بازاریابی دیجیتال یک گزینه عالی برای هر شغلی است. در اخلالگر ، ما از بازاریابی دیجیتال برای کمک به رشد انواع مشاغل استفاده کرده ایم - از فروشگاه های مادر و پاپ گرفته تا دانشگاه های معتبر بین المللی و فراتر از آن. این زیبایی تبلیغات آنلاین است. اگر می دانید که می خواهید چه کسی را هدف قرار دهید ، می توانید از بازاریابی دیجیتال برای هدف قرار دادن هر کسی ، در هر مکان استفاده کنید.
با این حال ، گفته شد ، انواع خاصی از مشاغل از انواع خاصی از تبلیغات دیجیتال سود بیشتری خواهند برد. به عنوان یک بررسی اجمالی ، بیایید نگاهی بیندازیم که کدام استراتژی ها برای شرکت های تجاری به مصرف کننده (B2C) و شرکت های تجاری به کسب و کار (B2B) بیشترین عملکرد را دارند:
شرکت های B2C
به طور کلی ، قیمت های شرکت های B2C بسیار کمتر از همتایان B2B است. از این گذشته ، فروش یک مته 150،000 دلاری (باور کنید آنها وجود دارند) به یک مادر حرام ممکن است کمی سخت باشد. اما یک شلوار بچه گانه 10 دلاری؟ این یک فروش کاملاً ساده است.
خبر خوب این است ، زیرا شرکت های B2C در تلاش برای فروش محصولات یا خدمات فوق العاده گران نیستند ، بنابراین آنها به تیم های بزرگ فروش یا کانال های بازاریابی پیچیده نیاز ندارند. تنها کاری که آنها باید انجام دهند این است که محصولات یا خدمات خود را با پیام رسانی مناسب در برابر مخاطبان مناسب قرار دهند و بقیه باید مراقب خود باشند.
در نتیجه ، هدف اصلی اکثر شرکت های B2C این است که مردم را از طریق کانال بازاریابی خود وارد کنند. به عنوان مثال ، اگر می توانید آن مادر مزخرف را به وب سایت لباس بچه های خود برسانید و یک معامله هیجان انگیز به او پیشنهاد دهید ، احتمال زیادی وجود دارد که او امروز بخرد. قبل از اینکه بتوانید فروش خود را ببندید ، نیازی به ایجاد یک آگاهی از برند یا اعتماد به نفس ندارید.
با در نظر داشتن این موضوع ، شرکت های B2C اغلب نتایج خوبی از کانال های بازاریابی با قیف بالاتر مانند بازاریابی در شبکه های اجتماعی یا تبلیغات اجتماعی پرداخته می کنند. این کانال ها کار بزرگی را انجام می دهند تا تجارت شما را در مقابل مشتری های بالقوه ای که ممکن است در غیر این صورت وجود شما را بدانند ، نشان دهند.
اکنون ، تکمیل سایر استراتژی های بازاریابی دیجیتال مانند جستجوی پرداخت شده یا سئو همیشه ایده خوبی است ، اما اگر برای شروع مجبورید یک کانال را انتخاب کنید ، تبلیغات اجتماعی پرداخت شده یا بازاریابی در شبکه های اجتماعی گزینه های بسیار خوبی برای B2C هستند.
شرکت های B2B
در مقابل ، جستجوی پولی گزینه بسیار خوبی برای شرکت های B2B است. بیشتر شرکت های B2B مخاطبان بسیار خاصی دارند که هدف قرار دادن آنها با استفاده از رسانه های اجتماعی دشوار است. با این حال ، اگر 150 هزار دلار مته بفروشید و کسی به دنبال "تولید کننده بیت حفاری روغن با نوک الماس" باشد ، می خواهید اولین نتیجه ای باشید که می بیند. بله ، ممکن است برای کلیک خود بیشتر از هزینه تبلیغات اجتماعی بپردازید ، اما با برچسب قیمت 150 هزار دلار ، این پول به خوبی خرج شده است.
بعلاوه ، چرخه فروش بیشتر شرکتهای B2B بسیار طولانی تر و درگیرتر از شرکتهای B2C است. اگر مته 150،000 دلاری می فروشید ، بیشتر افراد احتمالاً به سایت شما مراجعه نمی کنند ، با شما تماس گرفته و می گویند "من یک مورد می خواهم". در نتیجه ، استراتژی های طولانی مدت مانند بازاریابی محتوا یا بازاریابی از طریق ایمیل اغلب برای بستن یک معامله ضروری هستند.
مطمئناً ، ترکیب صحیح تاکتیک های بازاریابی دیجیتال در صنعت از صنعت و تجارت به کسب و کار دیگر متفاوت خواهد بود ، اما صرف مقایسه B2C با B2B به شما کمک می کند تا درک کنید که چگونه استراتژی های مختلف می تواند برای برخی از مشاغل خاص بهتر باشد. هر استراتژی برای هر مشاغل مناسب نیست ، اما با کمی آزمایش و خطا ، باید بتوانید سودآورترین رویکرد را برای شرکت خود شناسایی کنید.
چگونه شروع کنم؟
خبر خوب این است که شروع کار با بازاریابی دیجیتال نسبتاً آسان است. بیشتر سیستم عامل های تبلیغات آنلاین ثبت نام و ایجاد اولین کمپین شما را آسان می کنند (به هر حال نحوه کسب درآمد آنها است). در اینجا چند لینک به راهنماهای مبتدی برای چندین استراتژی بازاریابی دیجیتال وجود دارد:
تبلیغات جستجوی پولی
بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
تبلیغات پرداخت شده در شبکه های اجتماعی
بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
بهینه سازی نرخ تبدیل
بازاریابی محتوا
بازاریابی ایمیلی
هسته اصلی هر کمپین بازاریابی دیجیتال موفق ، یک راهنما نیست. صرف نظر از اینکه از کدام استراتژی استفاده می کنید ، در اینجا 4 س areال وجود دارد که باید قبل از شروع بازاریابی دیجیتال به آنها پاسخ دهید:
1. چقدر باید درست کنید؟
برای اینکه بفهمید چه مبلغی را برای بازاریابی دیجیتال هزینه می کنید ، ابتدا باید اهداف خود را مشخص کنید. نحوه برخورد شما با بازاریابی دیجیتال بسته به اینکه آیا هدف نهایی شما ایجاد کلیک ، تبدیل یا هدایت ، فروش ، درآمد یا بازده خاصی از سرمایه (ROI) است ، می تواند کاملاً متفاوت باشد.
وقتی کاملاً به آن رسیدید ، هدف نهایی هر تلاش بازاریابی باید بازگشت سرمایه باشد. پس از همه ، اگر هزینه های بازاریابی دیجیتال شما درآمد سودآور کسب و کار شما را به همراه ندارد ، چرا در حال بازاریابی آنلاین هستید؟
کلیک ها و حتی تبدیل ها عالی هستند ، اما شرکت شما از طریق کلیک درآمد ندارد (در واقع شما در واقع برای خرید کلیک می کنید) یا تبدیلات. از فروش سود کسب می کند.
با این حساب ، اولین چیزی که باید تعیین کنید قبل از اینکه تصمیم بگیرید بودجه بازاریابی دیجیتال شما چقدر باید باشد ، تصمیم گیری در مورد میزان درآمد شماست. وقتی این را دانستید ، می توانید با استفاده از این اطلاعات میزان تبلیغات را برای رسیدن به آن هدف درآمد تعیین کنید.
2. به چه کسانی بازاریابی می کنید؟
وقتی دانستید که چقدر می خواهید از طریق بازاریابی دیجیتال درآمد کسب کنید ، باید شناسایی کنید که به چه کسانی بازاریابی می کنید. این بسیار مهم است ، زیرا شخصیت های مختلف خریدار به تاکتیک های مختلف بازاریابی نیاز دارند. و حتی مهمتر از آن ، شخصیت های مختلف خریدار به انواع مختلفی از خریداران تبدیل می شوند.
پس حدس بزنید چی؟ اگر شخصیت خریدار خود را درک نکنید ، نمی توانید یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر ایجاد کنید!
اگر تیم فروش دارید ، گفتگو با فروش می تواند یکی از سریع ترین راه ها برای جمع آوری شخصیت خریدار مناسب باشد. به هر حال ، آنها کسانی هستند که بیشتر با مشتریان شما صحبت می کنند ، درست است؟
با این حال ، حتی صحبت با تیم فروش خود و انجام کمی تحقیق کافی نیست تا واقعاً در سطح جزئیاتی که برای تهیه یک طرح بازاریابی دیجیتال موثر لازم دارید ، برسید. برای انجام این کار ، باید با تلفن تماس گرفته و با مشتریان واقعی خود تماس بگیرید.
از آنها بپرسید که چگونه شما را پیدا کرده اند ، چرا تغییر دین داده اند و چه چیزی آنها را متقاعد به پرداخت شما کرده است. این اطلاعات یک بینش در مورد روند بازاریابی و فروش شما به شما می دهد که می توانید با استفاده از آن هم عملکرد تبلیغات خود را بهبود بخشید و هم بودجه بازاریابی خود را انتخاب کنید.
3. ارزش مشتری شما چیست؟
به طور معمول ، مردم به شخصیت های خریدار به عنوان یک روش خوب برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی موثر نگاه می کنند. اشخاص خریدار برای این کار بسیار مناسب هستند ، اما همچنین بخش مهمی از تنظیم یک برنامه بازاریابی دیجیتال موثر هستند.
به عنوان مثال ، تصور کنید که برای یک تجارت SaaS به نام SaaS-A-Frass تبلیغ می کنید که ساختار قیمت گذاری زیر را دارد:
مثال شخصیت خریدار AdWords | تبلیغات مخل
در این شرایط ، شما احتمالاً 3 شخصیت مختلف خریدار را هدف قرار داده اید:
تجارت کوچک "استیو"
تجارت میانی "مندی"
شرکت تجاری "ادوارد"
تجارت کوچک "استیو" نیازهای تجاری بسیار ساده تر و ساده تری نسبت به ادوارد یا مندی دارد ، بنابراین احتمالاً بسته استارتر را انتخاب خواهد کرد. مندی احتمالاً بسته حرفه ای را می خواهد و ادوارد نیز احتمالاً به بسته Enterprise نیاز دارد.
با فرض اینکه استیو ، مندی و ادوارد به ترتیب به طور متوسط 14 ماه ، 4 سال و 9 سال دور بمانند (متوسط طول عمر برای مشتری SaaS) و 5 ، 20 و 100 مجوز (به ترتیب دوباره) خریداری کنند ، در اینجا مقدار طول عمر برای هر یک از این افراد ([مجوزها / ماه] x [# پروانه ها] x [طول عمر معمول مشتری در ماه ها]):
ارزش طول عمر
استیو: 1750 دلار
مندی: 72000 دلار
ادوارد: 1،590،000،000 دلار
این اعداد واقعاً هیجان انگیز به نظر می رسند ، اما همه این پول سود نیست.
یک شرکت SaaS عادی حدود 22٪ برای جبران ، 9٪ به فروش می پردازد و 40٪ سربار دارد و حدود 29٪ از ارزش عمر هر مشتری را برای بازی در اختیار آنها قرار می دهد. این بدان معنی است که SaaS-A-Frass برای به دست آوردن مشتری از فیس بوک مجبور است کمتر از موارد زیر هزینه کند:
حداکثر هزینه تحصیل
استیو: 507.50 دلار
مندی: 20،880 دلار
ادوارد: 461،100 دلار
اگر SaaS-A-Frass بتواند هزینه خرید خود را زیر این آستانه نگه دارد ، درآمد کسب می کند. اگر خرید هر یک از این مشتریان بیش از این هزینه داشته باشد ، آنها ضرر می کنند.
ببینید چرا شخصیت های خریدار برای بودجه بندی بسیار مهم هستند؟
البته بعید است که بازار از ادواردز اشباع شده باشد ، بنابراین SaaS-A-Frass برای رسیدن به اهداف درآمد خود به ترکیبی از این معاملات احتیاج دارد. این ترکیب بودجه فیس بوک آنها را دیکته خواهد کرد.
بنابراین ، اگر SaaS-A-Frass حاضر باشد 0.18 دلار برای بازاریابی برای تولید 1.00 دلار ارزش مادام العمر (با 11 درصد حاشیه سود کل) هزینه کند ، SaaS-A-Frass می تواند هزینه های زیر را برای هر شخص خریدار پرداخت کند:
هزینه خرید مشتری
استیو: 315 دلار
مندی: 12960 دلار
ادوارد: 286200 دلار
اگر SaaS-A-Frass نتواند از یک شخص خریدار خاص در یک قیمت پایین تر از این آستانه به مشتریان پرداخت کند ، آنها احتمالاً نباید برای آن شخص خریدار بازاریابی کنند.
با این حال ، اگر تلاش های بازاریابی دیجیتال SaaS-A-Frass در حال حاضر از هر شخص در این CAC (یا حتی CAC زیر این آستانه ها) خریدار تولید می کند ، SaaS-A-Frass می تواند با استفاده از این اطلاعات بودجه بازاریابی خود را محاسبه کند.
4- برای رسیدن به اهداف خود چقدر باید هزینه کنید؟
در این مرحله ، همه چیز بسیار ساده است. کافیست CAC ، میانگین سفارش سفارش و تعداد خرید متوسط خود را بگیرید (اگر مدل اشتراک دارید ، می توانید از متوسط طول عمر هر شخص خریدار در اینجا استفاده کنید) و آنها را به این ماشین حساب متصل کنید!
پیش فرض این ماشین حساب ، بودجه ماهانه و بازگشت سرمایه برای SaaS-A-Frass را نشان می دهد ، با این فرض که SaaS-A-Frass می خواهد هر ماه 2،425،500 دلار درآمد جدید از بازاریابی دیجیتال تولید کند و آنها تصمیم گرفته اند که برای انجام این کار ، آنها به تلاش های بازاریابی برای تولید 100 فروش در ماه (90 استیو ، 9 مندیس و 1 ادوارد).
طبق مثال ما ، یک استیو جدید به طور متوسط برای 14 ماه 125 دلار در ماه می پردازد ، مندی جدید به طور متوسط برای 48 ماه 1500 دلار در ماه و یک ادوارد جدید برای 108 ماه در هر ماه 15000 دلار می پردازد.
همه اینها را با ماشین حساب وصل کنید ، SaaS-A-Frass برای دستیابی به اهداف درآمد مادام العمر خود باید 348،300 دلار در ماه هزینه کند.
دیدن؟ من به شما گفتم این قسمت آسان است! برای بهتر کردن کارها ، می توانید با استفاده از این ماشین حساب بودجه بازاریابی دیجیتال خود را محاسبه کنید یا می توانید استراتژی خاصی را انتخاب کرده و از آن استفاده کنید تا دریابید که آیا یک استراتژی داده شده برای تجارت شما منطقی است یا خیر. به عنوان مثال ، اگر CAC 75 دلار نیاز دارید ، اما متوسط هزینه شما برای هر کلیک در AdWords 25 دلار است ، ممکن است AdWords کانال بازاریابی دیجیتال مناسب شما نباشد.
اکنون ، همانطور که تصور می کنید ، این روش برآورد کاملی از آنچه برای رسیدن به اهداف درآمد شما لازم است نیست. این ماشین حساب فقط به اندازه اطلاعاتی که می توانید به آن بدهید دقیق است. اما بسیار بهتر از این است که ماهانه خود را به صورت تصادفی انتخاب کنید و امیدوار باشید که بازاریابی دیجیتال نتایج مورد نیاز شما را تولید کند.
بازاریابی دیجیتال در موبایل چه تفاوتی دارد؟
همانطور که احتمالاً می توانید تصور کنید ، بازاریابی دیجیتال در تلفن همراه با بازاریابی دیجیتال روی دسک تاپ بسیار متفاوت است. این روزها ، این تفاوت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا تلفن های هوشمند اکنون وسیله اصلی افرادی هستند که برای تعامل با اینترنت استفاده می کنند.
با 60٪ فعالیت اینترنت در دستگاه های تلفن همراه ، تغییر از دسک تاپ به تلفن همراه تأثیر بسزایی در بازاریابی دیجیتال داشته است.
سال گذشته ، Google Ads از شر تبلیغات نوار کناری در صفحات نتایج خود خلاص شد تا یک تجربه ثابت بین تلفن همراه و دسک تاپ ایجاد کند. Facebook Ads هنوز تبلیغات نوار کناری را روی دسک تاپ نشان می دهد ، اما فقط تبلیغات جریان در تلفن همراه را نشان می دهد. پست های کوتاهتر وبلاگ عملکرد بهتری نسبت به پست های طولانی وبلاگ در موبایل دارند ... و لیست تفاوت ها همچنان ادامه دارد.
صادقانه بگویم ، در دنیای بازاریابی دیجیتال امروز ، ایده خوبی است که تصور کنید مردم با بازاریابی شما در تلفن همراه روبرو می شوند و سپس در صورت لزوم استراتژی شما را برای دسک تاپ تطبیق می دهند.
علاوه بر بهینه سازی تبلیغات برای تلفن همراه ، مهم است که به سایت و تجربه صفحه فرود خود نیز فکر کنید. مطمئناً ، وب سایت شما ممکن است از نظر دسک تاپ زیبا به نظر برسد ، اما اگر پیمایش در تلفن همراه غیرممکن باشد ، در نهایت درصد قابل توجهی از ترافیک وب خود را بیگانه خواهید کرد.
حداقل ، شما باید یک وب سایت دارای پاسخگویی به تلفن همراه داشته باشید ، اما در حالت ایده آل ، تجربه تلفن همراه شما باید به طور خاص برای تسهیل یک تجربه بی دردسر تلفن همراه (نه فقط یک نسخه متناسب با تجربه دسک تاپ شما) طراحی شود.
خواه بیشتر تبلیغ کنندگان بدانند یا نه ، بازاریابی دیجیتال اکنون در درجه اول یک تجربه موبایل است. خبر خوب این است که اگر شما در بازاریابی دیجیتال نسبتاً تازه کار هستید ، لازم نیست نگران اختراع مجدد چرخ باشید. شما می توانید با ارائه تبلیغات جذاب موبایل شروع کنید و سپس در صورت لزوم برای دسک تاپ سازگار شوید.
https://www.disruptiveadvertising.com/marketing/digital-marketing/