نقش کهن الگو


کهن الگوها یا آرکتایپ ها می توانند در شکل گیری هویت برند نقش بسزایی داشته باشند. این بحث نخستین بار توسط یونگ مطرح شد، سپس مارگارت مارک و کارول پیرسن در کتاب قهرمان و عاصی این مفهوم را وارد دنیای برندینگ کردند. همچنین کتاب کهن الگوهای یونگی نوشته رابین رابرتسون نیز به بحث بین رشته ای بودن آرکتایپ ها بسیار توجه کرده است.

مقدمه ای از کتاب کهن الگوهای یونگی

انسان در حال گذر از کودکی به بلوغ است و بلوغ با خودش جهانی نو با مسائلی نوین پدید می آورد. یکی از این مسائل، گشودن فضای تازه ای به نام دانش میان رشته ایست، مثل علم برندینگ. این کتاب با شناخت از مفهوم برندینگ در اندیشه یونگ و ناتمامیت در اندیشه گودل رهیافت یا تجربه ای است برای فرا رفتن از جهان های متعارف.

کهن الگوها یا آرکتایپ ها

یک کهن الگو مفهومی است که در ناخودآگاه جمعی انسان ها قرار دارد.

بخش بندی مغز از دیدگاه یونگ: 1. ناخودآگاه شخصی (ناخودآگاه فردی)2. ناخودآگاه جمعی 3. خودآگاه فردی

داخل ناخودآگاه جمعی ما اطلاعاتی است که در کلیه ابنای بشر یکسان است. کهن الگوها را مفاهیم یا تصاویر ابتدایی یا خاطرات ازلی میداند که در تمامی ابنای بشر وجود دارد و البته شکل اینها بسته به فرهنگ، شرایط و تجربیات زندگی ما عوض می شود.

یک کهن الگو در حالت ساکن هیچ شکل متعینی ندارد و در خود ساختار نامعین است و طبق یک گونه افکنی است که می تواند شکل به خودش بگیرد. یعنی تا وقتی کهن الگوها یا آرکتایپ ها بیرون نیامدند مفهوم خاصی ندارد.

یکی از مفاهیم کهن ‌الگو، مفهوم مادر است و فارغ از اینکه شما متعلق به چه فرهنگی باشید و کجا به دنیا آمده باشید مفهوم مادر را به شکل غریزی درک می کنید. همه حیوانات در ناخودآگاهشان و به شکل درونی درک یکسانی از مفهوم مادر دارند. ولی وقتی این به بیرون می آید براساس تجربه ای که دارند شکل خودش را می گیرد. زمانی که ساختار کهن الگو شکل می گیرد و بیرون می آید تغییر می کند و این جا به مفهوم کهن الگوها می رسیم.

اگر برندی از یک کهن الگو استفاده کند دیگر کهن الگوها هم می توانند از آن برند استفاده کنند؟ هر بار تعین کهن الگو در هر شکل بیرونی می تواند خاص خودش باشد و متمایز. یعنی تعین آرکتایپ در هر برندی متفاوت است.

کهن الگوها تا موقعی که بالفعل نشده اند ما نمی توانیم درک درستی از اینها داشته باشیم و این ها موقعی بالفعل می شوند که به یک تجربه تبدیل شوند. بنابراین کهن الگوها با تجربیات ما نسبت مستقیم و یکسان دارند.

کهن الگوها یا اسطوره های یونانی

در ایران وقتی بحث آرکتایپ ها در برند مطرح می شود، از اسطوره‌های یونانی نام میبرند مثلاً آتنا یا زئوس. متاسفانه در بسیاری از موارد اسطوره و کهن الگو را با هم اشتباه می گیرند. باید بدانیم که این دو، با هم یکی نیستند. دلیل ماندگاری و به وجود آمدن اسطوره ها این بوده که براساس کهن الگوها شکل گرفته اند، منتها اسطوره ها به شدت رنگ و بویی فرهنگی را دارند که از آن آمده اند. مثلاً اگر ما زئوس را عنوان می کنیم، زئوس یک اسطوره است که در فضای برند برمبنای آرکتایپ حاکم داریم و راجع به آن صحبت میکنیم.

ما می خواهیم از کهن الگوها استفاده کنیم برای اینکه برندهای پرقدرت تری بسازیم. برندهایی که برای ذهن مخاطب ما و برای ناخودآگاه مخاطب آشنا باشند و هدف ما نه درمان کسی است و نه می خواهیم کسی را راهنمایی کنیم. هدف ما کمک به کسب و کارهایی است که به ما مراجعه می کنند تا بتوانیم کمک کنیم تبلیغات بهتری بسازند، برندسازی بهتری بکنند و در کسب و کارشان موفق باشند

شما در حرفه پلاس میتوانید با موضوعاتی همچون نقش کهن الگو ها در تبلیغات برند و دیگر موضوعات در زمینه کسب و کار اطلاعات مفیدی کسب نمایید .