آیا اختلال چند شخصیتی، همان اختلال دوقطبی است؟
بسیاری از افراد، اختلال دوقطبی را با «اختلال چند شخصیتی» که اغلب در فیلمهای سینمایی با آن آشنا شدهاند، اشتباه میگیرند؛ در حالی که هیچ ارتباطی میان آنها نیست. مبتلایان به اختلال دوقطبی در صورت پیگیری درمان دارویی (که اساس درمان آنهاست) و تبعیت از دستورات پزشک، ممکن است در فواصل دورههای آشفتگی، زندگی کاملاً عادی داشته باشند، به تحصیلات خود تا بالاترین درجه آن ادامه دهند، به موفقیتهای بزرگ شغلی دست یابند و روابط اجتماعی کاملاً عادی و حتی بهتر از بسیاری از افراد غیر مبتلا داشته باشند. چنین اهدافی برای بسیاری از افراد مبتلا قابل دستیابی است و البته برای آن دسته از کسانی که بهبودی کامل نمییابند یا مشکلاتی در عملکرد اجتماعی، شغلی، تحصیلی یا خانوادگی خود دارند، کماکان پیگیری درمان برای نزدیک شدن به اهداف بالا بهترین راهکار است و همواره امید برای عملکرد بهتر و بهتر وجود دارد.
آیا اختلال دوقطبی انواعی دارد؟
این اختلال را به انواع ۱) اختلال دوقطبی نوع یک، ۲) اختلال دوقطبی نوع دو و ۳) اختلال خلق ادواری (سایکلوتایمیک) تقسیم میکنند. بیشترین آشفتگی خُلقی که در افراد مبتلا به هر یک از این انواع سهگانه بروز میکند، از نوع دورههای افسردگی است. به عبارت دیگر، آنها بیشتر در وضعیت افسردگی هستند تا در حالت (نیمه)شیدایی، و بیشتر در وضعیت افسرده به پزشک مراجعه میکنند. اما آنچه این سه نوع را از هم متمایز میکند به این شرح است:
الف- اگر فرد دستکم یک دوره شیدایی را تجربه کرده باشد، دچار اختلال دوقطبی نوع یک است.
ب- اگر فرد به جز دوره یا دورههای افسردگی شدید (با نام علمی «ماژور» یا «اساسی»)، دستکم یک دوره نیمهشیدایی را تجربه کرده باشد (و نه هرگز دوره شیدایی)، مبتلا به اختلال دوقطبی نوع دو است.
ج- اگر فرد به مدت طولانی (بیش از دو سال)، در بیشتر اوقات در دورههای افسردگی خفیف و نیمهشیدایی (که گاه و بیگاه به هم تبدیل میشوند) باشد، دچار اختلال خلق ادواری است.
البته شکل یا اشکال خفیفتری از اختلال دوقطبی نیز تعریف شده که هنوز مورد اجماع صاحبنظران نیست.
چه درمانی برای اختلال دوقطبی در دسترس است؟
بیتردید درمان اصلی این بیماری، به کمک داروها انجام میشود. درمان غیر دارویی به شکل رواندرمانی نیز در موارد خاصی مؤثر است، ولی نمیتوان آن را جایگزین درمان دارویی نمود و تنها به عنوان مکملی برای افزایش اثربخشی داروها به کار میرود.
از آن جا که اختلال دوقطبی بسیار عودکننده است و عدم درمان دارویی تبعات نامطلوب و گاه ناگواری در زندگی فرد دارد، لازم است که مصرف دارو یا داروها به مدت طولانی و در مواردی برای همیشه ادامه یابد. در واقع، حتی پس از برطرف شدن کامل علایم بیماری و رسیدن به عملکرد شغلی، تحصیلی یا اجتماعی مطلوب، باز هم در بیشتر موارد لازم است که مصرف دارو برای تداوم بهبودی و ثبات کارکرد فرد ادامه پیدا کند.
داروهایی که برای درمان این بیماری به کار میرود انواع مختلفی دارد. برخی از آنها مانند لیتیوم، والپروات، لاموتریژین و کاربامازپین به نام داروهای «تثبیتکننده خُلق» مشهورند. داروهای دوم تا چهارم فوق، در دسته داروهای ضد تشنج نیز قرار میگیرند که البته این کاربرد آنها ارتباطی با اثربخشیشان در درمان اختلال دوقطبی ندارد. از سایر داروهایی که قابل تجویز در درمان این بیماری است، میتوان به کوئتیاپین، الانزاپین، ریسپریدون و آریپیپرازول اشاره کرد. داروهای دیگری نیز برای تجویز وجود دارد، اما آنچه یادآوری آن در اینجا مهم است، توضیحی در مورد جایگاه مصرف داروهای ضد افسردگی – از قبیل فلوکستین، سرترالین، فلووکسامین، سیتالوپرام، ونلافاکسین و دولوکستین – در درمان اختلال دوقطبی است. این داروها در درمان اختلالی به نام افسردگی اساسی مؤثرند، اما در تجویزشان برای افراد افسردهای که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند (یعنی فرد افسردهای که در گذشته دورهای از شیدایی یا نیمهشیدایی را گذرانده است) باید احتیاط شود. روانپزشک میتواند آنها را در موارد خاصی در همراهی با سایر داروهای درمان کننده اختلال دوقطبی (که برخی از آنها در بالا نام برده شد) تجویز کند، اما مصرف خودسرانه داروهای ضدافسردگی ممکن است به وخامت سلامت روان فرد بیانجامد. در این افراد، گاهی مصرف داروی ضد افسردگی به بروز دوره جدیدی از نیمهشیدایی یا شیدایی منتهی میشود. ایمیپرامین، آمیتریپتیلین، نورتریپتیلین و دزیپرامین، برخی از داروهای ضد افسردگیاند که بیشتر در مظان اتهام ایجاد عود دوره شیدایی در فرد مبتلا به اختلالات دوقطبی قرار گرفتهاند.
داروی دیگری که مصرف خودسرانه و نابهجای آن اکنون در اقشاری از جامعه دیده میشود و ممکن است برای فرد دچار اختلال دوقطبی مضر و مایه عود دوره خُلقی شیدایی یا نیمهشیدایی شود، مِتیلفِنیدِیت (یا ریتالین) است. کاربرد پزشکی این دارو عمدتاً در درمان «اختلال بیش فعالی و نقص توجه» (ADHD) است؛ همچنین، به ندرت در درمان اختلال افسردگی اساسی مقاوم به درمانهای مرسوم ممکن است توسط روانپزشک در دوره کوتاهی تجویز شود. بر خلاف درمان اختلال بیش فعالی و نقص توجه، که مصرف این دارو ممکن است به مدت طولانی ادامه یابد، در درمان افسردگی مقاوم به درمان سعی روانپزشک بر آن است که آن را در کوتاهترین دوره ممکن تجویز کند. به هر حال، مصرف آن در اختلال دوقطبی، حتی در دورههای افسردگی مورد پذیرش نیست و میتواند به وخیم شدن سیر بیماری منجر شود.