مقدمه :
همگان از خرد وکلان نخبگان جامعه و یا حتی از عموم افراد فارغ از تعلق به هر قشر اجتماعی و فرهنگی در یک مقوله متفق النظر بلکه متفق العقیده میباشند ، و آن اعتبار جایگاه وکالت و شان وکیل دادگستری در منظر همه آحاد مردم است .البته با وصف اتصاف یک شرط و آن شرط هم رعایت همین شان و جایگاه در ابتدا و بدو امر توسط خود وکیل دادگستری و رونق بخشی به آن است .مساله مورد پردازش در این گفتار تنها دیگر یک مقوله مورد انتظار از یک شهروند ممتاز نیست ، بلکه وظیفه ای است که حتی سنگینی بار اجرای صحیح و به نحو احسن آنرا وجدان اجتماعی مطالبه گری میکند ، این مطالبه گری و بهینه طلبی اجتماعی در طول قرون و اعصار مختلف و حتی در بعضی نوشته های موجود از سوی فلاسفه ای همچون هایدگر ، پوپر ،کانت و ....مشاهده میشود .و جالب اینجاست که نویسندگان خارجی نامداری همچون کامو وکافکا و یا نویسندگان خوش آواز شرقی مانند خلیل جبران و یا متفکرین بی بدیل ایرانی همچون شهید مطهری و استاد جلال همایی نیز در این مقوله سخن ها برای ارباب خرد دارند.
چیستی اخلاق حرفه ای ؟
از آنجا که اینجانب از هنگامی خود را وکیل پایه دادگستری اصفهان تلقی کردم که در حدود ۱۶ سال قبل از این بر طبق ماده ۳۹ از آیین نامه لایحه قانون استقلال کانون وکلا دادگستری مصوب ۱۳۳۴ هجری شمسی سوگند ذیل را اداء نمودم ، بی مناسبت ندیدم با ذکر آن در این گفتار، محمل بحث را ایجاد کنم .
((در این موقع که میخواهم به شغل شریف وکالت نائل شوم به خداوند قادر متعال قسم یاد میکنم که همیشه قوانین و نظامات را محترم شمرده و جز عدالت و احقاق حق منظوری نداشته و برخلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری ننمایم و نسبت به اشخاص و مقامات قضائی و اداری و همکاران و اصحاب دعوی و سایر اشخاص رعایت احترام را نموده و از اعمال نظریات سیاسی و خصوصی و کینهتوزی و انتقامجوئی احتراز نموده و در امور شخصی و کارهائی که از طرف اشخاص انجام میدهم راستی و درستی را رویه خود قرارداده و مدافع از حق باشم و شرافت من وثیقه این قسم است که یاد کرده و ذیل قسمنامه را امضاء مینمایم))
با مداقه ای کوتاه در این سوگند نامه ،در ابتدا متوجه میشویم که از وکالت به عنوان شغل شریف نام برده شده ،ناگفته پیداست مقنن در زمان نوشتار و تصویب این قانون به واژه ها و بار معنایی آنها توجهی خاص داشته است ،مثلا چرا نگفته شغل وزین وکالت ؟ یا حتی چرا نگفته شغل رفیع وکالت ؟
بایستی گفت کلمه شریف از مصدر شرف مشتق شده و یعنی فردی که وکیل شده بایستی همواره حفظ حرمت چنین شغلی را با چنین جایگاه رفیع و وزینی بنماید ،و سعی بر این بنماید که همواره بهترین وکیل به نظر مردم باشد و مدام خصلت نیک سیرت و نیکو صورت وجه دائم وی باشد ،و نه تنها بر این امر مداومت کرده بلکه دائما بدین اوصاف متصف باشد وگرنه چنانچه روزی بهترین وکیل از نظر مردم نباشد بداند که سقوط وی سخت خواهد بود چرا که دیدگاه مردم درباره بهترین وکیل ویا بهترین وکیل به نظر مردم میتواند معیار مناسبی در روند رو به رشد فرد در مسیر بهترین وکیل پایه یک دادگستری اصفهان بودن را هموار سازد. و همواره همانگونه که در ادامه سوگند ذکر شده ، وجدان بیدار وکیل این را میطلبد که قوانین و نظامات را محترم بشمارد و اتفاقا این وکیل قانون مدار نه تنها قانون نوشته را بلکه قانون نانوشته را هم رعایت و هم پاسدار باشد این قانون نانوشته همان وجدان جمعی است ،که نهی از انجام عمل ناپسند بدون ضمانت اجرای قانونی را مذموم میشمرد ، مثلا اگر وکیلی به جهت اینکه میداند از قبل که فرضا موکلش فردی نزول خوار است و باز با این علم وکالت وی را به عهده بگیرد صرف نظر از اینکه ،حق گرفتن وکیل برای همه جرایم و همه فردی مجاز است آیا این عمل وکیل در دیدگاه عرف ناپسند نیست ؟؟
آیا وکیلی که اخلاقی ترین وظیفه اش ایجاد سازش تا حد امکان بین طرفین دعوی است به جای استفاده از این ظرفیت ،زن یا مردی که در زندگی مشترک به مشکل برخورده و با تقاضای دادخواست مهریه یا طلاق یا حضانت یا نفقه به وکیل مراجعه میکند یا در یک دعوی حقوقی یا کیفری به جای سعی در سازش بین طرفین،کوشش در طرح و پیگیری شکایت و دادخواست کند در دادگاه وجدان خود و جامعه محکوم نمیشود ؟؟همانا بهترین وکیل مرد اصفهان هیچگاه چنین نمیکند .در این کلمه شریف به نوعی میشود گفت بار معنایی کلماتی همچون رفیع یا وزین نیز حس میگردد
و به چه نیکویی و خوش آهنگی از کلمه شریف به جا استفاده شده است، این کلمه اثبات میکند که جایگاه وکالت بیشتر از یک شغل روزمره و صرفا به جهت دفع نیازهای فردی میباشد ،بلکه همانگونه که مرحوم دکتر حسن صدر که در شهر اصفهان به سال ۱۲۸۸دیده به دنیا گشود و با اتمام تحصیل در ایران رهسپار خارج شده و در فرانسه با اخذ درجه دکتری حقوق جزا و ورود به ایران در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی با سمت بازپرس مشغول فعالیت گردید و سپس به وکالت روی آورد ،نادره مردی که دکتر مصدق از ایشان خواست تا تدارک پاسخ دادخواست دولت انگلیس را به دیوان بین المللی لاهه آماده کند و حتی وکالت دکتر مصدق را پس از رویداد ۲۸ ،مرداد سال ۱۳۳۲ در دیوان عالی کشور عهده دار شد،گفته است
((همه کس و صاحب هر شغلی برای گرداندن زندگی نیازمند پول است و حق دارد در برابر کالا یا خدمت خود پول بخواهد ،ولی امتیاز عظیمی است میان وکیل عدلیه ای که جز پول نخواهد و حق یا ناحق بودن دعوا و کامیابی یا ناکامی صاحب آن به شرط دریافت پول برای او یکسان باشد ، با وکیلی که قبل از پول به دست آوردن به درست بودن دعوا و به ثمر رساندن آن علاقه مند باشد و از اینکه در کاری که به عهده گرفته توفیق یافته و حق را به کرسی حکومت نشانده لذت برد.))
وکیلی که اخلاق حرفه ای را سرلوحه بنیاد کار خود کرده هیچگاه وکالت تضمینی در پیروزی دعوی نمیدهد ،چرا که تعهد وکیل تعهد به وسیله است و نه تعهد به نتیجه، یعنی او تمام توان خود را در جهت دفاع از حقوق موکل اعم از لایحه نویسی مناسب و اقناع وجدان دادگاه انجام میدهد ،ولی نتیجه و رای قاضی را تضمین نمیکند .در یک پرونده مواد مخدر با اقلام چندین کیلویی هرویین و تریاک و شیشه ،کشف شده از متهم ، در حالی که هم در پرونده اقرار متهم و هم دیگر ادله علیه وی است، خود را بهترین وکیل مواد مخدر معرفی کردن و تضمین دادن به تبرئه متهم از مجازات ، مبتنی بر سفاهت است و نه ذکاوت.
وکیل بایستی حافظ اسرار موکل و مدارک او و شنونده گفتار کامل وی باشد ،موکل اصولا در سخترین شرایط قرار دارد و وکیل هیچگاه نباید از این استیصال سوء استفاده و خدای ناکرده به طمع پول بیشترو یا هر محرک دیگری ، ناراستی کرده و به قول عرف و عوام با طرف دعوی موکل سر و سری ، پیدا کند .
بیش از پیش بکوشد تا راست گفتاری و راست کرداری وی نزد مقامات و مسولین قضایی به منصه ظهور برسد ،نه اینکه وکیل به چنین امری محتاج باشد بلکه میتواند بدین امر کسب اعتبار کند و مگر وکیل چه دارد جز نازش به علم و حسن اعتبارش که معروف شود بدین امرکه
((محکمه ایست دفتر وکالتش قبل از محکمه))
وخود پیش از محاکمه و وقت رسیدگی میسنجد و اگر موکلش ذیحق بود دعوی را میپذیرد ولو اینکه در تشخیص اشتباه کند چرا که به حد وسع حتما در این باب اندیشیده است. و به قول استاد مرحوم بهمن کشاورز چنانچه سنجید و فرد را ذیحق و احتمال موفقیت دعوی را ناچیز ندانست دعوی را بپذیرد .
یک وکیل بایستی از حسن معاشرت برخوردار باشد چه در برخورد با اصحاب دعوی چه با همکاران و چه با متصدیان قضایی و اداری در محاکم ،ازخطاهای جزیی و قابل چشم پوشی از هرکه بود با تسامح و تساهل گذرا عبور کند . که حافظ شیرازی میفرماید:
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای **** فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
دکتر نجاد علی الماسی استاد ارجمندم در مقطع دانشجویی حقوق در باب وکیل چنین نظر داده اند که :
(( وکیل باید از مسائل روزمره که گاهی ممکن است انسان را از حقایق دور کند پرهیز نماید ،بایستی با اخلاق و عشق به مسائل بنگرد ،ببیند که کدام راه حل با انسان دوستی ،عدالت و عشق به انسان تناسب بیشتری دارد .))
میتوان به قاطعیت گفت نظرات ،مقاله ها و سخنرانی های اساتید حقوق از جمله جناب دکتر ناصر کاتوزیان در روشنگری به مطلب اخلاق حرفه ای یک وکیل دادگستری برای نسل جوان و حتی پیشین جامعه وکلاء میتواند ، بسیار راهگشا و رهنمون باشد.
آنچه عنوان گردید اصولی هرچند کوتاه ولی کاربردی و مفید بود در راستای نیل گسترش فرهنگ نیک ضمیری و و نیک کرداری به روشی و به گفتاری ، ساده برای عوام و نیز همکاران عزیزم ،و چه خوب به خاطر دارم وکیل سرپرست اینجانب آقای محمدرضا شاعری که چند سالی است به دیار خاموشان شتافته و یزدان بنده نواز وی را غریق رحمت خود فرموده ،وی پس از سی سال قضاوت در دوران پهلوی به وکالت روی آورد ،و به تربیت کار آموزان زیادی پرداخت و همواره تک بیتی از صائب تبریزی برایم میخواند که گویی نجوایی همیشگیست تا خیالات خام را از سر پر هوسم برباید.
اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی ****فلک آن پند را روزی به تلخی ات بیاموزد