تنها کار مفید الان

تنها کار مفید الان

شیوانا همراه کاروانی در راهی می ­رفت. ظهر به منزلی رسیدند و چون تا منزل بعدی یک روز کامل راه بود، تصمیم گرفتند همان­ جا استراحت کنند و سحرگاه روز بعد به سمت منزل بعدی حرکت کنند.

وقتی همه مستقر شدند. شیوانا سطل آبی برداشت و به سراغ پله­ های شکسته حجره ای رفت و با گلی که فراهم کرده بود شروع به ترمیم پله­ های شکسته نمود.

یکی از کاروانیان مات و مبهوت به شیوانا خیره شد و با تعجب گفت: استاد! شما با این همه علم و معرفت، چرا وقت گرانب های خود را به بنایی و بازسازی پله­ های شکسته کاروانسرایی بین ­راهی تلف می­ کنید. حیف از شما نیست که استراحت نمی­ کنید و به این قبیل کارهای بی­ ارزش می ­پردازید!؟ درثانی کسی به شما بابت انجام این­کار پول نمی ­دهد. پس چرا زحمت می­ کشید و انرژی خود را هدر می­ دهید؟

شیوانا بی­ اعتنا به مرد معترض به کار خود ادامه داد. مرد کاروانی که از بی­ اعتنایی شیوانا خشمگین شده بود با صدای بلند در حالی که شیوانا را مسخره می ­کرد گفت: استاد بزرگ! همانطور که کار می کنید می توانید بگوئید تفاوت یک آدم نادان و یک سالک معرفت چیست!؟

شیوانا لبخندی زد و گفت: من در خصوص انسان نادان اطلاعات زیادی ندارم! اما یک سالک معرفت کسی است که در هر لحظه از زندگی­ اش صرف نظر از پولی که به او می ­دهند، مفیدترین کاری که از او برمی­ آید را انجام دهد.

من از الآن تا غروب کاری برای انجام ندارم. خسته هم نیستم. من این کار را انجام می­ دهم چون تنها کار مفیدی است که الآن می­ توانم انجام دهم و همین احساس مفید بودن برای من کفایت می­ کند.