خوبی کار آفرین بودن

رئیس خودتان هستید

با شنیدن این جمله شدنی است اولین چیزی که به ذهن برسد این باشد که دیگر کسی به من نمی گوید چه کار کنم یا چه کار نکنم و دیگر مجبور نیستم به کسی حساب پس دهم. درست است، اما دون مایه ترین برداشتی که می شود از این جمله داشت همین است.

منظور از سرپرست بودن این است که مسئولیت و مهار پیشه و حیات خود را در دستان خود می گیرید. همان طور که وینستون چرچیل می گوید

بهای بزرگی، مسئولیت پذیری است.

شما می توانید برای خود روش ها و دیسیپلین های مستحکم کاری پیاده می کنید. سررسید کاری و شیوه کاری خویش را خودتان مشخص می کنید. می توانید سازمان تان را با استاندارد و ارزش های خود رشد دهید و … و همه اینها دریافتن رشد و بزرگ شدن به شما می دهد. بدین ترتیب شما سکان دار و راهبر خویش و پیروانتان در سازمان تان خواهید بود.

رهبر بودن به این معنی است که سوالات اساسی می پرسید، وضع موجود را به چالش می کشید، ریسک می پذیرید و مسئولیت قبول می کنید، با نوآوری و خلاقیت شرایط را به سوی بهتر شدن تغییر می دهید. اما در روبرو دنبال رو بودن، به اتفاق بودن با جریان رودخانه است، به جای سوال پرسیدن، پیگیری جواب های دیگران بودن است و به جای رشد و چالش، تعقیب استحکام و امنیت بودن است. خویش داوری کنید کدام حالت برای شما ارزشمند تر است. رهبر شدن، در سایه کارآفرین بودن رویداد می افتد.

آزادی

کارآفرینان کسانی هستند که مدتی را طوری کار می کنند که اشخاص عادی برادر ندارند آن نوع کار کنند، برای اینکه برای همیشه طوری زندگی کنند که اشخاص عادی نمی توانند آنگونه حیات کنند.

به نظر من این یکی از بهترین تعاریف ایجاد اشتغال است. گرد از اصلی ترین مزایای ایجاد اشتغال ، آزادی مالی، زمانی و مکانی است.