مازوخیسم چیست و چه علائمی دارد؟ نحوه درمان و مقابله با آن


شاید واژه مازوخیسم را بسیار شنیده باشید یا افرادی را دیده اید که خود آزار هستند، بدون دلیل احساس گناه می کنند یا درد طلب هستند. این رفتارها همه از علائم مازوخیسم هستند.

از آنجایی که ممکن است این مورد در اطرافیانتان دیده شود، توصیه می کنیم که این مقاله را بخوانید. ما در این مقاله سعی داریم تا شما را با مازوخیسم، علائم آن و نحوه درمان آن آشنا کنیم.

مازوخیسم یک نوع اختلال روانی است. در این نوع اختلال فرد با آسیب رساندن به خود احساس رضایت می کند. البته ممکن است که این آسیب ها روحی یا جسمی باشد. فرد مازوخیست یا آزار طلب برای اینکه به لذت برسد، خود را در موقعیت های خطرناک قرار می دهد.

این اختلال اگر به موقع درمان نشود، عواقب جبران ناپذیری دارد. بنابراین بهتر است فرد یا اطرافیان او به سرعت برای درمان او اقدام کنند.

بسیاری از رفتارهای افراد مازوخیست ریشه در کودکی افراد دارند. سردرگمی، درد، خشم، عذاب وجدان، احساس گناه و در نهایت لذت و رضایت! مسیری است که یک فرد مازوخیست آن را در دفعات زیادی در کودکی در خود تجربه کرده است.

به عنوان مثال زمانی که یک کودک کار اشتباهی انجام می دهد، مادر او را تنبیه می کند. ممکن است این تنبیه به اندازه و عمل کودک تناسبی نداشته باشد. بنابراین کودک اصلا متوجه نیست که برای چه چیزی تنبیه شده است.

کودک درد می کشد. از مادرش خشمگین می شود؛ اما چون به او گفته اند که مادرش برای او بسیار مقدس است، از این که مادرش را ناراحت کرده است، عذاب وجدان خواهد داشت و احساس گناه می کند. بعد حق را به مادرش می دهد و از تنبیه و فرو خوردن خشمش احساس رضایت می کند.

این کودک در بزرگسالی نیز همین الگوی رفتاری را دنبال خواهد کرد و در واقع یک مازوخیست خواهد شد.

یکی از علائم و نشانه ها که در افراد مازوخیست به وفور دیده می شود، این است که آنها توان نه گفتن را ندارند؛ زیرا فکر می کنند که این کار دور از معرفت و دوستی خواهد بود. این افراد حاضر هستند که خود را در شرایط سخت قرار دهند تا دیگران دیگران احساس رضایت کنند. این افراد با این کار خود نیز به رضایت می رسانند.

از دیگر نشانه های مازوخیسم می توان به ورزش کردن بیش از اندازه، رژیم غذایی سخت، کاهش ساعات خواب و یا زیاده روی در مطالعه اشاره کرد. برخی از افراد خود را وادار می کنند که کارهای آزار دهنده انجام دهند؛ زیرا آنها می خواهند بهتر دیده شوند.

تنبلی همیشه هم بد نیست و گاهی به افراد این فرصت را می دهد تا افکارشان را بازپروری کنند. اما اگر این تنبلی باعث شود که همه کارها به لحظه آخر بماند، این تنبلی بسیار بد است و بیشتر افراد مازوخیستی این تنبلی را دارند؛ زیرا آنها می خواهند با این کار به خود استرس داده و خود را تنبیه کنند.

روابط آزار دهنده، چه روابط دوستی و چه روابط عاطفی برای روح و روان انسان مخرب هستند و باید زود این رابطه به پایان برسد؛ اما فرد مازوخیست این رابطه ها را ترک نمی کند و با تمام خیانت ها، بی احترامی ها و… در این رابطه باقی می ماند.

افراد مازوخیست بی دلیل احساس گناه می کنند. این افراد حتی زمانی که هدیه ای از کسی دریافت می کنند، احساس می کنند که لایق این هدیه نیستند. زمانی که از آنها تعریف می شود، از این تعریف خوششان نمی آید و منتظر اتفاق بدی هستند.

در این نوع مازوخیسم افراد به دنبال تحقیر شدن هستند. این افراد هر چقدر بیشتر تحقیر و کوچک شوند، احساس لذت بیشتری خواهند داشت و تا زمانی که به آنها توهینی نشود، آرام نمی شوند.

این افراد خود را تمام و کمال در اختیار افراد مقابل قرار می دهند و همواره روابط آنها با دیگران مثل رعیت و ارباب است. این افراد تمایل زیادی دارند که از معشوقشان آزار کلامی ببینند. شنیدن الفاظ رکیک، بدرفتاری، خرد کردن شخصیت و… مواردی هستند که این افراد را راضی می کند.

این نوع مازوخیسم بسیار بدتر و خطرناک تر از مازوخیسم روانی است. فردی که به این نوع مازوخیسم دچار شده است، دیگر با آزار کلامی خوشحال نمی شود و درخواست شکنجه و آزار جسمی را دارد.

این فرد از اینکه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، احساس لذت می کند. در بسیاری از این افراد، آسیب هایی مانند سوختگی، کندن مو و… بسیار لذت بخش است.

مازوخیسم علل مختلفی دارد. همان طور که گفته شد این بیماری ریشه در کودکی فرد دارد و می تواند یک بیماری ژنتیکی باشد.

از دیگر علل بروز این مشکل می توان به موارد زیر اشاره کرد:

افرادی که در زندگی خانوادگی یا اجتماعی برخوردهایی مانند خودکشی، خودزنی و مواردی از این قبیل را دیده اند.

افرادی که زمینه مازوخیسم را داشته اند و مواردی مانند: مواد مخدر، مشروبات الکلی و افسردگی آن را تقویت کرده است.

افرادی که به این اختلال دچار شده اند، می توانند برای درمان به یک روان درمانگر مراجعه کنند. در واقع مشاوره و روان درمانی یکی از راه های درمان این بیماری در مراحل ابتدایی است.

در صورتی که اختلال در فرد بسیار شدید باشد، باید به یک روانپزشک مراجعه کرده و با مصرف دارو این بیماری را درمان کند.