفع خود به کار بگیریم و اجازه ندهیم به ضرر ما وارد عمل شوند.

مطابق تحقیقات روانشناسی، سواد عاطفی باعث افزایش شادی و رضایت فردی می شود. هر فردی که بتواند احساسات خود را به خوبی درک کرده و آنها به موقع را ابراز کند عزت نفس خود را بهبود می دهد.

اگر فرد توانایی همدلی با دیگران را داشته باشد به راحتی می تواند در موقعیت های اجتماعی و اقتصادی موفق تر عمل کند. با تقویت سواد عاطفی یاد می گیرید حس همدلی افزایش می یابد و در برابر تاثیری که روی عواطف دیگران دارید احساس مسئولیت می کنید.

بدون وجود این مهارت مهم، مفاهیمی مانند پشتیبانی اجتماعی و دوستی بی معنا می شود و انجام کار تیمی و فعالیت های حرفه ای به مشکل برمی خورد.

سواد عاطفی باعث می شود روابطی مبتنی بر دوستی ایجاد شود و مردم با هم همکاری کنند و جریان احساسات به خوبی در جامعه تسهیل شود.

با تقویت سواد عاطفی فرد یاد می گیرید که تنها مهارت منطقی با اهمیت نیست و مهارت عاطفی هم در کنار آن باید استفاده شود و این باعث می شود در حوزه های اجتماعی خانوادگی شغلی عملکرد موفقی داشته باشید.

فردی که نداند چرا حالش خوب نیست و در واقع نداند در لحظه حال چه احساسی را تجربه می کند بدون شک نمی تواند آن را بروز دهد. یا نمی تواند از کلمات مناسبی برای ابراز آن استفاده کند و یا از دیگران برای حل مسئله اش کمک بخواهد.

این که فرد این موارد را نداند یعنی دچار کوری عاطفی شده است.

دلایل کوری عاطفی

آموزش ندیدن

بی اطلاعی خانواده ها از سواد عاطفی

ضعف در ابراز احساسات افراد

عدم توانایی در تحلیل درست احساسات

بسیاری از ما به خاطر بروز بسیاری از احساساتمان ضربه خورده ایم بنابراین تمام راه های عاطفی و هیجانی خود را بسته ایم و اجازه بروز و تجربه کردن آن را به خود نمی دهیم.

در حالی که با هوشیاری عاطفی و پذیرش احساساتمان و بروز درست آنها قدرت شخصی مان افزایش می یابد و یعنی اگر بدانیم چگونه احساسات خود را کنترل کنیم و آنها را در زمان مناسب و در جای درست خود به کار ببریم می توانیم دیگران را تحت تاثیر قرار می دهیم.

در بسیاری از موارد افراد مرتکب خطاهای عاطفی بزرگی می شوند که در صورت نبود سواد عاطفی بالا می تواند فرد را دچار دردسر کند.

اگر فرد احساسات منفی خود را به طرز مخربی ابراز کند ممکن عواقب جبران ناپذیری برای خود و طرف مقابل ایجاد کند. عواطفی مانند خشم اگر به طرز مخربی ابراز شود ممکن است موجب وقوع جرم و جنایت و اعمالی به دور از منطق را برای فرد در بر داشته باشد.

این خطاها ممکن است از هر فردی سر بزند و ارتباطی به موقعیت اجتماعی افراد ندارد. بسیار اتفاق افتاده که فردی در اثر خشم، ترس، حسادت و عدم امنیت اعمال نا به هنجاری را مرتکب شود و مسئولیت آنها را نپذیرد. بدون شک این خطاها شخصیت فرد و اطرافیانش را تضعیف کرده است.

بسیاری از آقایان وقتی کلمه احساسات را می شنوند معذب می شوند و فکر می کنند اگر به خود اجازه ابراز احساسات را بدهند باید رازهای دردناک خود را برملا کنند در حالی که این طور نیست؛ با یادگیری سواد عاطفی فرد کنترل خود بر زندگی کاری و شخصی خود را از دست نمی دهد.

سواد عاطفی به معنای رها کردن احساسات نیست بلکه شناختن آنها و مدیریت آنها در جهت منافع انسان است.

ممکن است ابراز احساسات این ترس را در فرد ایجاد کند که مورد قضاوت واقع شده یا در موضع ضعف و آسیب پذیری قرار بگیرد. اما سواد عاطفی به معنای رها کردن احساسات نیست بلکه مدیریت و بیان سازنده آن است و برای فرد قدرت و رضایت و افزایش عزت نفس را به ارمغان می آورد.

سواد عاطفی دارای 5 بخش است که با استفاده از این 5 مرحله می توان سواد عاطفی را یاد گرفت و آن را ارتقا داد.

آیا احساسات واقعی خود را می شناسید؟ این مرحله اول در بالا بردن سواد عاطفی است. بسیاری از انسان ها احساساتی از قبیل شرم، عشق یا غرور را نمی توانند در درون خود تشخیص بدهند و آن را تعریف کنند.

این افراد از قدرت عواطف خود بی خبرند. اگر از آنها خواسته شود احساسات خود را به سه گروه ظریف، قوی و جانکاه تقسیم کنند از انجام آن عاجز می مانند. اگر قادر به ارزیابی احساسات خود نباشید نمی توانید میزان تاثیر آن بر خود و دیگران را مشخص کنید.

آیا می توانید احساسات دیگران را تشخیص دهید؟ می توانید بفهمید دیگران در چه موقعیتی هستند؟ آیا به انگیزه و عواطف دیگران آگاهی دارید؟ جوابی که به این سوالات می دهید میزان همدلی شما را نشان می دهد.

این که یعنی می توانید خود را به جای دیگری بگذارید و موقعیت و عواطف او را درک کنید یا خیر. با همدلی عواطف دیگران نیز توجیه پذیر می شود.

ما به طور ناخودآگاه متوجه احساسات دیگران می شویم و ممکن است در بسیاری از موارد متوجه شویم چه عاملی موجب این حس در فرد شده اما این که بتوانیم او را درک کنیم به میزان سواد عاطفی ما بر می گردد برای بعضی ها مشکل است اما بسیاری از افراد به راحتی می توانند پی به احساسات دیگران ببرند.

آیا بر هیجانات خود مسلط هستید؟ تنها شناخت عواطف کافی نیست و شما باید بتوانید تشخیص دهید چه زمانی این عواطف را ابراز کنید و چه وقت این کار را نکنید. باید بتوانید تشخیص دهید که ابراز احساسات و عدم بروز آنها چه تاثیری بر مخاطب می گذارد.

ما باید بتوانیم هم احساسات مثبت خود از قبیل محبت، امید، عشق و لذت را ابراز کنیم و هم احساسات منفی خود از قبل خشم، ناامیدی، ترس و احساس گناه را به صورتی سازنده بروز دهیم یا آنها را به زمان مناسبی به تاخیر بیندازیم تا در زمان مناسب به صورت غیر مخرب و سازنده بروز دهیم تا نتایج دلخواه را بدست بیاوریم.

آیا می توانید در مقابل اشتباهتان معذرت خواهی کنید و رفتار خود را تصحیح و آن اشتباه را جبران کنید؟

ما انسان ها با مرتکب شدن خطاهای عاطفی می توانیم احساسات دیگران را جریحه دار کنیم. باید بدانیم کجا خطا کرده ایم و به موقع آن را تصحیح کنیم. برای جبران آن قدم برداریم و باید بتوانیم مسئولیت اشتباه خود را بپذیریم. شجاعت عذرخواهی داشته باشیم و برای جبران آن تلاش کنیم.

ممکن است برای این کار نیاز به بازبینی رفتارهایمان داشته باشیم و آنها را تصحیح کنیم. اگر مسئولیت تصحیح آنها را به خود ندهیم همیشه تکرار شده و مارا دچار دردسر می کنند.

وقتی مهارت های قبلی را تمرین کردید و به سطح قابل قبولی از سواد عاطفی رسیدید به مهارتی به نام تبادل عاطفی دست می یابید و می توانید روی موج عواطف و احساسات دیگران بروید. حال دیگران را درک کنید و به طور موثری روی آنها تاثیر بگذارید.