چگونه اختلال استرس حاد (Acute Stress Disorder) را شناسایی و درمان کنیم؟


علائم و بروز اختلال استرس حاد یا ADS، بسیار شبیه به استرس پس از حادثه است. هر دو نوع آن، پس از قرار گرفتن در شرایط مکانی و زمانی استرس زا مثل تصادف، حادثه ها، جراحات سنگین به وجود می آورند که این بیماری روحی می تواند تا مدت های طولانی ادامه داشته باشد و حتی ممکن است با تشدید و افزایش آن، فرد را مجاب کند که دست به انجام کارهای خطرناک بزند.

در تشخیص اختلال استرس حاد و مقایسه علائم آن با استرس بعد از حادثه باید گفت؛ واقعه تروماتیک و علائم استرس زا، حداقل سه روز و نهایتاً تا یک ماه خواهد بود و چنانچه بیش از یک ماه طول بکشد و علائم استرس شدت پیدا کند، استرس پس از حادثه محسوب می شود.

برخی از عواملی که می توانند زمینه ابتلا به این اختلال را در افراد افزایش دهد، عبارتند از:

تجربه، مشاهده یا اطلاع از یک اتفاق آسیب زا

سابقه مبتلا بودن به دیگر اختلالات روانی

سابقه واکنش های تنش زا در رویدادها و حوادث آسیب زا گذشته

افرادی با کمتر از 40 سال سن

بانوان (احتمال ابتلا در زنان بیشتر از مردان است)

برخی از موقعیت های خطرآفرین و استرس زا که می توانند باعث بروز اختلال استرس حاد در افراد شود شامل:

مرگ عزیزان و بستگان

خطر مرگ یا آسیب دیدگی

قرار گیری در معرض بلایای طبیعی

تصادف

تجاوز یا سوءاستفاده جنسی

قرارگیری و تشخیص شرایط مرگبار

در واقع این استرس زمانی رخ می دهد که یک اتفاق و استرسی به سرعت و معمولاً بصورت غیر منتظره بروز می کند و زمان طولانی ندارد، اما در آن لحظه شما را متزلزل کرده و حتی توان فکر کردن و انجام دادن درست کارها را از شما می گیرد.

بررسی زودهنگام علائم این اختلال تاثیر زیادی در کنترل و مدیریت بهتر فرد مبتلا دارد.

برخی از این علائم به شرح زیر است:

علائم آزار دهنده؛ به طور مثال یادآوری غیرارادی و خاطرات و رویاهای بد که شدت استرس را افزایش می دهد و فرد در طی فلش بک های مکرر، تجربه منفی اش را مجدداً تکرار می کند.

خلق و خوی منفی؛ یعنی ممکن است فرد غرق افکار منفی همچون غم، بی حوصلگی و خلق پایین و بداخلاقی و تندی در رفتار باشد.

واکنش های گسستی؛ این واکنش ها در اصل همان علایمی مانند عدم درک و آگاهی از محیط پیرامون، عدم توانایی در یادآوری قسمت هایی از حادثه، بهت و گیجی، حس بیگانه بودن با خود را دارد و فرد این علایم را تجربه می کند.

واکنش های پرهیز و اجتناب؛ تجربه یک رویداد آسیب زا و حس تنش در بدن فرد باعث می شود برای مدتی از افکار، افراد یا حضور در مکان هایی با آسیب زا بترسد و دوری کند.

علائم آشفتگی و برانگیختگی؛ بی خوابی و اختلالات خواب، تندی و پرخاشگری، عدم تمرکز و تحریک پذیری بالا و اختلالات تغذیه از جمله واکنش های آشفتگی است. به عبارتی، در رفتار فرد یک نوع نا آرامی و عدم آرامش و اینکه همیشه منتظر اتفاق بد می باشد، به چشم می خورد.

البته گفتنی است که مبتلایان به این اختلال اگرچه بتوانند در مقابل تروما (به هر گونه ضربه، جراحت، شوک و حادثه وارد شده گویند.)، ایستادگی و خود کنترلی داشته باشند، اما اغلب دچار حس گناه می شوند.

تشدید و ماندگاری علائم فوق در فرد، منجر به دریافت بازخورد و پاسخ های بدن به استرس می شود. به این مفهوم که بدن برای مقابله و کاهش تاثیر استرس و حفظ شرایط نرمال در بدن و سلامت و ایمنی مغز، پیام هایی را به فرد تحمیل می کند که همان اثرات جبران ناپذیر استرس محسوب می شوند.

این پاسخ ها در افراد متفاوت بوده و به گوناگونی زیر است:

درد های عضلانی

سردرد

افسردگی

اسهال

ضربان قلب نامنظم

ترس

مصرف زیاد نوشیدنی های الکلی

استعمال دخانیات و مواد مخدر و داروهای مسکن

رفتار شناسی و درک و شناخت رفتار فرد در آن لحظه و ریشه یابی آن موثرترین راه درمان استرس حاد می باشد.

متخصصان روانکاو با تمرکز بر این روش سعی در درمان فرد دارند و به دو صورت زیر درمان را شروع می کند:

تغییر دادن شناخت یا الگوی فرد در هنگام قرارگیری در شرایط تنش زا

اصلاح رفتار و واکنش های استرسی فرد

این روش درمانی سبب می شود، اگر بیمار پس از بهبودی در شرایط مشابه قرار بگیرد، توانایی مدیریت خود را داشته باشد و با غلبه بر استرس، مانع از بروز اضطراب پس از سانحه شود.

تشخیص اینکه از چه طریقی می توان فرد مضطرب را راهنمایی کرد، کار چندان آسانی نیست. روانشناس با مهار بالای خود باید تشخیص دهد که برخی از مبتلایان با صحبت کردن در مورد حادثه آسیب زا حس مثبتی دارند و برای برخی باعث تشدید تنش می شود.

در کل کسب گزارش روحی از فرد بیمار همیشه با چالش هایی همراه است که گاهی جواب می دهد و گاهی بالعکس نتیجه می دهد. استفاده از داروهای روانگردان باعث قوت علائم اضطراب در فرد می شود. از روش های مدتیشن و مراقبه هم می توان در مقابل تشدید علائم ایستادگی کرد و تنش ها را کاهش داد.

اگر در زندگی خود حادثه ی تلخی را گذرانده اید، سوالات زیر را از خود بپرسید تا بفهمید که تا به حال در این وضعیت قرار گرفته اید:

آیا شما هم خاطرات بد و آسیب زا را مدام در ذهنتان مرور می کنید؟

آیا گاهی دچار بی حوصلگی و کرختی احساسی می شوید؟

آیا بی قرار و آشفته هستید و مدام گریه می کنید؟

آیا پرخوری عصبی دارید و زیاد می خورید و می نوشید؟

آیا فکر می کنید کنار آمدن با دیگران سخت است؟

آیا حس خستگی مداوم و افسردگی دارید؟

اگر سوالات بالا را از خود بپرسید و به این نتیجه برسید که جواب آن ها مثبت است و علائم اختلال بیش از 6 هفته ادامه پیدا کرده، دیگر یک واکنش طبیعی محسوب نمی شود.

فردی که در حال درمان است نیاز دارد تا اطرافیان و نزدیکان او و در صدر همه آن ها خانواده اش به خوبی او را درک کنند و عواملی که مسیر درمان را مختل می کنند و سلامت روان فرد را به تاخیر می اندازند جلو گیری کنند.