والدین کنترل گر فرزندان خود را محدود می کنند؛ آنها جلوی استقلال کودک او را می گیرند و فضای لازم برای تصمیم گیری و رشد استقلال را به او نمی دهند.
این والدین نگران فرزندان خود هستند، در تمامی کارهای و تصمیمات آنها دخالت می کنند و فرزند را در راستای تحقق اهداف خود هل می دهند. تشویق ها و تنبیه اشان نیز در راستای این اهداف آنها است.
دخالت یکی از مهمترین رفتارهای والدین کنترل گر است. والدین کنترل گر می خواهند در تمامی فعالیت فرزندشان دخالت کنند.
از تکالیف مدرسه گرفته تا دوستان و تیم های ورزشی آنها، دوست دارند در تصمیمات فرزندشان نقش مهمی داشته باشند.
این والدین می خواهند در تمامی تصمیمات فرزندانشان مداخله کنند. بنابراین وقتی فرزند تصمیمی می گیرد، از او انتقاد می کنند یا آن را مسخره می کنند.
آنها این رفتار را تا زمانی ادامه می دهند که موفق شوند نظرات و تصمیمات خود را بر او تحمیل کنند. برای مثال فرزندی که مطابق والدینش لباس نپوشیده، آنقدر مورد انتقاد قرار می گیرد که در نهایت مجبور می شود مطابق نظرات پدر و مادر لباس بپوشد.
والدین کنترل گر انتظارات بالایی از فرزند خود دارند و آنها را مجبور می کنند تا به این استانداردها دست پیدا کنند؛ حتی اگر دلخواه فرزندشان نباشد.
به عنوان مثال والدینی که بدون در نظر گرفتن توانمندی های کودک او را مجبور به قبولی در رشته خاص دانشگاهی می کنند؛ حتی اگر کودک در زمینه ای دیگر استعداد داشته باشد، سعی در نادیده گرفتن آن دارند و فقط زمانی به کودک عشق می دهند که اهداف آنها را محقق کرده باشد.
قوانینی که این والدین برای فرزندان خود تعیین می کنند، سخت و بدون انعطاف است.
این والدین از استرس درونی رنج می برند و برای غلبه بر آن، اقدام به کنترل دیگران می کنند.
این والدین نمی توانند با فرزندانشان همدلی کنند؛ آنها کودک خود را درک نمی کنند و نمی توانند میل او به استقلال را درک کنند. همچنین پیوسته با تصمیم گیری های پی در پی خود به حریم روانی کودکشان بی احترامی می کنند.
والدین کنترل گر با تنبیهات شدید فرزندان خود را کنترل می کنند. این تنبیهات هیچ تناسبی با تخلف فرزند ندارند، بلکه بزرگتر از آن است.
با بزرگتر شدن کودک، نیاز به مستقل شدن و گرفتن تصمیمات به تنهایی در آنها بیشتر می شود. این والدین در مقابل تغییرات فرزندشان رفتاری توام با بی توجهی و بی احترامی دارند.
آنها به فرزندانشان اجازه رشد فردیت و استقلال را نمی دهند؛ بلکه می خواهند آنها را به قالبی که خودشان دوست دارند در بیاورند.
والدین کنترل گر تنبیه و پاداش را در جای نامناسب خود به کار می برند. برای آنها پاداش وسیله ای برای کنترل فرزندان و تحمیل تصمیماتشان بر آنها است.
آنها در صورتی به فرزندان خود پاداش می دهند که مطابق میل آنها تصمیم گرفته و رفتار کنند.
یکی از روش هایی که فرزندان خود را با آن کنترل می کنند، احساس شرم و گناه است.
مثلا والدین زمانی که در تغییر تصمیمات فرزند خود عاجز می مانند، با به زبان آوردن جملاتی نظیر “زمانی که من بمیرم بابت این کار حسرت میخوری” یا “یک فرزند خوب با والدینش چنین رفتاری ندارد” و جملاتی از این دست در فرزندان خود احساس گناه را پدید می آورند و در نهایت موفق می شوند حرف خود را به کرسی بنشانند.
این رفتارهای کنترل گرانه در ذهن و روان کودکان تغییرات و افکار منفی زیادی را پدید می آورد.
والدین کنترل گر برنامه های زیادی برای کودکان خود شامل کلاس های نقاشی، موسیقی، ورزشی، زبان، ریاضی و… در نظر دارند که کودک باید تمامی آنها را بگذراند و در آنها استاندارد های بالایی کسب کند. در حالیکه تحقیقات نیز نشان می دهد کلاس های مختلف، الزاما کودک را شاد و سالم نمی کند؛ در واقع با افراط در این برنامه های آموزشی کودک خسته و بی انگیزه می شود.
تا زمانی که والدین برای فرزندان تصمیم گیری کنند و اجازه ندهند تصمیم بگیرد و اشتباه کند، کودک نمی تواند از عواقب تصمیماتش مطلع شود. این کودک در تصمیم گیری به مشکل بر می خورد و هر بار که می خواهد به تنهایی تصمیم بگیرد ترس، اضطراب و بی اعتمادی را نسبت به خودش تجربه می کند.
از بین رفتن خلاقیت در کودک، از مهمترین پیامدهایی است که کنترل گری والدین آن را سبب می شود. این والدین همواره به فرزند خود القا می کنند که تنها یک راه برای حل مسئله وجود دارد؛ این باعث می شود که خلاقیت و فکر کردن به راه حل های دیگر در وجود فرزندان از بین برود.
والدین کنترل گر فرزندان خود را کنترل می کنند تا هیچ اتفاقی برای آنها نیفتد؛ اینکار باعث می شود فرزندان حس کنند تا وقتی که تحت حمایت والدین باشند، هیچ اتفاقی برای آنها نمی افتد و در موارد دیگر همیشه در خطر هستند. این باعث اضطراب آنها شده و اعتماد آنها را نسبت به خودشان کم می کند.
وقتی والدین خود برای فرزندان تصمیم می گیرند و از اشتباه کردن آنها جلوگیری می کنند، فرزندان دچار ترس از اشتباه می شوند. دیگر میلی به امتحان کردن تجربیات جدید ندارد. به خصوص فرزندانی که با اشتباه کردن تنبیه می شوند، میل به پنهان کاری دارند؛ در صورتی که اشتباه قسمتی از زندگی هستند و برای یادگیری ضروری می باشد. پدر و مادر نباید کودک را از اشتباه بترسانند، بلکه باید مسئولیت پذیری رادر قبال اشتباهات به فرزند خود آموزش بدهند.
کنترل گر بودن والدین، زمینه را برای مشکلات روانی برای کودک پدید می آورند. کودکانی که آزادی در صحبت را نداشته باشد، استرس زیادی را در بزرگسالی تحمل می کنند.